يكي از علماء گفته است، اي كسي كه بر تحصيل حريص، و تشنة كسب دانش هستي، اگر قصدت از تحصيل علم مناقشه و مباهات، و پيشي گرفتن بر هم رديفانت هست و در پي اين هستي كه مردمان را بگرد خود جمع نموده، و علم را وسيلة جمعآوري مال گرداني، بدان كه تو در هدم دين و هلاك ساختن خويش، و فروختن آخرتت بدنيا تلاش ميكني، پس معاملهات زيانآور، و از تجارتت جز ضرر سودي عايدت نگردد، و آنكس كه تو را تعليم دهد تو را بر انجامِ معصيت كمك نموده و در خسران و زيان شريك تو بوده و مثل كسي است كه شمشير برنده را به كسي كه راه را بر مردمان ميبندد بفروشد. و در روايات آمده است كه اگر كسي ديگري را بر معصيتي كمك نمايد هر چند به نصف كلمه، با آن فرد در آن گناه شريك خواهد بود.و اگر نيت و قصدت از تحصيل علم واقعاً خداست و ميخواهي كه به هدايت دستيابي نه اينكه تنها بروايت علم اكتفا كني پس بشارت باد تو را كه ملائكه بالهاي خود را زير پاي تو ميگستراند، و ماهيان دريا برايت استغفار نمايند.و بدان كه مردمان در طلب علم سه دستهاند:مردي كه در پي تحصيل علم است تا آن را وسيلة تحصيل زاد و توشة سفر آخرتِ خود گرداند. و جز خدا و سراي آخرت چيز ديگري در نظرش نيست. اين چنين كسي از فائزان و راه يافتگان است.و مردي كه در پي تحصيل علم است تا آن را وسيلة دست يابي به متاع زندگي دنيا قرار دهد و به عزّت و ثروتي دست يابد ولي خود او از كاري كه ميكند با خبر است، و به زشتي عملِ خود آگاه و از پستي نيت خويش مطّلع است، اين براه خطا رفته و در شمار احمقهاي فريب خورده است، اگر اجل او را مهلت توبه نداد بايد بر او ترسيد و كارش با مشيّت حضرت حق خواهد بود، و اگر كه قبل از رسيدن اجل توبه نمود و عمل را هم ضميمة علم نمود و آنچه را كه از او فوت شده تدارك نموده به رستگاران و راه يافتگان ملحق خواهد شد چرا كه توبه كنندة از گناه مثل كسي است كه گناهي مرتكب نشده است.سوّمي مردي است كه شيطان بر او مسلّط گشته: و عملش را وسيلة جمعآوري مال، و تفاخر به مقام، و جمعآوري مريد و پيرو قرار داده، و هر جا كه اميد دستيابي به مال و مقامي برايش باشد علم را وسيلة رسيدن بدان مينمايد و با همة اين احوال خود را بندة خاص خدا ميداند و بهمين مقدار كه خود را به لباس علما در آورده و در ظاهر و گفتار شبيه به آنها گشته، دل خوش نموده است، در حاليكه در پنهان و آشكار در پي دنيا است و هم و غمّش جز رسيدن به آن متوجه چيز ديگري نيست، چنين كسي در شمار هلاك شدگان، و از زمرة احمقهاي فريب خورده است، ديگر در مورد چنين كسي اميد توبه هم نميرود زيرا او خود را از نيكوكاران ميپندارد در حاليكه او از زمرة كساني است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دربارة آنها فرمود: آنكس كه من از او بيشتر از دجّال بر شما ميترسم علماء سوء ميباشد و اين بدان خاطر است كه دجّال نهايتش اين است كه مردمان را گمراه ميسازد، ولي مثل چنين عالمي با زبان و گفتار مردم را از دنيا باز ميدارد در حاليكه با اعمال و افعال و احوال خويش آنها را بسوي دنيا فرا ميخواند و زبان حال گوياتر از زبان گفتار است، و طبيعت مردمان به اينكه به عمل كسي بنگرند و از روي رفتار او برنامة خود را تنظيم كنند مايلتر است تا اينكه طبق گفتة او عمل نمايند، و لذا آنچه را كه اين مغرور با اعمالِ خود فاسد ميگرداند بمراتب بيش از آن چيزي است كه با گفتارش اصلاح مينمايد، زيرا جاهل جرأت اينكه دل بدنيا ببندد پيدا نميكند مگر اينكه اين عمل را از علماء ببيند، و لذا عوض اينكه علم او سبب زهد مردم نسبت به دنيا شود سبب جرأت بندگان خدا بر معصيت او ميشود، و بيچاره با همة اينها هنوز خود را هم از خدا طلبكار ميداند و خود را از بسياري از بندگان بهتر بحساب ميآورد.پس اي طالب علم از دستة اوّل باش، و بپرهيز از اينكه جزء دستة دوّم باشي چه بسيار كساني كه قبل از اينكه موفق بتوبه گرداند اجل بسراغ آنها آمد، و با دست خالي راهي سفر آخرت شدند، و مبادا مبادا كه از دستة سوّم باشي كه بدون شكّ سرانجامي جز هلاكت و نابودي نخواهي داشت نه اميد رستگاريت خواهد رفت و نه منتظر صلاحت بايد بود.پايان كلام آن بزرگ اعلي الله مقامه و رفع الله درجاته اين بود كتاب منهاج النجاة. حمد خداوندي را كه فاعل خيرات است و درود بر محمّد و آل او برترين درودها و كاملترين تحيات.