8- توكّل - راه نجات(منهاج النجاه) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راه نجات(منهاج النجاه) - نسخه متنی

ملا محسن فيض کاشاني؛ مترجم: رضا رجب زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


8- توكّل

توكّل در سه مورد اطلاق مي‌شود، يكي در موضع قسمت، كه توكل در اين مورد باين است كه تو بخدايت اعتماد داشته باشي كه آنچه براي تو مقدّر شده بتو خواهد رسيد، و حكم او تغيير و تبديلي نمي‌يابد.

دوّم: در موضع نصرت و ياري حق تعالي، و اين باين است كه اگر تو ياري حق نمودي و در راه او به مجاهده پرداختي، بايد به نصرت و ياري او اطمينان داشته باشي چرا كه او فرموده است:

فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ.[1]

پس چون تصميم گرفتي بر خدا توكّل نما.

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ.[2]

اگر خدا را ياري نموديد او شما را ياري خواهد نمود.

و باز فرموده است:
وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ.[3]

و بر ما است ياري مؤمنان.

سوّم. در موضع رزق و حاجت، زيرا خداي تبارك و تعالي خود كفيل است كه آنچه را كه ماية قوام بنية تو براي خدمت او و طاعت و عبادتش مي‌باشد فراهم آورد كه خود فرمود:

وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.

و هركس بر خدا توكل نمايد خدا او را كفايت خواهد نمود.

و پيامبر ما ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده است: اگر آنچنان كه حقِّ توكّل است بر خدا توكّل مي‌نموديد شما را همچون پرندگان كه صبح گرسنه از آشيانة خود خارج مي‌شوند و شبانگاه سير برمي گردند، روزي مي‌داد.

و اين بر بنده هم بدليل عقل و هم بدليل نقل واجب است، و مشهور از توكّل هم همين مرحله مي‌باشد، و براستي كه اگر بنده به اين مقام دست يافت و اين مرحله از توكّل برايش حاصل گشت بهترين يار و مددكار براي فراغت خاطر در انجام عبادات، و انجام امور خيريّه خواهد بود، زيرا كسي كه توكّل ندارد خواه ناخواه در هنگام عبادت قلبش بغير خدا مشغول خواهد بود، و رزق و حاجت و مصلحت او را بسوي خود خواهد كشيد حال يا ظاهراً و يا در باطن، و يا با طلب روزي و كسب و كار مثل عامّة مردم، و يا با ياد دنيا و ارادة آن و وسوسة قلب.
و عبادت نياز به فراغت قلب و بدن دارد تا حقش ادا شود، و فراغت بال جز براي كساني كه اهل توكّل هستند فراهم نمي‌آيد.

خداي تبارك و تعالي در كتاب خود مي‌فرمايد:
خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ.[4]

او شما را بيافريد و سپس روزي‌تان داد.

كه اشاره به اين معنا دارد كه رزق از خدا است نه از غير او. همانگونه كه آفرينش هر كس از او است.

و باين هم اكتفا نفرموده و در جاي ديگر فرموده است:
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ.[5]

براستي كه خدا است روزي دهنده.

و به وعده هم اكتفا ننموده بلكه خود ضامن آن شده است و فرمود:

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها.[6]

و هيچ جنبنده‌اي در روي زمين نيست مگر اينكه روزيش بر خدا است.

و باين هم اكتفا نفرموده و بندگان را به توكّل امر نموده و فرموده است:

وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ.[7]

و بر آن زندة جاودانه‌اي كه مرگي برايش نيست توكّل نما.

و در جاي ديگر فرموده:
وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.[8]

و بر خدا توكل كنيد اگر مؤمن هستيد.

پس آنكس كه به گفتة حق تعالي اعتنا نكند، و بوعدة او توجّهي ننمايد، و قلبش به ضمانت حق تعالي اطمينان نيابد و به قسمت او قانع نباشد، و به امر و وعده و وعيد او اعتنائي نكند، ببين حالش چگونه خواهد بود و بخود آي كه از اين امور چه مصيبت و محنتي برايش پديد خواهد آمد. سوگند بخدا كه مصيبتي سخت و محنتي جانكاه است، و ما از آن غافل هستيم. و گفته شده كه ملائكه هنگام نزول اين آية شريفه كه مي‌فرمايد:

وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ * فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ.[9]

و روزي شما و آنچه كه وعده داده مي‌شويد در آسمان است. سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب، سخن حقّي است مثل آنچه كه بر زبان مي‌آوريد.

گفتند فرزندان آدم هلاك گشتند، و پروردگار خويش را به خشم آوردند تا آنجا كه براي اطمينان خاطر آنها از جهت رزق و روزي‌شان سوگند ياد نمود.

و از اويس قرني رسيده كه: اگر خداي را باندازة عبادتِ اهل آسمان و زمين عبادت نمائي او از تو نپذيرد مگر اينكه او را تصديق نمائي، گفته شد چگونه او را تصديق كنم گفت باينكه به كفالت او در مورد روزي خود اطمينان داشته باشي، و در هنگام عبادتِ او دل تنها باو مشغول داري و خود را براي او از هر چه غير او است فارغ نمائي.

و باز رسيده كه هرم بن حيان به اويس گفت كجا مقيم شوم او با انگشت بسوي شام اشاره نمود هرم گفت: آنجا معيشتم از كجا تأمين شود؟ اويس گفت اُف بر اين دلها كه شك در آن راه پيدا نموده، و چنين دلي را كجا موعظه سود خواهد بخشيد.

و از يكي از صالحان سؤال شد كه آيا ايمانت را بسلامت داشته‌اي گفت تنها اهل توكّل هستند كه ايمانشان از گزند شيطان مصون و محفوظ است.

از خدا مسئلت داريم كه بفضل و عنايت خويش ما را براه صلاح بدارد، و ما را بر آنچه كه سزاوار آن هستيم مؤاخذه نفرمايد كه او بخشنده و بزگواراست.

پس تو اگر ضمانت خداي تبارك و تعالي را در نظر داشته باشي و به كمال او در علم و قدرتش مؤمن و او را از تخلّف از وعده و سهو و ناتواني و نقص منزّه و مبّرا بداني، و اين امور را پيوسته مدّ نظر داشته و بر آن مواظبت داشته باشي، اميد مي‌رود كه در اين باب به توكلّ دست يابي ودر امر رزقِ خويش به ضمانت حق تعالي اطمينان خاطريابي. كه تنها توفيق و تأييد از ناحية او است.


[1] . سوره آل عمران، آيه 159.

[2] . سوره محمّد، آيه 7.

[3] . سوره روم، آيه 47.

[4] . سوره روم، آيه 4.

[5] . سوره ذاريات، آيه 58.

[6] . سوره هود، آيه 6.

[7] . سوره فرقان، آيه 8.

[8] . سوره مائده، آيه 23.

[9] . سوره ذاريات، آيه 23.


/ 44