در بخش قبل، به طور پراكنده و گذرا در لابلاى مباحث و شرح و تفسير آيات و پاره اى از روايات به ابعاد سياسى ـ اجتماعى حج پرداختيم، اما اهميت اين بحث به ويژه در زمانى كه اين بُعد از حج، پس از طى قرن ها از سوى احياگر حج ابراهيمى در ابعاد وسيعى مطرح گرديده، اقتضا مى كند كه به طور مستقل و مستوفى و البته در حد اين نوشتار كوتاه مورد توجه قرار گيرد.
فصل اول: پيوند دين و سياست
براى بررسى مبانى سياسى برائت از مشركان، آشنايى با اصول و مبانى دين و ديدگاه دين درباره سياست، ضرورت دارد. اگر گفته شود كه بيگانگى حج با امور سياسى در طى قرون گذشته معلول جا افتادن تفكر انحرافى و استعمارى «جدايى دين و سياست» در ميان مسلمين بوده، سخنى به گزاف نيست. جهالت گروهى از مسلمين نسبت به ابعاد و زواياى دين، خيانت خلفا و سلاطين قدرت طلب، و سلطه طلبى و روح استكبارى استعمارگران، از عوامل رسوخ اين تفكر نادرست و ذلت آور بوده است.اينك اجمالى از جايگاه سياست در اديان توحيدى به ويژه اسلام را، با عنايت به شبهاتى كه توسط ساده انديشان و خودباختگان فرهنگ هاى بيگانه و ناآشنايان به حقيقت دين مطرح شده، ارائه مى كنيم تا «جايگاه سياست در حج» نيز روشن شود.گرچه از مباحث گذشته، كه درباره مبانى دينى برائت از شرك و الحاد و استكبار و مشركان و مستكبران سخن گفتيم، از آنجا كه «سياست» از توحيد و يكتاپرستى و برائت انفكاك ناپذير است، تا حدود زيادى پيوند دين و سياست تشريح شد، اما در اين فصل به طور مستقل و با عنايت به برخى از شبهات مطالبى را يادآور مى شويم: