و در پايان انحرافات فكرى خود، از آمريكا و اسرائيل دفاع كند و رهبر و كشور خودش را زير سئوال ببرد؟
اگر كسى تاريخ بيست ساله انقلاب اسلامى را مطالعه كند.
انواع ريزش ها، سقوطها، دگرگونى ها، مسخ شدن ها را خواهد يافت كه آفت زدگى عامل اصلى آن بود و هم چنان ادامه خواهد داشت.
هركس در تداوم نهضت يا مراحل آغازين به خود محورى و هواپرستى روى آورد سقوط كرد،
هواپرستى يكى از آفات در هم شكننده است كه به سادگى قابل درمان نخواهد بود.
با توجّه به بحث آفت شناسى در انقلاب، بسيار حياتى و ضرورى است كه گروهى از فرهيختگان، انقلابيّون دلسوز، مجاهدان خود ساخته، پرهيزكاران مقاوم با نام هسته هاى گزينش و كارشناسى نيروهاى اطّلاعاتى، آفت ها و آفت زدگان را دقيقاً شناسائى كرده از پُست هاى كليدى كشور كنار زنند و بدون هرگونه شعازدگى حزب گرائى، وابستگى جناحى، هركجا آفت زده اى را يافتند معرّفى و پاكسازى كنند تا انقلاب اسلامى با سلامت و اصالت تداوم يافته و مردم انقلابى ما بتوانند راه امام و شهيدان را پاسدار باشند.
سوم - اهميّت حفاظت اطّلاعات از ديدگاه امام عليه السلام
يكى از روش هاى حفظ نظام اسلامى و سلامت جامعه، رعايت راز دارى و پخش نكردن اخبار و اطلاعات مربوط به فرد و جامعه مى باشد.
هر كشورى اسرارى دارد.
هر انسانى مسائلى دارد كه بايد بر ديگران پوشيده باشد.
نبايد ويژگى ها يا كاستى هاى سياسى، نظامى، اقتصادى كشور اسلامى را بر زبان راند
يا در نوشته اى نوشت،
زيرا همانگونه كه گوش هاى دوستان و ياران اخبار مهم كشور را مى شنود، گوش هاى دشمن نيز تيز است، و اخبار مهم كشور را دريافت كرده بر ضد امنيّت و آرامش كشور و امت اسلامى توطئه هاى خطرناكى را سامان خواهد داد.
از اين رو در سيستم حساب شده تعاليم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام حفاظت و اطّلاعات ارزش و جايگاه مهمى دارد.
هم افراد بايد راز دار باشند و هم نيروهاى مسلح و كارگزاران نظام اسلامى بايد اسرار مملكت اسلامى را حفظ كنند،
در هر جا آن را مطرح نكنند،
و در هر جمع و اجتماعى زبان به افشاى آن نگشايند.
در اين قسمت به برخى از تذكّرات مهم و ارزشمند امام عليه السلام نسبت به حفاظت و اطّلاعات اشاره مى كنيم.
1 - حفظ اسرار شخصى
آبرو و اسرار يك مسلمان چونان خون او نقش تعيين كننده در آينده او دارد، اگر با كشتن انسانى به زندگى او خاتمه داده مى شود، با افشاء اسرار يك مسلمان، و به خطر انداختن آبروى يك فرد نيز زندگى سياسى، اجتماعى او در خطر جدّى قرار خواهد گرفت.
زيرا آبروى يك انسان به منزله خون اوست، و چون آبروى مسلمانى از بين برود خون او نيز ريخته شده است و ديگر جايگاهى در جامعه اسلامى نخواهد داشت.
بنابراين در روايات اسلامى سفارش فراوانى شده است كه اسرار برادران مؤمن خود را فاش نكنيد، و خودتان در حفظ اسرار شخصى بكوشيد كه از هركس سزاوارتر به حفظ اسرار شخصى خود مى باشيد.
امام عليه السلام در حكمت 6 به اين واقعيّت اشاره مى فرمايند.
صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَالْإِحْتَِمالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ.
الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ، وَمَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ.
ارزش رازدارى و خوشرويى
سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويى وسيله دوست يابى، و شكيبايى، گورستان پوشاننده عيب هاست.
پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.(16)
زيرا اگر انسان خود پاسدار اسرار خود نباشد، ديگران هرگز رعايت حال او را نخواهند كرد.
اگر زندگى اجتماعى انسان به حفظ آبرو و اسرار او بستگى دارد پس هر حرفى را نبايد بزند و مسائل زندگى خود را براى هر كسى نبايد بگويد كه امام عليه السلام فرمود:
الْكَلَامُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ، فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَوَرِقَكَ، فَرُبَّ كَلِمَةِ سَلَبَتْ نِعْمَةً وَجَلَبَتْ نِقْمَةً.
ضرورت رازدارى و كنترل زبان
سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى، پس زبانت را نگهدار چنانكه درهم و دينار را نگه ميدارى، زيرا چه بسا سخنى كه نعمتى را طرد يا نعمتى را جلب نمود.(17)
امام على عليه السلام با توجّه به حفظ اسرار شخصى و مسئوليّت آن خطاب به فرزندش امام مجتبى عليه السلام فرمود:
وَ الْمَرْءُ اَحْفَظُ لِسِرِّهِ
هر انسانى بايد بيشتر از ديگران در حفظ اسرار خويش بكوشد.(18)
بنابر اين يك مسلمان متعهّد بايد پاسدار اسرار شخصى خود و خانواده خود باشد تا ديگران يا دشمنان دست آويزهاى مهمّى براى افشاگرى بر عليه او نداشته باشند كه در ضرب المثل هاى قديمى زيبا رهنمود داده اند كه:
زبان سُرخ سر سبز مى دهد بر باد
بر امّت اسلامى و بر رهبران و مديران جامعه اسلامى واجب است كه اسرار و اطلاعات شخصى افراد را حفظ كرده راز دار باشند.
امام على عليه السلام به مالك اشتر دستور مى دهد كه :
وَلْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ، وَأَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاسِ؛ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً، الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا، فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ، وَاللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ، فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ. أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ، وَاقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ، وَتَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا يَضِحُ لَكَ، وَلَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ، فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ، وَإِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ.
از رعيّت، آنان كه كه عيب جوترند از خود دور كن، زيرا مردم عيوبى دارند كه والى در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، پس مبادا آن چه بر تو پنهان است آشكار گردانى، و آن چه كه هويداست بپوشانى، كه داورى در آن چه از تو پنهان است با خداى جهان مى باشد، پس چندان كه مى توانى زشتى ها را بپوشان، تا آن را كه دوست دارى بر رعيّت پوشيده ماند خدا بر تو بپوشاند، گره هر كينه اى را در مردم بگشاى، و رشته هر نوع دشمنى را قطع كن، و از آن چه كه در نظر روشن نيست كناره گير، در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر مى شود امّا خيانتكار است.(19)
2 - ضرورت حفظ اسرار جامعه اسلامى
هم چنانكه زندگى و مرگ يك انسان به حفظ آبرو، و حفظ اسرار او بستگى دارد.
تكامل يا سقوط جامعه، امنيّت و سلامت امّت اسلامى نيز به حفظ اسرار و رازدارى نيازمند است.
زيرا اگر دشمنان جامعه اسلامى از كاستى ها و ضعف ها، از تزلزل ها و سستى هاى موجود در جامعه با خبر شوند، و از وضعيّت داخلى امت اسلامى مطّلع باشند، راه هاى تهاجم و نفوذ را شناخته و آنگاه ضربه هاى خطرناكى را به كشور اسلامى وارد خواهند آورد.
در جنگهاى صدر اسلام يكى از علل پيروزيها و خط شكنى هاى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رازدارى و حفظ اسرار نظامى در عمليّات هاى گوناگون بود كه مى توانست دشمن را غافلگير كند، و فرصت هرگونه تحرّكى را از دشمن صلب كند مانند : عمليّات ذات السّلاسل
و هرگاه امّت اسلامى به اصل راز دارى توجّه نكرد و مسائل مهم حفاظت و اطلاعات را افشا كرد، ضربه پذير شد و راه را براى غلبه دشمن فراهم كرد.
با توجّه به اهميّت حفظ اسرار، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در يك كلام ارزشمند رهنمود مى دهد كه:
لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ، بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ، فَإِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
ارزش سكوت
آن چه نمى دانى مگو، بلكه همه آن چه را كه مى دانى نيز مگو، زيرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چيزهايى را واجب كرده كه از آنها در روز قيامت بر تو حجّت آورد.(20)
همواره حوادث گوناگونى در كشور پديد مى آيد، مسائل گوناگونى در دولت و ملت اسلامى رخ مى دهد كه بازگو كردن آن در ميان دوست و دشمن ره آوردهاى شومى خواهد داشت و دشمن را اميدوار خواهد كرد.
پس آنچه مى دانيم نبايد بگوئيم.
و تمامى آنچه را كه مى دانيم نبايد براى همه بازگو كنيم.
بخصوص در شرائط فعلى روزگار ما كه چشم و گوش فضول دشمن در فضا و زمين و دريا با انواع وسائل و ابزار فوق مدرن همه جا حضور دارد.
امام على عليه السلام در يك دستورالمل وحى گونه مى فرمايد:
مؤمن بايد عاقل باشد و زبان خود را با عقل خويش كنترل كند،
هرچه مى گويد حساب شده باشد،
و آنچه را كه مى خواهد بگويد به تجزيه و تحليل بگذارد.
و فرمود :
قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ، وَلِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ. ومعناهما واحد.
قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد. (21)
3 - ضرورت حفظ اسرار نظامى
يكى ديگر از وظائف سنگين و مهم امت اسلامى و نيروهاى مسلّح در امّت اسلامى، حفظ اسرار نظامى كشور اسلامى است.
اگر دشمن از قدرت نظامى ما با خبر باشد.
و شيوه هاى دفاعى يا تهاجمى ما را بداند.
و از چگونگى ابزار جنگى ما با خبر باشد.
به آسانى مى تواند با ما مقابله كند و راه پيروزى را بر امّت اسلامى ببندد و در مقابل انواع تهاجمات خود را سامان دهد.
از اين رو يكى از وظائف مهم مردم و نيروهاى مسلّح، حفظ اسرار نظامى است كه با بود و نبود نظام اسلامى برابر است.