جمع بندى و نتيجه گيرى - انقلاب اسلامی زمینه ها و پیامدها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی زمینه ها و پیامدها - نسخه متنی

منوچهر محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جمع بندى و نتيجه گيرى

در اين مجموعه، سعى شد با ارائه چارچوب تئوريك متناسب، انقلاب اسلامى، در ابعاد مختلف و دوران هاى متفاوت آن بررسى و تحليل گردد و به طور اجمالى، زمينه ها و پيامدهاى آن بيان گردد و در پايان به صورت مختصر با دو انقلاب بزرگ جهان، مقايسه شود. طبيعى است، با توجه به حجم كتاب، امكان پرداختن به همه زوايا و ابعاد اين حادثه بزرگ تاريخى به تفصيل نبود و در همه زمينه ها، رعايت اجمال صورت گرفته است. در عين حال كمتر مسئله مهمى ناديده گذاشته شد و خوانندگان به منابع مورد نظر هدايت شدند.

تحليل ما از انقلاب اسلامى به سال 1376 و در واقع پايان دهه دوم انقلاب، محدود مى گردد و به دهه سوم بهويژه تحولاتى كه در زمينه سياست داخلى از زمان انتخاب آقاى سيد محمد خاتمى به رياست جمهورى و طرح مسائلى از قبيل توسعه سياسى، ايجاد جامعه مدنى و گفتگوى تمدن ها نپرداختيم. تحليل و بررسى اين دوران نياز به گذشت زمان كافى و روشن شدن آثار و تبعات اجراى برنامه هاى آن دارد و هر نوع قضاوت و پيش بينى در اين زمينه عجولانه خواهد بود.

در مدت بيش از دو دهه كه از پيروزى انقلاب اسلامى مى گذرد، در جامعه انقلابى ايران حوادث و اتفاقات پى در پى و در عين حال شگفت آورى رخ داده است. هر يك از ضرباتى كه در اثر اين حوادث على الخصوص در دهه اول بر پيكره اين انقلاب وارد آمده است، مى توانست موجبات سقوط و نابودى هر نظام سياسى و دولتى را در هر جامعه اى در شرايط عادى فراهم كند. ولى انقلاب اسلامى على رغم ضايعات وارده و از دست دادن گروه كثيرى از نيروهاى مؤمن خود در همه سطوح توانست اين حوادث و ضربات ناشى از توطئه هاى داخلى و خارجى را تحمّل كند و از كوره حوادث انقلاب آب ديده تر و با صلابت و شكوفايى هر چه بيشتر، بيرون آيد. تا ريخ حوادث اين دو دهه شايد به اندازه تاريخ حوادث يك قرن از شرايط عادى يك كشور پرفراز و نشيب باشد. اميد است تاريخ نگاران روزى بتوانند همه اين حوادث را به تفصيل به رشته تحرير درآورند و ابعاد و جوانب آن ها را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند.

پيروزى انقلاب اسلامى و سرنگونى رژيم شاه و همچنين فايق آمدن بر مشكلات و مصايب بعد از انقلاب، بازتاب وسيعى در سراسر جهان، بهويژه در كشورهاى اسلامى داشت. به طورى كه قدرت هاى بزرگ جهانى، درمانده از اين كه چگونه با اين پديده عجيب و نوظهور قرن بيستم برخورد كنند، ناچار شدند آن را به عنوان يك واقعيت انكارناپذير قبول نمايند.

تشكيل سمينارها و كنفرانس هاى علمى، گردهمايى هاى سياسى در غرب و انتشار مقالات و كتب در زمينه شناخت و نحوه برخورد با انقلاب اسلامى، افزايش روز افزونى پيدا كرده است و خود نشان گر توجّه و نگرانى دشمنان انقلاب اسلامى مى باشد. ولى امروز كمتر كسى از دوستان و دشمنان انقلاب در اين امر ترديد دارد كه اينك انقلاب اسلامى تثبيت شده است و نظام جمهورى اسلامى، ديگر با توطئه ها، كودتاها، تجاوزات نظامى، محاصره اقتصادى و ساير ترفندهاى تجربه شده از طرف امپرياليسم و استكبار جهانى قابل شكست و سقوط نيست.

اكثر كشورهاى دنيا با قبول اين واقعيت، روابط سياسى ـ اقتصادى خود را بر پايه آن و بر اساس دوام طويل المدت جمهورى اسلامى تنظيم مى كنند.

به نظر مى رسد كه براى قدرت هاى استكبارى جهان، ديگر مسئله نابودى فورى نظام جمهورى اسلامى مطرح نيست بلكه اين مسئله مطرح است كه چگونه اين انقلاب را در داخل مرزهاى خود محصور و محاط نموده، از گسترش آن به ساير جوامع و بهويژه همسايگان آن جلوگيرى نمايند كه در اين خواسته خود نيز توفيقى حاصل نكرده اند. به طورى كه امروزه پديده انقلاب اسلامى كه به عنوان بنيادگرايى اسلامى از آن نام مى برند به عنوان خطرى جدّى مطرح است و در كشورهاى اسلامى نيز تنها راه مبارزه و نجات از چنگ استعمار و استبداد، پيروى از مكتب اسلام شناخته شده است.

البته نبايد از عواملى كه مى تواند در درازمدت موجبات انحراف و شكست انقلاب را در ايران اسلامى و يا به عبارت ديگر ام القراء اسلام فراهم آورد، غافل شويم. همان طور كه بارها امام راحل اطمينان داده اند، اين انقلاب از خارج و در اثر تجاوزات و توطئه هاى خارجى شكست نخواهد خورد، بلكه علاوه بر آن مى توان به جرأت ادعا كرد كه تحركات ضد انقلاب داخلى هم به طور مستقيم توانايى شكست انقلاب را ندارد، ولى اين بدان معنا نيست كه ضد انقلاب داخلى و خارجى از برنامه ريزى درازمدت براى به شكست كشاندن انقلاب منصرف شده اند بلكه با توجه به آفات انقلاب كه مى تواند هر انقلابى را از درون تهى نموده، با حفظ پوسته، محتواى اصلى آن را از آن بگيرد، در درازمدت تلاش خواهند كرد، انقلاب را از مسير و اهداف اصلى اش منحرف كند.

همان طور كه در قبلاً و در ارائه چارچوبه تئوريك انقلاب مطرح گرديد، هر انقلابى مى تواند دچار آفت زدگى شود كه در طول زمان و به تدريج، موجبات بروز ضايعات و پوسيدگى انقلاب از درون گردد. بهويژه زمانى كه انقلاب به نظام سياسى تبديل شود، خطر آفت زدگى به مراتب بيشتر و در واقع اجتناب ناپذيرتر مى گردد. اگر چه انقلاب اسلامى لزوماً تبديل به نهاد سياسى گرديد امّا در عين ايجاد نظامى به نام جمهورى اسلامى، هم چنان حالت انقلابى خود را حفظ كرده است و با بالندگى در سطح جهانى به پيش مى رود.

با اين همه غفلت و بى توجّهى در مبارزه و مقابله با آفات آن مى تواند هر انقلابى را با هر اندازه اقتدار و موفقيت در مسير سقوط و زوال بيندازد. هوشيارى و دقت در شناخت اين آفات و به عبارت ديگر آسيب شناسى انقلاب اسلامى، وظيفه همه مسئولين نظام و حتى تك تك افراد معتقد به انقلاب، مى باشد.

ذكر اين نكته در اين جا لازم و ضرورى است كه شناخت دقيق آفات و آسيب هاى انقلاب نيز نياز به انجام تحقيقى گسترده و همه جانبه دارد كه از عهده اين كتاب خارج است. در عين حال از آن جا كه بدون ذكر اجمالى آفات و آسيب هاى عمده و اساسى، وظيفه مؤلّف كتاب ناتمام مانده است، بر خود لازم ديدم كه در بخش پايانى مختصراً و در واقع فهرستوار به اين مقوله بپردازم.

/ 54