عدالت در ارزيابيها
از مواردى كه ميزان عدالت جامعه را به تعادل و توازن خردمندانه و منطقى مىرساند و زندگى آرامشبخش و پرنشاط و پويايى به شهروندان مىبخشد، سنجش و ارزيابى افراد و عملكردها براساس عدالت است. هر كس به آنچه كه سزاوار است دست مىيابد. كاركردها و كارشكنيها، تلاشها و تنبليها، خدمتها و خيانتها به يك چشم ديده نمىشود، بلكه تراز عدالت كار هر مدير و مسؤول را آنچنان كه هست ارزيابى مىكند و براساس آن كارگزاران نظام، نواخته و يا سرزنش مىشوند. امام على(ع) از اين ميزان در حكومتخويش بهره مىگرفت و در سيره و سخنانش بر آن پافشارى مىكرد. به مالك اشتر چنين فرمان داد:
«ولايكونن المحسن والمسىء عندك بمنزلة سواء، فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريبا لاهل الاسائة على الاسائة والزم كلا منهم ما الزم نفسه.» [51]
مبادا نكوكار و بدكار در ديده ات برابر آيد كه آن رغبت نكوكار را در نيكى كم كند و بدكردار را به بدى وادار نمايد. درباره هر يك از آنان آن را عهدهدار باش كه او بر عهده خود گرفت.
احترام و ارج نهادن به كارگزاران و مديران، بايد براساس شايستگى، خدمت و همكارى باشد، نه با انگيزههاى شخصى، خويشى، دوستى، گروهى و... و از ديگر سوى، سرزنش و از كار بركنار كردن مديران، نبايد بىملاك و بىدليل صورت گيرد، بلكه همراه با بررسيهاى همهسويه و جمعبندى درعملكرد افراد و ناشايستگى و ناكارآمدى آنان در پستهاست كه نواخت و سرزنش، گماردن و از كار بر كنار كردن، صورت منطقى به خود مىگيرد و جامعه را به سمت و سوى قاعدهمندى و قانونمدارى مىكشاند و از حاكميت رابطه و انگيزههاى شخصى و جناحى مىرهاند.
در بيانى ديگر، اميرالمؤمنين(ع) اين نكته را از زاويه روانشناسانه و ديدگاهى اجتماعى مىنگرد و بر حاكميت عدالتبه عنوان تراز و ميزان ارزيابيها تاكيد مىورزد:
«ثم اعرف لكل امرء منهم ما ابلى ولاتضمن بلاء امرء الى غيره ولاتقصرن به دون غاية بلائه ولايدعونك شرف امرء الى ان تعظم من بلائه ما كان صغيرا ولاضعة امرء الى ان تستصغر من بلائه ما كان عظيما.» [52]
اندازه رنج هر يك از كارگزاران را در نظر داشتهباش، و رنجيكى را به حساب ديگرى مگذار و در پاداش او به اندازه تلاشى كه كرده و رنجى كه ديده، كوتاهى مكن. مبادا بزرگى كسى موجب شود كه رنج اندك او بزرگ جلوه كند و فرودى رتبه كسى سبب شود كه كوشش سترگ او، خوار و كمجلوه به حساب آيد.
روح اين پيام و دستور حكومتى حضرت آن است كه: در بررسى كاركردها، نبايد بزرگى افراد و جايگاه اجتماعى، علمى، سياسى و... آنان، جلو ارزيابى درست و شايسته را بگيرند، حق كسانى كه زبانى براى دفاع از خود ندارند و يا موقعيتى براى مطرح كردن خويش ندارند، از بين برود. زباندارها و افراد داراى نام و نشان، كه خود را در همهجا و پيش همه كس، به گونه كارامد و نقشآفرين و گرهگشا جلوه مىدهند، باعث نشوند كه خداى ناخواسته حقى از حقدارى پايمال گردد و ستمى بر كسى روا داشته شود. روشن است در فضايى كه كاركردهاى مثبت و منفى، با ميزان عدالت ارزيابى مىگردد دلگرمى، پشتكار، شادابى درميان مديران و كارگزاران نظام دو چندان مىشود. در چنين جامعهاى، ابتكارها زمينه بروز و ظهور مىيابد و اميد به آينده روشنتر و بهتر، مسؤولان و خدمتگزاران بر مردم را به تلاش بيشتر و گستردهتر وا مىدارد.
در سيره امام على(ع) و در ارزيابى نيروها و خدمتگزاران به نظام و ارج نهادن به آنان، نمونههاى فراوانى مىتوان يافت كه براى دولتمردان جمهورى اسلامى نيز الهامبخش و آموزنده است.
او، با هر كسى كه در جامعه خدمتى كرده و در اين راه جوانى را به پيرى رسانده، با ديد احترام مىنگريست و بر اين نظر بود كه اين فرد، هميشه بايد عزيز زندگى كند. همين نگاه و بينش است كه آرامش او را صحنه غمانگيز تكدىگرى پيرمرد نصرانى به هم مىزند. وقتى اين صحنه را مىبيند، مىايستد و مىپرسد او را چه شده كه به گدايى روىآورده است؟ مىگويند: پيرى، توان او را گرفته و نمىتواند كار كند، از اين روى، به گدايى روى آورده است!
حضرت مىفرمايد:
«استعملتموه حتى اذا كبر و عجز منعتموه، انفقوا عليه من بيتالمال.»[53] از او (در جوانى) كار كشيديد، تا پير شد و اكنون او را رها كرده و به حال خود گذاشتهايد؟ از بيتالمال به او كمك برسانيد.