معيار بودن عدالت در نگاه امام على(ع) - معیار ارزشهای اجتماعی از نگاه امام علی(ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معیار ارزشهای اجتماعی از نگاه امام علی(ع) - نسخه متنی

ابوالقاسم یعقوبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معيار بودن عدالت در نگاه امام على(ع)

عدالت در مكتب اخلاقى و سياسى اجتماعى امام على(ع)، اصلى بود كه به ديگر اصلها، روح و جهت مى‏بخشيد و ترازى بود كه با آن ك‏ييها راست مى‏شد و ناهنجاريها، هنجار مى‏يافت. گويى ساختمان وجودى آن حضرت، با عدالت‏سرشته شده بود كه حاضر نبود عدالت را فداى هيچ چيز، حتى مصلحت كند.

درچشم‏انداز مولا على(ع) حكمها و حدها و قانونهاى الهى كالبدى را مانند بود كه عدالت روح آن به شمار مى‏رفت: «العدل حياة الاحكام.»[30]

بنيادى بود كه سنگ زيرين آن را عدل و داد تشكيل مى‏داد «العدل اقوى اساس.» [31]در آن ديدگاه، امور فردى و اجتماعى براى به هم‏بافتگى و يك پارچگى، به سامانى و آراستگى، به نيروى پيوند دهنده و يگانه‏اى نياز داشت كه عدل آن را بر آورده مى‏ساخت: «العدل نظام الامرة.» [32]

برابر بينش والاى علوى، هيچ چيز پايندان نظم و نظام اجتماعى نيست، مگر آن كه لباس عدل و انصاف بر تن آن پوشيده شود: «العدل ملاك.» [33]

آرى على(ع) كه خود «ميزان اعمال‏» [34]است و همگان را بايد با رفتار او سنجيد، با صداى رسا و سخنى شيوا اعلام كرد:

«ان العدل ميزان الله الذى وضعه للخلق ونصبه لاقامة الحق فلا تخالفه فى ميزانه.»[35]

عدل و داد وسيله سنجشى است كه خداوند براى مردم نهاد، تا حق در جامعه استوار گردد. بنابراين، خدا را در اين ميزان همراه باش و ناسازگار مباش.

در مكتب علوى، آنچه كارها به آن تراز مى‏شود و عملكردها به آن ارزيابى مى‏گردد و شخصيتها به آن شناخته مى‏شوند و رويشها و ريزشها در پرتو آن پديد مى‏آيد، «عدل‏» است و ميزان عدالت.

در نهج‏البلاغه، اين حقيقت و واقعيت را به آسانى مى‏توان دريافت. در اين اثر جاودانه، مى‏خوانيم كه شخص با هوش و خردمند و نكته‏سنجى از آن حضرت پرسيد: ارزش عدالت‏بيش‏تر و بالاتر است‏يا ارجمندى بخشش؟

«فقال: العدل يضع الامور مواضعها والجود يخرجها من جهتها، والعدل سائس عام والجواد عارض خاص، فالعدل اشرفهما وافضلهما.» [36]

فرمود: عدالت كارها را بدانجا مى‏نهد كه بايد و بخشش آن را برون نمايد. عدالت تدبير كننده‏اى است‏به سود همگان و بخشش به سود خاصگان، پس شريف‏تر و با فضيلت‏تر است.

در اين سخن مولا، نكته يرف و آموزنده‏اى نهفته است كه در آن بايد بيش‏تر درنگ كرد.

اسلام، نه تنها در آموزشهاى خود در زمينه جهان‏بينى و انسان‏شناسى و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى اثر گذاشت و دگرگونيهاى همه‏جانبه آفريد، بلكه در شيوه تفكر و انديشيدن و در گونه نگرش و زاويه ديد انسان به مقوله‏هاى انسانى و اجتماعى نيز تحول آفريد و نگاه آدمى را نسبت‏به پديده‏ها دگر ساخت.

با درجه‏بندى ارزشها و گزين كردن ارزشهاى مادر و برتر، ساختار انديشه و داوريها، به گونه بنيادى تغيير خواهند كرد و مردمان از فردنگرى و ظاهربينى در خواهند آمد و به جمع‏نگرى و يرف‏انديشى، وارد خواهند شد.

امام على(ع) در سخن بالا، به اين نكته اشارت فرمود كه: همواره بايد به مسائل و واقعيتهاى جارى نگاه كلان و كلى و عمومى داشت، نه نگاه فردى و جزئى. براى درمان دردهاى فردى شايد بتوان با پاره‏اى از كارهاى انسانى، مانند بخشش و.. . گامهايى برداشت; لكن از نگاه اجتماعى اين ارزشها را نمى‏توان با عدالت همپا قرار داد و سنجيد; زيرا عدالت دقيق و موشكافانه به مسائل و گرفتاريها و دشواريها مى‏نگرد و نيازها را برآورده مى‏كند و براساس آن، به امور سامان مى‏دهد و يا دست‏كم از رنجها، دشواريها و آلام مى‏كاهد. در نتيجه، به گونه‏اى توازن و هماهنگى و به‏سامانى در بهره‏منديهاى اقتصادى و اجتماعى به وجود مى‏آورد، ناسامانيها و برترى دادنهاى ناروا به افراد، فروكش مى‏كند و فاصله‏ها برداشته مى‏شود.

به ديگر سخن، ارزشهايى مانند بخشش، بخشى از پيكر جامعه را بهره‏مند مى‏سازد; ولى بخشهاى ديگر جامعه، از نگاه جود كننده پنهان مى‏مانند و در نتيجه جامعه پيكرى را مى‏ماند كه بخشى از اعضاى آن، فربه و بخشى لاغر شده باشد و ناموزون و ناهماهنگ جلوه كند.

اما عدالت همآهنگ كننده و سامان‏دهنده است و هر چيزى را به جاى خود مى‏نهد و حق هر كسى را بر اساس نياز و تلاشش به او مى‏بخشد و پيكرى موزون و زيبا از جامعه را ترسيم مى‏نمايد.

اگر جامعه را به ساختمانى مانند سازيم، عدالت نقش پايه و بنياد آن را دارد و «جود» و ديگر ارزشها، نقش و نگار آن ساختمان را عهده دارند. روشن است كه اگر خانه از پاى‏بست ويران و استوارى لازم را نداشته باشد، خواجه با نقش و نگار ايوان و در و ديوار، نمى‏تواند كارى از پيش ببرد و خدمتى ارائه دهد:

«عدالت قانونى است عام و مدير و مدبرى است كلى و شامل كه همه اجتماع را در بر مى‏گيرد و بزرگراهى است كه همه بايد از آن بروند، اما جود و بخشش يك حالت استثنايى و غيركلى است كه نمى‏شود رويش حساب كرد.» [37]

بدين سان، در مى‏يابيم كه امام على(ع) چگونه با اين جمله: «العدل سائس عام والجود عارض خاص‏» به ميزان بودن عدالت نسبت‏به ديگر ارزشهاى اجتماعى پرداخته است. با اين نگرش و استدلال همراه با واقعيت عينى و خارجى است كه مى‏فرمايد:

«فالعدل اشرفهما وافضلهما.»

در اين راستا، ديگر سخنان روشنگر آن حضرت مى‏تواند ما را يارى بدهد و به بنيه اين اصل اساسى توان بخشد كه معيار و مقياس همه ارزشهاى اجتماعى «عدالت‏» است:

«اكرم الاخلاق السخاء واعمها نفعا العدل.» [38]

گرامى‏ترين خويها سخاوت است و سودمندترين آن عدل.

عدالت اجتماعى ديگر ارزشها را زير پوشش خود مى‏گيرد و چون كه صد آمد نود هم آمده است. از اين روى، در نگاه امام على(ع) عدل در گوهرش سعه و گسترش نهفته است.

«فان فى العدل سعة ومن ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق.» [39]

در عدالت گشايش است و آن كه عدالت را برنتابد ستم را سخت‏تر يابد.

آن كه در بزرگراه، توان حركت نداشته باشد، در بيراهه زمين‏گير خواهد شد. با اين تراز و جامعه حق‏گرا و حقيقت‏بين مى‏شود و ديگر ارزشها و برتريهاى انسانى در پرتو آن مى‏رويند و مى‏بالند.

/ 12