آئينه دار كربلا
اى آسمان عشق نگينت ستاره است
هر كهكشان كه سر بكشد در سراى تو
انوار روى تو بنوشته به ساق عرش
بنما نگه به نايب خود اى شكسته دل
سر داده ام بر سر راهت ولى ببين
بسكه كشيد جسم غريبم به كوچه ها
اما زغيب اين سخن از تو شنيده ام
با چشم دل به ديدمت اندر دم وداع
مهر و ولا و عشق تو درياى پر خروش
آرام دل چو قطره اى اندر كناره است
قربان شدن براى تو با يك اشاره است
در پيش پاى تو چو يكى سنگ خاره است
ثاراللّه است حسين و حسين ابن ثاره است
از روى بام سوى تو اندر تظاره است
جسمم به روى خاك و عدويم سواره است
آويزه هر پاره تنم بر قناره است
در قتلگاه زخم تنت بى شماره است
بر روى سينه تو حسين شير خواره است
آرام دل چو قطره اى اندر كناره است
آرام دل چو قطره اى اندر كناره است