مثل پنجاه و چهارم : چهارپايى بر او كتابى چند - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آرامش حاكم بر اعضاى انسان به نوعى كه حاكى از شعور به عظمت طرف مقابل باشد.

متصدعا: از واژه (تصدع ) گرفته شده به معنى تفرق و پراكندگى است .

تفسير آيه

مفسران در تفسير آيه به دو گونه سخن گفته اند و آن اين كه :

1. هرگاه اين قرآن را بر كوه نازل مى كرديم و كوه نيز از مفاهيم و معانى آن آگاه بود با آن صلابت و سختى كه دارد در برابر فرستنده آن ، به خضوع و خشوع مى پرداخت و از ترس خدا پراكنده مى گشت .

هرگاه كوه داراى چنين شاءنى است انسان نيز بايد چنين باشد مشروط بر اين كه از مفاهيم و معانى آن آگاه گردد.

2. كوه بسان تمام موجودات از يك نوع آگاهى مخصوص به مرتبه وجودى خود برخوردار است . و علم و آگاهى با وجود و هستى ملازم و همراه مى باشد، بنابراين اگر قرآن بر كوه نازل مى شد، قطعا در برابر فرستنده آن خاضع و خاشع مى شد و از ترس خدا منفجر مى گشت .

تفاوت اين دو تفسير در اين است كه در تفسير نخست كوه ، موجود ناآگاه معرفى شده و خضوع آن مشروط به داشتن آگاهى گشته است ولى در تفسير دوم كوه موجود آگاه انديشيده شده البته آگاهى متناسب مرتبه وجود خود.

گواه بر اين كه دانش و آگاهى با وجود و هستى ملازم است و هر موجودى به تناسب سهم خود سهمى از آگاهى دارد، آيه ياد شده در زير است :

و ان من الحجارة لما يتفجر منه الانهار و ان منها لما يشقق فيخرج منه الماء و ان منها لما يهبط من خشية الله .(231)

(سپس دلهاى شما (يهودان ) پس از اين (سرگذشت بقره ) سخت گرديد همانند سنگ يا سخت تر از آن چرا كه از برخى سنگها جويهايى بيرون مى زند، و پاره اى از آنها مى شكافد و آب از آن خارج مى شود و برخى از آنها از بيم خدا فرو مى ريزد، خدا از آنچه كه انجام مى دهيد غافل نيست ).

جمله : و ان منها لما يهبط من خشية الله حاكى از اين است كه سنگ ها و كوه ها از عظمت آفريدگار خود آگاهى دارند و از درك عظمت او فرو مى ريزند.

در تفسير آيه مورد بحث خواه تفسير نخست را بپذيريم يا تفسير دوم را هدف آيه اين است كه قلوب برخى انسانها از سنگ ها سخت تر و صلابت آنها بيشتر است زيرا هرگز از قرآن متاثر نمى شوند و دلها نرم نمى گردد.

بنابراين مشبه در آيه دلهاى كافران و گنهكاران است .

مشبه به : كوه و صخره ها است .

وجه شبه : صلابت و سختى است .

اما هدف چيزى ديگر است و آن اين كه سختى و صلابت قلوب كافران بيش ‍ از صلابت كوه ها و صخره ها است .

مسلما گفته خواهد وجه شبه (سختى ) بايد در مشبه به بيشتر باشد نه در مشبه (قلوب ) و جريان در اين آيه برعكس است ، پاسخ اين است كه مصحح اين تشبيه ملموس بودن دومى و غير مشهود بودن اولى است ، و در غير اين صورت تشبيه شرط لازم را دارا نخواهد بود.

مثل پنجاه و چهارم : چهارپايى بر او كتابى چند

مثل الذين حملوا التوارة ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اءسفارا بئس ‍ مثل القوم الذين كذبوا بايات الله والله لا يهدى القوم الظالمين . (جمعه / 5)

(كسانى كه مكلف به عمل به تورات شدند ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهايى حمل مى كند (اما چيزى از آن نمى فهمد) گروهى كه آيات خدا را انكار كردند وضع بدى دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدايت نمى كند).

تفسير لغات آيه

(حمل ) هر چند واژه عربى است ولى به مرور زمان جزو لغت فارسى شده و معنى آن روشن است ، و حمال به باربردار و به باربر مى گويند، ولى در آيه مباركه از فعل مزيد فيه كه همان (حملوا) است بهره گرفته شده و معمولا اين لفظ را در موردى بكار مى برند كه چيزى به فردى به طور ناخواسته تحميل شود ولى مقصود اين است كه گروه يهود موظف بودند كه تورات را اقامه كنند و در متن زندگى خود قرار دهند ولى متاسفانه آن را پشت سر نهاده و به احكام آن بى اعتنايى نشان دادند: حملوا التوراة ثم لم يحملوها: (مكلف بر اقامه آن شدند ولى آن را بر نداشتند يعنى به آن عمل نكردند). تو گويى تورات براى آنان تحميل شده است .
(اسفار) جمع سفر به معنى كتاب است ، ولى معنى ريشه اى (سفر) پرده بردارى است و علت اين كه به كتاب (سفر) مى گويند اين است كه كتاب نيز از حقايقى كه در ذهن نويسنده است پرده برمى دارد.

نكوهش يهود به خاطر سرپيچى از قوانين تورات است و مى فرمايد:

و كيف يحكمونك و عندهم التوراة فيها حكم الله ثم يتولون من بعد ذلك و ما اءولئك بالمومنين .(232)

(چگونه تو را به داورى مى طلبند در حالى كه تورات نزد ايشان است و در آن حكم خداست و پس از داورى خواستن از تو، روى برمى گرداند، آنها مومن نيستند).

اين آيه و آيات ديگر حاكى است كه بنى اسرائيل به تحريف كتاب خدا پرداخته و به احكام موجود در تورات عمل نمى كردند و از بهره گيرى از تورات كه از نظر قرآن نور و هدايت است بى بهره بودند مثل آنان مثل آن دراز گوشى است كه يك رشته كتابهاى حاوى علوم و دانش ها بر او بار كنند.

دراز گوش كتابها را حمل مى كند ولى از آن ها بهره نمى برد.

هر چند مورد آيه يهودان روى گردان از كتابهاى الهى است ولى حكم الهى اختصاص به يهودان ندارد بلكه هر گروهى كه با داشتن سرمايه هاى معنوى و مادى از آن بهره نگيرند بسان همان دراز گوشى هستند كه چند كتاب بر او حمل كنند.

ولى متاءسفانه در اين قرون اخير حال بسيارى از مسلمانان شبيه اين گروه شده و از كتاب الهى كمتر بهره مى گيرند و غالبا قرآن به جاى بهره گيرى از مفاهيم آن جزو مهريه قرار مى گيرد و يا در يك قاب خاص قرار داده و كمتر گشوده مى شود و بيشترين تلاوت قرآن در كنار قبور عزيزان و مجالس ختم صورت مى گيرد، در حالى كه بايد اين كتاب در متن زندگى قرار گيرد و همگان از همان دوره ابتدايى با آن آشنا شوند.

/ 78