ماءواى حسين - داستانهایی از زمین کربلا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستانهایی از زمین کربلا - نسخه متنی

رویا یوسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ماءواى حسين




  • اى زمين كربلا اينجا بود ماءواى من
    كربلا بر روى تو عرش خدا بنهاده پا
    كربلا اينجا دگر وادى جانبازان بود
    كربلا وادى طور مصطفى اينجا بود
    كربلا اين سرزمين گلزار زهرا مىشود
    از براى كشتن من شمر دون بى حيا
    اين سر نورانى بالاى نى منزل كند
    هركه چون آرام دل با نغمه هاى جان گداز
    مىشود مدهوش اگر نو شد مىاز ميناى من



  • مىشود اى كربلا اينجا فزون غمهاى من
    تا ببوسد خلق عالم خاك زير پاى من
    قاب قوسين عون و جعفر، اكبر او" ادناى من
    غرق خون اينجا بيند خواهرم سيماى من
    در كنار يكديگر پرپر شود گلهاى من
    ميزند با چكمه بر سينه سيناى من
    مىچكد از نوك نى خون جگر از ناى من
    مىشود مدهوش اگر نو شد مىاز ميناى من
    مىشود مدهوش اگر نو شد مىاز ميناى من



تارك زيارت قبر حسين عليه السلام

شخصى به خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد: فداى تو شوم، چه مىفرمائيد در حقّ كسى كه ترك كند زيارت قبر حضرت حسين عليه السلام را، و در حالى كه قادر به زيارت آنحضرت باشد؟

فرمود: مىگويم كه او عاقّ حضرت رسول صلّى الله عليه وآله وسلّم و عاقّ ما شده است، و سبك شمرده است امرى را كه براى او نافع است.

و هر كه آن حضرت را زيارت كند خدا حوائج او را متكفل مىگردد. و كفايت مهمّات دنيائى او رامى نمايد. و زيارت آن حضرت بارى بنده روزى جلب مىنمايد، و آنچه در اين راه خرج نمايد خدا به او عوض مىدهد، و گناه پنجاه ساله او را مىآمرزد، در حالى بسوى اهل خويش باز مىگردد كه هيچ گناه و خطائى بر او نباشد، مگر آنكه از نامه عمل او محو شود. و اگر در اين سفر بميرد ملائك نازل مىشوند و او را غسل مىدهند و گشاده شود براى او درى بسوى بهشت كه داخل شود بر او نسيم بهشتى.

و اگر سالم بماند گشاده شود براى او درى كه نازل شود از آن در روزى او و حقتعالى به عوض هر درهمى كه او خرج كرده است هزار درهم به او بدهد وبراى او ذخيره نمايد، و چون محشور شود به او گويند كه خدا اين عوض را براى تو ذخيره كرده است و امروز به تو رسانيد.(48)

/ 50