مثل ششم : در كشاكش سختى ها و ناراحتى ها
ام حسبتم اءن تدخلوا الجنة و لما ياءتكم مثل الذين خلو من قبلكم مستهم الباءساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين آمنوا معه متى نصر الله الا ان نصر الله قريب . (بقره /214)آيا گمان كرديد داخل بهشت مى شويد، بى آن كه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد، گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آنچنان ناراحت شدند كه پيامبر و افرادى كه به او ايمان آورده بودند گفتند: پس يارى خدا كى خواهد رسيد، آگاه باشيد يارى خدا نزديك است ).تفسير لغات آيه
در آيه ياد شده مفرداتى نياز به تبيين دارند و آنها عبارتند از:1. الباءساء.2. الضراء.3. زلزلوا.دو واژه نخست در مورد فشار بكار مى روند، فشارى كه انسان را از خارج و داخل تهديد كند چيزى كه هست هرگاه عامل خارجى ، مايه فشار باشد در آنجا (باءساء) بكار مى برند مثل اين كه فردى ثروت خود را از دست بدهد، موقعيت اجتماعى او پايين آيد، يا با مرگ فرزندان روبرو شود و غيره .در حالى كه (ضراء) در موردى بكار مى رود كه عامل درونى وجود انسان را نشانه بگيرد مانند بيمارى ، مجروح شدن و غيره .گاهى مى گويند: فرق اين دو واژه به صورت ديگر است .(باءساء) فقدان نعمت در مقابل (نعماء) است .(ضراء) غمگينى در مقابل (سراء) به معنى شادابى است .و در هر حال در دو لفظ حاكى از مصيبت هاى سنگين بارى كه بر انسان متوجه مى شود.ناصر خسرو مى گويد:
اگر (سراء) به (ضراء) درنديدنسى ، نكو بنگر
ستاره زير ابر اندر، چو سراء زير ضرائى
ستاره زير ابر اندر، چو سراء زير ضرائى
ستاره زير ابر اندر، چو سراء زير ضرائى
گه اندر نعمتى مغرور و غافل
چو در سراء و ضراء كارت اين است
ندانم كى بحق پردازى و خويش
گه اندر تنگدستى خسته و ريش
ندانم كى بحق پردازى و خويش
ندانم كى بحق پردازى و خويش
اكنون بايد ببينيم مقصود از تمثيل در اينجا چيست ؟
همين طور كه در گذشته يادآور شديم مثل هاى قرآن به معنى تمثيل و تشبيه است و در آيه مورد بحث : وضع مسلمانان صدر اسلام در پيكارهاى خود با مشركان و كافران ، به وضع افراد با ايمان در امت هاى پيشين ، تشبيه شده است بنابراين بايد دو گروه كه به عنوان مشبه به و مشبه مطرح مى شوند به دست آوريم .اينك بيان هر دو:1. مشبه به
آيات قرآن حاكى است كه امت هاى پيشين به رهبرى پيامبران خود در پيكار با مشركان دچار فشارهايى از داخل و خارج مى شدند. و يا با فقدان نعمت و حكومت پريشانى روبرو مى گشتند و سرانجام در برابر اين مشكلات مقاومت و پايمردى نشان مى دادند.اصولا قرآن مجيد صابران را در سختى ها و پريشانى ها را چنين ستايش مى كند:و الصابرين فى الباءساء و الضراء و حين الباءس اءولئك الذين صدقوا و اءولئك هم المتقون .(100)(آنان كه در برابر محروميت ها و بيمارى ها و در ميدان جنگ استقامت به خرج مى دهند آنها كسانى هستند كه راست مى گويند، و اينها هستند پرهيزكاران ).اين آيه هر چند در شان مومنان صدر رسالت و پس از آن نازل گرديده ولى مضمون آن جنبه همگانى دارد، حتى مومنان پيش از عهد رسالت را نيز كه در سختيها، استقامت از خود نشان داده اند در برمى گيرد.و در هر حال آيه حاكى است كه در امت هاى پيشين ، مردان با ايمانى با پايمردى هرچه تمامتر در ميدان نبرد استقامت به خرج مى دادند و گاهى فشار به حدى مى رسيد كه نفسها به تنگ افتاده تا آنجا كه پيامبر و افراد با ايمان به عنوان دعا و درخواست كمك غيبى مى گفتند (متى نصر الله ): يارى خدا كى به ما مى رسد).البته اين جمله همان طور كه گفتيم جنبه دعايى و درخواستى دارد، و در حقيقت درخواست كمك است و هرگز به اين معنى نيست كه از نظر آنان در رسيدن كمك هاى غيبى تاخير رخ داده بود و گوياى اين حقيقت هستند، زيرا چنين سخنى نه در شان افراد با ايمان است و نه در شان پيامبران بزرگ .تا اينجا با مشبه به آشنا شديم .