توبه، عبارت است از برهنه ساختن قلب از گناه، بعضي آن را چنين تعريف نمودهاند كه «توبه تركِ اختيار گناهي است كه قبلاً از انسان سر زده است نه خود آن گناه بلكه هر گناهي كه بمنزلة آن است بخاطر تعظيم و بزرگ داشت حضرت حق و ترس از غصب و عذاب او» كه بنابراين تعريف توبه چهار شرط دارد.اوّل تركِ اختيار گناه، و آن به اين است تصميم بگيرد وعزم خود را جزم كند كه گرد گناه نگردد. امّا اگر ترك گناه نمود ولي در دل هواي بازگشت به آن را داشت، و يا تصميم بر ترك آن نگرفت بلكه دو دل بود و احتمال بازگشت به آن گناه ميرفت، اين را توبة از گناه نميگويند، بلكه چنين فردي امتناع از گناه نموده است.دوّم اينكه توبه كند از گناهي كه مثل آن قبلاً از او سر زده است، زيرا اگر گناهي مرتكب نشده باشد او متقّي است نه تائب.سوّم آنكه آنچه كه در قبل از او سر زده از حيث منزلت و درجه مثل آن گناهي باشد كه فعلاً از آن توبه ميكند نه از حيث صورت. آيا نميبيني كه پيرمرد افتادهاي كه در گذشته مرتكب زنا و راهزني شده است اگر بخواهد از اين گناهان توبه كند ميتواند زيرا باب توبه هنوز بروي او باز است با اينكه در اين شرايط ترك اختيار زنا و راهزني برايش ممكن نيست، زيرا او قدرت بر انجام اين گناهان را ندارد، و وقتي توانائي ارتكاب آن را نداشت مسلماً نميتوان گفت كه او تصميم بر تركِ آن گناه گرفته است، زيرا تصميم بر تركِ گناه آنگاه صحيح است كه قدرتِ بر انجامِ آن باشد، و حال آنكه چنين فردي در اين شرايط از ارتكاب آن گناه عاجز است، ولي چنين فردي ميتواند از گناهاني كه از حيث درجه در رديف زنا و راهزني است مثل غيبت و نمّامي و تهمتِ روابط نامشروع به كسي زدن توبه كند، زيرا همة اينها گرچه از حيث گناه با هم متفاوت است، ولي در اينكه جملگي معصيت پروردگار است با هر مشترك است، و تمام اين معاصيِ فرعي در يك منزلت و درجة است كه مرتبة آن پائينتر از منزلت و مرتبة بدعت است، و منزلت و مرتبة بدعت پائينتر از منزلة كفر است و لذا با توبة از اين گناه، توبة او از زنا و قطع طريق، و ساير گناهان گذشته اش كه امروز از ارتكابِ آن عاجز است صحيح خواهد بود.چهارم اينكه اين ترك بخاطر تعظيم پروردگار و بزرگ شمردن او و حذر از غضب و عذاب او باشد نه بخاطر امري دنيوي، و يا ترس از مردم، و يا خوشآمد گوئي خلق، و يا آوازه و شهرت، و يا ضعفي از ناحية نفس و يا فقر و امثال، آن.اين، شرايط توبه و اركانِ آن است، پس اگر شرايط فراهم آمد و كامل شد، توبه، توبة صادقانهاي خواهد بود.و امّا مقدّماتِ توبه سه چيز است.اوّل. تصوّر آن نهايت مرتبة زشتي و قباحتي كه براي گناهان است.دوّم. بخاطر آوردن شدت عقوبت حق تعالي، و دردناكي سخط و غضب او كه هيچكس را طاقتِ تحمّل آن نيست.و سوّم. توجّه به ضعف و درماندگي خويش در برابر عذاب پروردگار، زيرا كسي كه تحمّل گرماي آفتاب و سيلي يك مأمور، و گزيدن يك مورچه را ندارد چگونه ميتواند، آتش جهنّم، و پتكهاي آهنين آن و نيش مارهائي كه باندازة گردن شتر هست و عقربهائي كه به بزرگي قاطر ميباشد آنهم در آن دار غضب و نگون بختي تحمّل نمايد ـ بخدا پناه ميبريم از آن ـ پس اگر اين امور را پيوسته در خاطر داشتي و صبح و شام آن را در پيش چشمت مجسّم نمودي اين امر خواه ناخواه تو را به توبة واقعي سوق خواهد داد. و خدا به فضل و عنايت خويش تو را بر انجام توبه موفق خواهد نمود.