گفتار سوم : ايدئولوژى انقلاب اسلامى ايران
سعيد حجاريان(1) سهراب رزاقى (2) داوود فيرحى (3) * در بحث از انقلاب اسلامى به لحاظ ابعاد و وجوه ويژه آن در حوزه مباحث انديشه و فرهنگ، با فرض اينكه ايدئولوژى معينى را بتوان بر انقلاب منطبق ساخت، عناصر اصلى ايدئولوژى مزبور و تكوين آن در آستانه انقلاب را چگونه تبيين مى فرماييد؟ رزاقى : من بحث را با يك مقدمه شروع مى كنم; جامعهشناسى انقلابها صحنه جدالهى بزرگ نظرى است. همه انقلابها ارائهگر ويژگى هى غيرقابل انتظارند; همانگونه كه سيستمهى موجودِ قدرت را سرنگون مى كنند، شمى تحليل اجتماعى را نيز دگرگون مى سازند. انقلاب اسلامى ايران در سال 1357 با سرعتى بى نظير و با مشاركت گسترده مردم تحقق يافت و حكومت قدرتمند پهلوى على رغم حمايتهى گسترده خارجى به سرعت در هم شكست. از اين رو، انقلاب اسلامى تأثير بسزايى بر روى نظريهپردازى انقلاب گذاشت و حتى بعضى از نظريهپردازان انقلاب، نظير اسكاچپل، را وادار به تجديد نظر در نظريهشان نمود. مهمترين ويژگى ى كه انقلاب اسلامى را از ساير انقلابهى مدرن متمايز مى كند آن است كه برى اولين بار در تاريخ عصر جديد، انقلابى به وقوع پيوسته است كه در آن1. دكترى علوم سياسى و مشاور رياست جمهورى . 2. دكترى علوم سياسى و پژوهشگر مركز تحقيقات استراتژيك. 3. دكترى علوم سياسى ، از فضلى حوزه علميه قم و نيز عضو هيأت علمى مؤسسه آموزش عالى باقرالعلوم(ع). آقى فيرحى در بخش نهايى اين گفتگو، به آن ملحق شدهاند.