زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

جواد فاضل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و لى اويس قرنى، جوان شتر چرانى كه در بيابانهاى يمن شب و روز همراه گله ها مى گشت براى رسول اكرم از هزار عم و پسر عم نزديكتر و محرم تر و محبوب تر بود، مى فرمود:

«انى لاشم راحه الرحمن من طرف اليمن.»

من از يمن بوى خدا را مى شنوم.

حسن زبصره. بلال از حبش صهيب از شام

ز خاك مكه ابوجهل اين چه بوالعجبى است.

در زندگى پيشواى اسلام خون، نژاد، طينت، شهر، ديار، نسبت و خويشاوندى تا رنگ اسلام نمى گرفت و تا با مقررات و قوانين اسلام تطبيق نمى شد و كوتاهى سخت تا به شرف و فضيلت اسلام شرافت و افتخار نمى يافت به پشيزى نمى ارزيد به همين دليل اعتبار فاطمه ى زهرا در خدمت رسول اكرم مطلقا ربطى به علاقه ى ابوب و عواطف پدرى نداشت.

ما كان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول اللَّه و خاتم النبين.

فقط اين فاطمه ى زهرا بود كه از بركت اجتهاد و كمال خود توانست تا اين درجه خويشتن را در حضور پدر عزيز و گرامى بدارد.

فاطمه ى زهرا پيش از آن كه خود را دختر محمد بن عبداللَّه صلى اللَّه عليه و آله بداند خويشتن را بنده ى خدا و پيرو مذاهب اسلام كه دين خدا بود مى دانست.

او كارى به اين نداشت كه پدرش پيشواى مسلمانان است يا نه يا اين بود كه پيشواى مسلمانان است پدر اوست.

او خود را هميشه يك زن مسلمان مى دانست و در برابر مقررات و قوانين اسلام سر مويى براى خود برترى و رجحان قايل نبود.

فاطمه مخلصانه و صميمانه به درگاه خدا عبادت مى كرد و همين
خلوص و صميمت مقامش را تا حد مريم و خديجه و آسيه بالا برده بود.

فاطمه به جاى اين كه با پدرش بسازد و بر اساس رابطه ى خونى و نژادى عواطف پدر را تسخير كند با خداى پدرش ساخت و آنچه فضيلت و منقبت و عزت و شرف تحصيل كرد، همه را از خداى خود دريافت داشت. منتها واسطه ى ارسال اين مواهب پدرش محمد بن عبداللَّه بود.

رسول اكرم سه دختر بزرگتر از فاطمه داشت كه مطلقا نامى از آنها بر زبان نمى آورد اما فاطمه... و درباره ى فاطمه هرگز عنوان پدرى و فرزندى را به زبان نمى آورد بلكه همه جا صحبت از حرمت اين دختر در پيشگاه خدا بود يعنى اگر اين دختر آبرو و افتخارى دارد در برابر عبادت و اخلاص خود از خدا گرفته و به كسى مربوط نيست.

هم رسول اكرم و هم فاطمه ى زهرا هر دو مقررات دينى را يك قلم از نسبت خانوادگى جدا مى دانستند.

در آن هنگام كه اين آيت كريمه:

لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا.

نزول يافت مقرر شد ديگر به نبى اكرم كسى «يا محمد» خطاب نكند.

آخر اقوام بى تربيت و وحشى عرب با اين كه مسلمان بودند اين قدر ادب نداشتند كه در محاوره براى پيشواى خود عنوان احترام آميزى به كار ببرند.

درست به همان ترتيب كه با يكديگر صحبت مى كردند در حضور رسول اكرم نيز متداول مى داشتند.

يا محمد، يا محمد. و پيغمبر هم در پاسخشان مى فرمود:

- يا محمد، يا محمد.

پروردگار متعال با انزال اين آيه مسلمانان را توبيخ كرد و دستور داد در محاوره با پيشواى عالى مقام خود ادب را رعايت كنند و نامش را بدين سادگى به زبان نياورند.

مسلمانان به مناسبت كلمه ى «رسول» در جمله لا تجعلوا دعاء الرسول عنوان رسول اللَّه را براى پيشواى خود انتخاب كردند كه از آن پس به جاى يا محمد يا رسول اللَّه بگويند.

در همان روز به هنگام عصر كه رسول اكرم بديدار فاطمه قدم رنجه فرمود فاطمه بر خلاف روزهاى پيش كه مى گفت:

- سلام بابا.

پيش آمد و گفت:

السلام عيك يا رسول اللَّه.

/ 81