مثل پنجاه و يكم : دو سرنوشت يكسان - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثل پنجاه و يكم : دو سرنوشت يكسان

لا يقاتلونكم جميعا الا فى قرى محصنة اءو من وراء جدر باسهم بينهم شديد تحسبهم جميعا و قلوبهم شتى ذلك باءنهم قوم لا يعقلون .

(هرگز با شما به صورت گروهى نبرد نمى كنند، مگر در دژهاى محكم و يا از پشت ديوارها، درگيرى آنان در ميان خود شديد است ، آنها را متحد مى انديشيد، در حالى كه دلهاى آنان پراكنده است براى اين كه گروهى هستند كه تعقل نمى كنند).

كمثل الذين من قبلهم قريبا ذاقوا و بال اءمرهم و لهم عذاب اءليم . (حشر / 14 - 15)

(بسان كسانى كه كمى پيش از آنان بودند، سرانجام (تلخ ) كار خود را چشيده براى آنان عذاب دردناك است ).

شاءن نزول آيه

آيه ياد شده درباره يهوديان (بنى النضير) كه در مدينه سكنى داشت ، نازل شده است ، اين گروه از شكست مسلمانان در احد سخت خوشحال بودند، روزى پيامبر براى اجراى بند پيمانى كه با آنها بسته بود به دژ آنها رفت آنان اصرار ورزيدند كه پيامبر وارد دژ شود ولى آن حضرت با ياران خود در بيرون دژ نشست و با سران اين قوم به گفتگو پرداخت .

حركت مرموزانه آنها پيامبر را نسبت به آنها بدبين ساخت ، گويا آنها توطئه كرده بودند كه پيامبر را به صورت مرموزى ترور كنند، و با پرتاب سنگى بزرگ از طبقه بالا به حيات او خاتمه دهند، پيامبر به بهانه اى منطقه را ترك كرد و وحى الهى نيز رسول خدا را از نقشه آنان آگاه ساخت ، او رهسپار مدينه گرديد و به سران (بنى النضير) پيغام داد كه هر چه زودتر مدينه را ترك كنند.
عبدالله بن اءبى كه رئيس حزب نفاق بود به (بنى النضير) پيغام داد كه شما قلعه خود را ترك نكنيد و ما به يارى شما مى شتابيم .

پيامبر از پيام رئيس نفاق آگاه شد، خود، همراه يارانش تكبير گويان به سوى قلعه (بنى النضير) حركت كرد، فاصله قبيله بنى قريظه (كه نيز يهودى بودند) و قبيله بنى النضير را لشكرگاه خود قرار داد و رابطه آن دو گروه را از هم قطع كرد و شش شبانه روز به محاصره ادامه داد، ولى يهودان (بنى النضير) بر استقامت و پايدارى ، خود افزودند.

سرانجام سر تسليم فرود آوردند و گفتند ما حاضريم سرزمين مدينه را ترك كنيم مشروط بر اين كه اموال منقول خود را از اين سرزمين ببريم ، پيشنهاد آنان مورد موافقت پيامبر قرار گرفت و قرار شد جز سلاح ديگر اموال خود را ببرند.

قرآن مجيد در اين آيه كه از اخبار غيبى قرآن به شمار مى رود مسلمانان را از سرنوشت آنان قبل از تسليم شدن آگاه مى سازد، و يادآور مى شود:

اولا: گروه يهود گروه ترسو و بزدلى هستند، هيچ گاه از دژ خود بيرون نيامده از درون دژ و از پشت ديوارهاى آن با شما مى جنگند، چنان كه مى فرمايد:

لا يقاتلوكم جميعا الا فى قرى محصنة اءو من وراء جدر.

(آنان با شما نمى جنگند مگر در دژهاى محكم يا پشت ديوارها).

ملت يهود كه چندان ايمانى به سراى ديگر ندارند به زندگى دنيا علاقه خاصى دارند، و به هيچ قيمتى حاضر نيستند كه جان خود را از دست بدهند.

اتفاقا جريان چنين شد، در اين محاصره شش روزه فقط سنگ و تير از ميان دژ و پشت ديوار به سوى مسلمانان پرتاب مى كردند.

و ثانيا: قرآن يادآور مى شود كه اين گروه در داخل خود اختلاف و درگيرى دارند شما تصور مى كنيد كه آنان يك دست و يگانه اند چنان كه مى فرمايد:

باءسهم بينهم شديد تحسبهم جميعا و قلوبهم شتى .

(درگيرى آنان در ميان خود شديد و سخت است آنان را متحد و يگانه مى پنداريد در حالى كه افكار و انديشه هاى پراكنده دارند).

قرآن براى بيدارى نسل ها يادآور مى شود كه سنت الهى درباره گروه هاى متجاوز يكى است و اين كه اين گروه (گروه بنى النضير) به سرنوشت گروه ديگر از يهوديان ساكنان مدينه به نام (قين قاع ) دچار شدند زيرا همان گروه نيز به خاطر پيمان شكنى مجبور به جلاى وطن شده و مدينه را ترك كردند. و هر دو گروه به سزاى اعمال خود رسيدند، چنان كه مى فرمايد:

كمثل الذين من قبلهم قريبا ذاقوا وبال اءمرهم و لهم عذاب اءليم .(226)

(سرنوشت آنان بسان سرنوشت گروهى شد كه به همين نزديكى طعم اعمال خود را چشيدند).

بنابراين در اين دو آيه مشبه ، و مشبه به ، و وجه شبه داريم :

1. مشبه گروه بنى النضير است .

2. مشبه به گروه قين قاع است .

3. وجه شبه بين اين دو گروه خيانت و زير پا نهادن پيمان خود با پيامبر و به سزاى اعمال خود (ترك مدينه ) رسيدن است .

و در حقيقت اين دو مورد يكى از مظاهر سنت هاى الهى است كه هر كس با حق در افتد و پيمانى را كه با خدا بسته بشكند دير يا زود به سزاى اعمال خود مى رسد.

مثل پنجاه و دوم : نويدى مانند نويد شيطان

كمثل الشيطان اذ قال للانسان اكفر فلما كفر قال انى برى ء منك انى اءخاف الله رب العالمين .

(كار آنان بسان شيطان كه به انسان گفت : كافر شو (تا ترا كمك كنم ) وقتى كافر شد، گفت من از تو بيزارم من از خداى جهانيان مى ترسم ).

فكان عاقتهما اءنهما فى النار خالدين فيها و ذلك جزاء الظالمين . (حشر / 17 - 16)

(سرانجام كارشان اين شد كه هر دو در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود، اين است سزاى ستمگران ).

/ 78