عدالت - معیار ارزشهای اجتماعی از نگاه امام علی(ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معیار ارزشهای اجتماعی از نگاه امام علی(ع) - نسخه متنی

ابوالقاسم یعقوبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عدالت

از ارسطو در كتاب اخلاق نيكوماك چنين نقل شده است:

«زندگى يك راه دشوار و هزاران راه آسان دارد. راه دشوار «راه عدل‏» و آن هزار راه به درجات بيش‏وكم از راه عدل انحراف دارد.»[12]

بشر، به طور معمول، راه آسان را بر مى‏گزيند; اما اگر آن راه دشوار نبود راههاى آسان نيز گشوده نمى شد، يا خيلى زود به پرتگاه تباهى فرو مى‏افتاد.

آيزايا برلين مى‏نويسد:

«آزادى آزادى است و برابرى و انصاف و عدالت و فرهنگ با سعادت و آرامش خاطر هم چيزهايى ديگر است. اگر آزادى شخصى من يا طبقه و ملتى كه من جزو آن هستم، سقوط به بيچارگى گروهى ديگر از آدميزادگان باشد، نظامى كه چنين امرى را ايجاب مى‏كند، نظامى است كه با عدالت و اخلاق منافات دارد...» [13]

خواسته‏هاى شخصى و گرايشهاى اجتماعى انسانها، چه بسا با منافع و مصالح جمع و جامعه سازگارى پيدا نمى‏كند و جامعه را به سوى هرج‏ومرج و ناسازگارى مى‏كشاند. اگر يك اصل و يا سازمان كارآمد و فراگير نباشد كه در جهت هماهنگ‏سازى ارزشها به تكاپو پردازد و ناسازگاريها را هماهنگ و نابسامانيها را سامان‏مند سازد و جامعه را از تنش و تشنج دور سازد، در چنان جامعه‏اى نه به آزادى مى‏توان دست‏يافت و نه به برابرى و امنيت. بنابراين، تنها راه چاره آن است كه نظامى عادلانه پا بگيرد، تا هم آزادى افراد، به دور ازگزند بماند و هم هر كسى به حقوق انسانى و سزاوار خويش دست‏يازد.

در ميزان بودن عدالت و برترى آن بر آزادى، انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان سخن فراوان گفته‏اند. به همان نسبت كه ليبرالهاى معاصر مى‏گويند نبايد از عدالت دم‏زد و بايد به فكر آزادى بود كه اساس و محور همه چيز است، شمارى از انديشه‏وران مسلمان بر اين باورند:

«مگر آزادى بدون عدالت ممكن است؟ بشر آزادى را از آن رو طلب مى‏كند و اين طلب را طلب كمال مى‏شناسد كه آن را اقتضاى عدالت مى‏داند وگرنه، سر از ربقه قاعده و قانون بيرون كشيده و با سودا و هوس كام راندن آزادى نيست و هيچ نظام سياسى و اجتماعى با بى‏نظمى و بى‏قانونى، سامان نمى‏گيرد.» [14]

مفسر بزرگ شيعه، فيض كاشانى درباره مفهوم عدالت مى‏نويسد:

«العدل بان وفر على كل مستعد مستحقه و فى كل ذى حق حقه حتى انتظم امر العالم.»[15]

عدل به اين معناست كه به هر كسى به اندازه استعدادش و نيز به هر مقدارى، به اندازه حقش داده شود، تا جهان سامان‏مند گردد.

براى رسيدن به ارزشها و كمالهاى فردى و نيز ساماندهى امور اجتماعى، بدون عدالت نمى‏توان گام برداشت. در بستر عدالت است كه حقوق مادى و معنوى انسانها برآورده مى‏شود. تمام تكليفها و حقوق در چارچوب نظام عادلانه معنى پيدا مى‏كند.[16] از اين روى، در اسلام، حقوق با حدود هر دو به رسميت‏شناخته شده است. در باور مسلمانان، آزاديهاى مشروع (حقوق) با حدود «آزاديهاى نامشروع‏» مهار شده و در تمام حوزه‏هاى معرفتى، اخلاقى و اجتماعى آزادى به وسيله دالت‏سامان گرفته و ترازسازى شده است. شهيد مطهرى مى‏نويسد:

«عدالت مقدس‏ترين مقدسات بشرى است. لااقل در مقدسات اجتماعى از قبيل آزادى و دموكراسى و مساوات از همه مقدس‏تر است; زيرا تامين كننده همه آنهاست.»[17]

راه آزادى و برابرى از بزرگراه عدالت مى‏گذرد و بشر معاصر، دير يا زود، به اين حقيقت پى‏خواهد برد كه تنها راه رهايى تحقق عدالت راستين و همه‏جانبه در ميدانهاى سياسى، اجتماعى، اقتصادى و... است. آيزيا برلين مى‏نويسد:

«به نظر من اعتقاد به اين كه اصولا فرمول معينى بتوان يافت كه هدفها و مقاصد گوناگون آدمى را به طور هماهنگ و با هم به تحقق برساند، كاملا اشتباه است... شايد روزى نسخه‏اى شفابخش براى درمان اين وضع ناگوار پيدا شود.» [18]

در پاسخ اين آرزو بايد گفت: عدالتى كه اسلام بر آن پافشارى دارد و در منابع دينى ميزان و محور ارزشهاى اجتماعى شناخته شده، درمان اين درد بشرى است.

/ 12