زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

جواد فاضل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتند و نوبت را به انصار سپردند.

ابى بن كعب، نخستين نماينده از انصار بود كه در تعقيق مهاجران قيام كرد و به سخنورى پرداخت.

- اى ابوبكر! اين حق را خداوند قادر قاهر به على بن ابى طالب اعطا كرده و تو دست تعدى به سوى اين حق مسلم دراز مكن و نخستين كس مباش كه از طاعت رسول اللَّه سرباز زنى و عاصيانه گردن فرو پيچى.

حق را به مستحق برگردان و از اقدامى كه به پشيمانى منتهى شود بپرهيز.

اين ضلالت است، از ضلالت دور باش. اين فتنه است كه با دست شما بيدار مى شود، انجام كار را بياد آوريد و از فتنه انگيزى حذر كنيد.

دير يا زود عمر تو به سر خواهد آمد و كردار تو با چهره اى هولناك در برابر جلوه گر خواهد شد.

آنجاست كه پروردگار عادل تو را از آنچه كرده اى باز خواهد پرسيد و كيفر زشتكاريهاى تو را در كنارت خواهد گذاشت.

«و ما ربك بظلام للعبيد»

خزيمه بن ثابت ذوالشهادتين پس از ابى بن كعب قيام كرد و گفت: اى ملت اسلام! همه مى دانيد كه رسول اكرم گواهى مرا به تنهايى گواهى كامل شمرد و بدين جهت شما به من عنوان «ذوالشهادتين» داده ايد.

هم اكنون از من اين گواهى صريح را بشنويد: من گواهى مى دهم كه رسول اللَّه فرمود:

«اهل بيتى يفرقون بين الحق و الباطل و هم الائمه الذين يقتدى بهم.»

فرمود كه اهل بيت من منان حق و باطل به حق حكومت كنند و پيشوايانى كه سزاوار اقتدا و پيروى هستند اهل بيت من باشند.

آنچه را كه دانسته ام گفته ام و بر آنچه گفته ام گواهى داده ام.

«و ما على الرسول الا البلاغ المبين.»

آنچه تكليف من بود همين تبليغ بود كه ادا كرده ام. و بعد ابو الهثيم التيهان چنين گفت:

- هنگامى كه رسول اللَّه در غدير خم على را به امامت و ولايت امت برگزيد و فرمان الهى را ابلاغ كرد انصار عقيده داشتند كه لغت ولايت بر معنى خلافت دليل است و رسول اكرم على را به خلافت خويش برگزيده است و گروهى چنين مى گفتند كه سخن از دوستى است يعنى آن كس كه رسول اللَّه را دوست مى دارد بايد على را نيز دوست بدارد و ميان ما بدين ترتيب اختلافى در افتاده بود و ما اين اختلاف را به محضر رسول اكرم برديم رسول اللَّه اختلاف ما را با اين بيان از بين برد.

«على اميرالمومنين بعدى و اصلح الناس لامتى.»

رسول اكرم فرمود: «كه على پس از من اميرالمومنين است و به مصالح امت من از همه آگاه تر و آشناتر است.»

آنچه من شنيده ام اين است و اينك شما اى مهاجران، شما اى انصار اگر خواهيد ايمان بياوريد و اگر خواهيد راه كفر و نفاق به پيماييد ولى بايد بدانيد كه وعده گاه ما روز رستاخيز است. و بعد سهل بن حنيف بر پاى ايستاد.

سهل سخن خود را به حمد و ثناى الهى و درود بر رسول اكرم آغاز
كرد و بعد چنين گفت:

- شما را اى قبايل قريش به گواهى مى خوانم، شما گواه من باشيد كه بر آنچه مى گويم خدايا را گواه مى گيرم.

من شهادت مى دهم كه در همين مسيجد مقدس رسول اللَّه دست على را به دست گرفت و فرمود:

«ايها الناس هذا على امامكم من بعدى و وصيت فى حياتى و بعد وفاتى و قاضى دينى و منجر وعدى و اول من يصافحنى على حوضى فطوبى لمن اتبعه و نصره و الويل لمن تخلف عنه و خذله.»

«اين على پس من پيشواى شماست، اين على هم در زندگانى و هم پس از مرگ من وصيى من است، اوست كه دين ما را ادا كند و وعده هاى مرا وفا فرمايد، اوست كه پيش از همه كس در كنار حوض كوثر مرا به آغوش كشد، خوشبختى نصيب كسى است كه به دنبال على راه پيمايد و شقاوت بهره ى آن كس كه از وى روى در پيچد و تنهايش بگذارد.»

سخن سهل در اين جا كوتاه شد و برادرش عثمان بن حنيف رشته ى خطابه را به كف گرفت:

- از رسول اكرم شنيده ام كه فرمود:

«اهل بيتى نجوم الاارض فا تتقد موهم فهم الولاه من بعدى.»

«اهل بيت من ستارگان زمين باشند. اين ستارگان روشن و راهنما را به پشت سر خود ميندازيد، اينان سزاوارترند بر امت من حكومت و ولايت كنند.»

در اين هنگام مردى برخاست و گفت يا رسول اللَّه، اهل بيت تو چه كسانى هستند ؟

فرمود:

«على و فرزندان اطهار او، اهل بيت من هستند.»

اى ابوبكر! از آنچه رسول اكرم فرمان داده سر به تمرد مپيچ و راه را انحراف مگير.

«و لا تخونو اللَّه و الرسول و تخونوا اماناتكم و انتم تعلمون.»

به خدا و رسول خدا خيانت مورزيد، به امانت هاى خود خيانت روا مداريد، شما كه مى دانيد خويشتن را به جهل مبنديد و دانسته حق را به زير پاى ميفكنيد.

عثمان بن حنيف به كنار رفت و ابو ايوب انصارى بر جايش قرار گرفت.

اين ابو ايوب آن كس است كه رسول اللَّه را در ابتداى هجرت به خانه ى خويش دعوت كرد، رسول اكرم به نخستين خانه اى كه پا نهاد خانه ابوايوب بود و نخستين سقفى كه بر سر خاتم النبيين در مدينه سايه افكند سقف اين خانه بود.

ابوايوب گفت:

/ 81