2- اسلام و «برائت از مشركان»
اعلان برائت از شرك و بت پرستى و ملحدان و مشركان در اسلام به اوج خود رسيد. آيات متعدد قرآن، «ابراز تنفر و برائت پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)
از مشركان و اعمال و رفتار شرك آلود آنان را ترسيم مى كند. پيامبر مأموريت داشت به مشركان ابلاغ نموده، بگويد:{
أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لاَ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِىءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
}
«آيا شما واقعاً گواهى مى دهيد كه در جنب خدا، خدايان ديگرى است؟ بگو: من گواهى نمى دهم. بگو: او تنها معبودى يگانه است و بى ترديد من از آنچه شريك (او) قرار مى دهيد، بيزارم.»
فخر رازى مفسر بنام اهل سنت در تفسير آيه شريفه مى گويد:«آيه بر سه وجه، بر برائت از شرك و اثبات توحيد دلالت دارد و جمله سوّم {
وَإِنَّنِي بَرِىءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
} در اين معنا صراحت دارد. لذا علماى اسلام براى كسى كه اسلام مى آورد، مستحب دانسته اند كه ابتدا شهادتين را بر زبان جارى كند، سپس از هر دينى غير از اسلام تبرّى جويد.»
حتى اگر اقوام و نزديكان پيامبر نيز دست از شرك و بت پرستى نشستند، بازهم پيامبر موظف است آنان را انذار كند و در صورت اصرار بر شرك و الحاد، از ايشان كناره گيرى كرده و ابراز انزجار نمايد:{
وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الاَْقْرَبِينَ * وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنْ اتَّبَعَكَ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ * فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِىءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ * وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ
}
.«و خويشان نزديكت را هشدار ده و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كرده اند، بال خود را فروگستر و اگر تو را نافرمانى كردند، بگو: من از آنچه مى كنيد بيزارم و بر (خداى) عزيز مهربان توكل كن.»
مهمترين و شديدترين آيه اى كه «برائت از مشركان» را براى مسلمانان و به تبعيّت از ابراهيم بت شكن ترسيم مى كند، آيه شريفه اى است كه آن حضرت و پيروانش را به خاطر اعلان برائت اسوه مسلمانان معرفى مى كند:{
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللهِ وَحْدَهُ
}
.«قطعاً براى شما در (پيروى از) ابراهيم و كسانى كه با اويند، سرمشقى نيكوست، آنگاه كه به قوم خود گفتند: ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى پرستيد، بيزاريم. به شما كفر مىورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد.»
بر اساس اين آيه، ابراهيم و پيروانش به خاطر شرك قوم، هم در عمل از آنان برائت مىورزيدند و هم در دل دشمنى و بغض داشتند، و به «بغض قلبى» و «برائت و دشمنى عملى» خويش تا وقتى كه شرك آنان استمرار داشت، ادامه مى دادند تا به خداى يكتا ايمان آورند.
مهمتر از همه آنكه، برائت قلبى و علنى آنان موجب شد تا «اسوه مسلمانان» گردند و تكليف آنان، نيز از اين رهگذر مشخص شود.نكاتى در آيه وجود دارد كه اهميت برائت از شرك و بت پرستى را بيش از پيش آشكار مى سازد:1ـ معرفى ابراهيم و يارانش به عنوان «اسوه حسنه» اقتضا مى كند كه مسلمانان از آنان تبعيت نمايند، در غير اين صورت الگو بودن آنان لغو خواهد بود.2ـ به كار رفتن كلمه «انّ» در ابتداى سخن ابراهيم و پيروانش باقوم كه دلالت برتأكيددارد،نشانه اهمّيت آن است.3ـ پس از اعلان برائت از مشركان و آلهه آنان، براى بار دوم مى گويند: «به شما كفر مىورزيم.»
4ـ پس از آن، براى بار سوم، دشمنى و كينه خود را نسبت به آنان ابراز مى كنند.5ـ قيد «ابداً» در آيه شريفه، براى نشان دادن دوام دشمنى و كينه خود از آنهاست تا زمانى كه به خداى يكتا ايمان آورند.گويا مهمترين شاخصه حضرت ابراهيم
(عليه السلام)
در ميان همه خصوصيات مكتب او، كه ملاك اسوه بودن او نيز مى باشد و قرآن آن را محور الگو بودن براى مسلمانان مى شمارد، «برائت از مشركان و آلهه» آنان است و همين يك آيه براى نشان دادن اهميت مطلب كافى است.