موضوع پانزدهم: فضل صلوات فرستادن بر فاطمه - فاطمه زهرا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه زهرا - نسخه متنی

عبدالحسین امینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضوع پانزدهم: فضل صلوات فرستادن بر فاطمه

دليل ديگرى كه «ولية الله» بودن حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها را اثبات مى كند، استقلال اوست در موضوع صلوات فرستادن بر آن حضرت و كيفيت زيارتش، كه همانند صلوات بر پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين و زيارات آنان است؛ يعنى همانگونه كه به صلوات بر آن چهار وجود مقدس و زيارتشان امر شده است، نسبت به حضرت زهرا نيز در اين موارد، همگان مامور و ماجورند. فاطمه عليهالسلام كه مشمول آيه ى تطهير و از اهل بيت پيامبر اكرم- يعنى آل محمد است- كيفيت صلوات بر او را رسول خدا بصراحت چنين بيان داشته است:

«لا تصلوا على الصلوة البتراء، فقالوا: و ما الصلاه البتراء؟ قال: تقولون اللهم صل على محمد و تمسكون، بل قولوا: اللهم صل على محمد و آل محمد».

[ الصواعق المحرقه ص 225، ينابيع الموده ص 295، رشفه الصادى ص 29. ] «بر من صلوات بتراء (ناقص، دم بريده و بريده شده) نفرستيد. سوال شد: يا رسول الله صلوات بتراء (بريده شده) چيست؟ فرمود: اينكه (بر من صلوات بفرستيد و بگوييد «اللهم صل على محمد»، ولى درباره ى آل من [علماى عامه اتفاق دارند كه منظور از آل محمد: على و فاطمه و حسنين است.

ابن حجر در صواعق مى گويد: يقينا لفظ آل، همسران پيامبر را در بر نمى گيرد... (الصواعق المحرقه ص 225).

مامون در محاوره اى كه بهمراهى علما با امام رضا عليه السلام داشته است از حضرت پرسيد: آيا عترت پيامبر همان آل پيامبر است؟ حضرت فرمودند: بلى. مامون گفت: در احاديث پيامبر آمده است كه پيامبر فرمودند: «امت من همان آل من هستند»، و صحابه هم مى گويند: «آل محمد، امت او هستند». حضرت رضا عليه السلام از مامون و حضار پرسيدند: آيا بر آل پيامبر صدقه حرام است؟ گفتند: خير. امام رضا عليه السلام فرمودند: تفاوت ميان آل پيامبر و امت همين است.... (امالى صدوق ص 422، عيون الاخبار ج 1/ 180، تحف العقول ص 426، بحارالانوار ج 25/ 221).

در همين محاوره حضرت رضا عليه السلام از مامون عباسى و علما پرسيدند: در آيه ى (يس- و القرآن الحكيم- انك لمن المرسلين- على صراط مستقيم (يس/ 1- 4) منظور خداوند از (يس) كيست؟ علما گفتند: (يس) محمد صلى الله عليه و آله و سلم است و هيچكس در اين موضوع شكى ندارد. حضرت رضا عليه السلام فرمودند: پس خداوند متعال به محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم فضلى عطا نموده است كه كسى به حقيقت آن پى نخواهد برد مگر اينكه آن را (بخوبى) درك نمايد، خداوند بر احدى سلام نفرستاده است مگر بر انبيا، چنانكه مى فرمايد: (سلام على نوح فى العالمين (الصافات/ 79))، و مى فرمايد: (سلام على ابراهيم (الصافات/ 109))، و مى فرمايد: (سلام على موسى و هارون (الصافات/ 120)). خداوند در قرآن نفرموده است «سلام على آل نوح»، و نفرموده است «سلام على آل ابراهيم» و نفرموده است: «سلام على آل موسى و هارون بلكه فرموده است: (سلام على آل ياسين (الصافات/ 130)) يعنى سلام بر آل محمد. (امالى صدوق ص 426، 427، عيون الاخبار ج 1/ 185، تحف العقول ص 433، بحارالانوار ج 79/ 229).

يك تذكر: در خصوص قرائت آيه ى (سلام على آل ياسين) تحريفات بسيارى صورت گرفته است و در آنها سعى شده واژه ى «آل ياسين» بگونه هاى ديگرى قرائت شود. نقطه ى اوج اين تحريفات اين است كه ابن خالويه در كتاب مختصر فى شواذ القرآن ص 128 مى گويد: «قرائت ابن مسعود (سلام على ادراسين)، و قرائت ابى بن كعب ( سلام على ياسين) بوده است». يعنى در اين كتاب ادعا شده كه در قرائت ابى اصلا كلمه ى «آل» وجود ندارد! اين تحريفات حتى در دوره هاى معاصر نيز ادامه يافته است، بعنوان مثال سيوطى در درالمنثور از كتاب اين ابى حاتم و طبرانى و ابن مردويه نقل كرده است كه ابن عباس قرائت آيه را بصورت «آل ياسين» خوانده است ولى در كتاب معجم كبير طبرانى- كه در بيروت (دار احياء التراث العربى) بطبع رسيده است- محقق كتاب (حمدى عبدالمجيد سلفى) عبارت ابن عباس را تحريف نموده و آن را بصورت «ال ياسين» ضبط كرده است. خوانندگان محترم مى توانند متن درالمنثور ج 5/ 286 را با متن معجم كبير طبرانى ج 11/ 56 مقابله نمايند و خود قضاوت بفرمايند.] ساكت باشيد. شما بايد بگوييد اللهم صل على محمد و آل محمد».

صلواتى كه شامل على، فاطمه و حسنين عليهم السلام نباشد، مقطوع و بريده و مورد قبول خدا و رسولش نمى باشد. لذا حضرت صديقه ى زهرا هم رديف و برابر افرادى است كه جميع مسلمين باايمان جهان- از شيعه و سنى- هر شبانه روز در تشهد نمازهاى پنجگانه بر او درود مى فرستند؛ و او در اين مقام، همتاى محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم، و على و حسنين عليهم السلام است؛ و همين لزوم صلوات بر فاطمه عليهاالسلام در هنگام اقامه ى نماز يك منقبت و فضيلت ساده نيست، بلكه نشانگر مرتبه ى اعلى و منصب والاى آن حضرت است كه اين چنين در جنب صاحبان رسالت و امامت قرار گرفته است. بدون ترديد بايد فاطمه خود ولية الله و داراى مقام ولايت بوده باشد، تا هم رديف و همتاى اولياء خدا، مورد خضوع و مشمول صلوات و درود جميع مومنين جهان در هر زمان و مكان باشد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

«من صلى عليك يا فاطمة غفر الله له والحقه بى حيث كنت من الجنة».

[ بحارالانوار ج 43/ 55، ج 97/ 194. ] «يا فاطمه هر كس بر تو صلوات فرستد، خداى تعالى از او درگذرد، و او را در بهشت به من ملحق گرداند».

چنانكه در موضوعهاى قبلى مشروحا بيان شد، مقصود از تعبيرات «هم درجه شدن با رسول الله»، يا «ملحق شدن به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در بهشت»، و يا «همسايه بودن با آن حضرت» كه در روايات مكرر بكار رفته است، جمع شدن مؤمنين در مرتبه ى «درجة الايمان» است كه جامع تمام آن كسانى است كه با عقائد درست، و باايمان به آنچه از رسول خدا به ما رسيده است، از جهان رفته اند. در آن درجه همه ى مؤمنين يكسانند و در كنار هم مى باشند؛ ولى جاى هيچگونه ترديدى نيست كه مراتب و درجات ديگر كه شمار آنها برابر تعداد بشر و بسيار متفاوت است، كاملا ملحوظ بوده، و مقام هر كس مخصوص به خود او مى باشد.

در روايتى حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم يكى از فضائل حضرت فاطمه را چنين بيان مى فرمايد:

«... اتانى الروح؛ قال: ان فاطمه اذا قبضت و دفنت يسالها الملكان فى قبرها: من ربك؟ فتقول: الله ربى. فيقولان: فمن نبيك؟ فتقول: ابى. فيقولان: فمن وليك؟ فتقول: هذا القائم على شفير قبرى على بن ابى طالب؛ الا و ازيدكم من فضلها؟! ان الله قد و كل بها رعيلا من الملائكه يحفوظنها من بين يديها و من خلفها و عن يمينها و عن شمالها و هم معها فى حياتها، و عند قبرها و عند موتها يكثرون الصلاه عليها و على ابيها و بعلها و بنيها.

فمن زارنى بعد وفاتى فكانما زارنى فى حياتى، و من زار فاطمه فكانما زارنى، و من زار على بن ابى طالب فكانما زار فاطمه، و من زار الحسن والحسين فكانما زار عليا، و من زار ذريتهما فكانما زارهما...».

[بشاره المصطفى ص 139، بحارالانوار ج 43/ 58.

اين حديث را جابر بن عبدالله انصارى روايت نموده است و از آنجائيكه اصل روايت نسبتا مفصل است و حاوى مناقب بسيارى از حضرت فاطمه ى زهرا عليهاالسلام مى باشد لذا ما متن كامل حديث را با ترجمه ى آن در تعليق شماره ى 7 آورده ايم.] «... جبرئيل (روح) به نزد من آمد و گفت: هنگامى كه فاطمه قبض روح مى شود و دفن مى گردد، دو ملك در قبر از او سؤال مى كنند: پروردگار تو كيست؟ مى فرمايد: الله پروردگار من است. سپس مى پرسند پيامبرت كيست؟ در پاسخ مى فرمايد: پدرم. آنگاه سؤال مى كنند ولى تو كيست؟ در جواب مى گويد: على بن ابى طالب، همين كسى كه در كنار قبرم ايستاده است. (سپس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد): آيا باز هم فضائل ديگر زهرا را بيان كنم؟ (شايد پيامبر اكرم مى خواهد به اين وسيله تذكر دهد كه: در اين عالم، فاطمه تنها كسى است كه پدرش «رسول الله» و همسرش «ولى الله» است. پيامبر اكرم در ادامه ى سخن خويش مى فرمايد):

همانا خداى تعالى يك دسته از فرشتگان را براى محافظت فاطمه گماشته است، تا از چهار طرف نگهبان او باشند؛ و اين ملائك در حال حيات، و هنگام مرگ او، و كنار قبرش پيوسته در خدمت او هستند، و كارشان صلوات فرستادن بر فاطمه و پدرش و همسر و فرزندان اوست. (يعنى در منطق ملائك و لسان فرشتگان صلوات بر پيامبر اكرم و على و حسنين همواره بايد با صلوات بر فاطمه عليهاالسلام توام باشد، و در اين منقبت نيز آن حضرت برابر و هم رديف آن چهار وجود مقدس ديگر مى باشد. سپس پيامبر اكرم چنين به سخن ادامه مى دهد):

هر كس مرا بعد از وفاتم زيارت كند، مثل اين است كه مرا در حال حيات زيارت كرده است؛ و كسى كه فاطمه را زيارت كند، گويى مرا زيارت نموده است؛ و هر كس على را زيارت نمايد مثل زيارت كردن حسنين است؛ و آن كسى كه زيارت كند ذرية آنان را، همانند زيارت خود آنان است...».

لذا زيارت حضرت عبدالعظيم را در شهر رى، با زيارت حسين بن على در كربلا همانند دانسته اند، [روايتى در كتاب كامل ابن قولويه مندرج است كه متن آن چنين است:

«حدثنى على بن الحسين بن موسى بابويه، عن محمد بن يحيى العطار، عن بعض اهل الرى، قال: دخلت على ابى الحسن العسكرى، فقال: اين كنت؟ فقلت: زرت الحسين بن على عليهاالسلام. فقال: اما انك لو زرت قبر عبدالعظيم عندكم لكنت كمن زار الحسين عليه السلام». (كامل الزيارات ص 324).

مرحوم علامه امينى توضيحى درباره ى اين حديث دارند كه در حاشيه ى كامل الزيارات ص 307 و 324 آمده است.] و اين مطلب را (كه صلوات بر اهل بيت پيامبر برابر با صلوات بر پيامبر است) علماى عامه هم عنوان كرده اند، مخصوصا موضوع صلوات بر فاطمه سلام الله عليها را، چنانكه سهيلى در كتاب الروض الانف در ذيل مطلبى مى نويسد:

«و من صلى عليها فقد صلى على ابيها».

[ الروض الانف ج 2/ 196. ] «هر كس بر فاطمه صلوات فرستد، در حقيقت بر پدر او صلوات فرستاده است».

از حديثى كه نقل شد نيز وليه الله بودن حضرت زهرا سلام الله عليها استنباط مى شود.

چهل منقبت حضرت فاطمه ى زهرا (مناقب مشتركه)

مناقب مشتركه ى چهل گانه ى حضرت زهرا عليهاالسلام نتيجه و خلاصه ى آنچه در پانزده موضوع بيان داشتيم، چهل منقبت و يا چهل مطلب است كه بسيارى از آنها از شئون ولايت و از خصوصيات ولى الله است، و اينكه حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها در اين چهل منقبت با پدر و همسر و فرزندانش سهيم و شريك و همسان و كاملا برابر با آنان مى باشد، خود حاكى از مقام والاى «ولية الهى» آن حضرت است.

حاصل گفتار و نتيجه ى بحث ما، همين چهل منقبت است كه به ترتيب و بطور اختصار يك به يك آنها را ذكر مى كنيم.

/ 56