بیشترلیست موضوعات مقدمه فصل يكم : فقط يك زن! فصل دوم : فقط يك دختر فصل سوم : مناقب فاطمه فصل چهارم : اختلاف نهضت اصحاب فصل پنجم : جسارت فصل ششم : فدك فصل هفتم : رحلت فصل ختام : يادگار فاطمه آخرين يادگار توضیحاتافزودن یادداشت جدید
علم و حكمت را در خانواده خود به ميراث مى گذاريم به علاوه مردم عامه اجماع دارند كه رسول اللَّه هرگز از «ولى امر بعد از خود» يادى نمى كرد زيرا اگر ياد مى كرد بى درنگ مردم از وى مى پرسيدند كه يا رسول اللَّه! ولى امر پس از تو كيست؟ و آن وقت مساله ى خلافت باين صورت درنمى آمد. بخارى در صحيح خود در باب «مرض النبى» چند حديث صحيح روايت مى كند كه براى پيروان مذهب قطعى الصدور و صحيح السند است و نگارنده به خاطر توضيح اين مساله آن احاديث را در اين جا ايراد مى كند و قضاوت امر را به اولوالالباب و فكرهاى بى طرف وا مى گذارد: 1 - حدثنا قتيبه. حدثنا سفيان عن سليمان بن الاحول عن سعيد بن جبير قال. قال بن عباس رضى اللَّه عنهما يوم الخمسين و ما يوم الخميس اشتد برسول اللَّه و جعه و قال تبيونى اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده ابدا فتنازعوا «و لا ينبغى عند نبى تنازع» فقالوا ما شانه؟ «اهجر استفهموه؟» فذهبوا يردون عليه فقال دعوئى فالذى انا فيه خير مما تدعوت اليه... عبداللَّه بن عباس از روز پنج شنبه. از آن پنج شنبه كه بيمارى رسول اكرم شدت يافت ياد كرد و گفت: - روز پنج شنبه، چه پنج شنبه اى. درد رسول اللَّه به منتهاى شدت خود رسيده بود. فرمود وسيله اى فراهم سازيد كه براى شما دستورى بنويسم تا پس ازمن هرگز به گمراهى نيفتيد ميان حضار كه در كنار بسترش نشسته بودند نزاعى درگرفت «در حضور هيچ پيغمبر اين گونه نزاع زيبنده نيست» گفتند: «او را چه مى شود.» شايد فكر كردند كه رسول اكرم از شدت درد «ياوه» مى گويد!! از دستور رسول اللَّه سرييچى كردند. حرفش را به او برگردانيدند. رسول اللَّه گفت مرا به حال خودم بگذاريد. در اين حالت كه اكنون به سر مى برد از همدمى با شما خوشترم. 2 - لما حضر رسول اللَّه «و فى البيت رجال» فقال النبى صلى اللَّه عليه و اله و سلم. هلموا اكتب الكم كتابا لا تضلوا بعده فقال بعضهم ان رسول اللَّه قد غلبه الوجع و عندكم القرآن حسبنا كتاب اللَّه فاختلف اهل البيت و اختصموا فمنهم من يقول: «قربوا يكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده و منهم من يقول غير ذلك فلما اكثر و اللغو قال رسول اللَّه «ص» قوموا. رسول اكرم در هنگام احتضار. به مردانى كه در اتاق نشسته بودند فرمود بياييد براى شما فرمانى بنويسم تا پس از آن گمراه نشويد. از آن «مردان» كه در اتاق نشسته بودند جمعى گفتند درد بيمارى بر رسول اكرم شدت يافته و قرآن در كنار شماست همين قرآن براى ما كافى است. اما جمعى ديگر عقيده داشتند كه بايد دستور رسول اللَّه اطاعت شود تا ديگر اختلافى پديد نيايد.اين دو فرقه بر نزاع افتادند و زياده گوى كردند. رسول اللَّه فرمود: - برخيزيد. عبداللَّه بن عباس كه اين حديث را هم روايت مى كند در انتهاى روايتش مى گويد: - بدبختى از آن جا آغاز شد كه نگذاشتند رسول اللَّه آنچه مى خواست بنويسد. باز هم بخارى در «صحيح» خود در باب «قال المريض قوموا عنى» يعنى در آن هنگام كه مريض گفت «از كنارم برخيزيد» چنين مى نويسد: ... لما حضر رسول اللَّه و فى البيت رجال. فيهم عمر بن الخطاب رضى اللَّه عنه قال النبى هلموا اكتب لكم كتابا لا تضلوا بعده فقال عمر بن الخطاب ان النبى «ص» قد غلب عليه الوجع و عندكم القرآن حسبنا كتاب اللَّه. فاختلف اهل البيت فاحتصموا. منهم من يقول قربوا يكتب لكم النبى «ص» كتابا لا تضلو بعده و منهم من يقول ما قال عمر فلما اكثر و اللغو و لا ختلاف عند النبى قال لهم قوموا عنى... رسول اللَّه بر بستر احتضار خفته بود. در اتاق جمعى نشسته بودند عمر بن خطاب هم در ميانشان بود. پيغمبر فرمود باييد براى شما دستورى بنويسم كه به گمراهى نيفتيد. عمر گفت: درد بيمارى بر رسول اكرم شدت يافت، قرآن براى ما كافى است. اهل خانه به اختلاف افتادند. جمعى گفته بودند كه بايد اين وصيت تحرير شود و جمعى با عمر هم عقيده بودند. وقتى كه اختلاف و ياوه گويى زياد شد رسول اللَّه فرمود از كنارم برخيزيد. عبداللَّه بن عباس در انتهاى اين حديث هم مى گويد مصيبت عظما اين بود كه نگذاشتند آن سفارش تحرير شود. بخارى همچنان در «صحيح» خود كه از اصول مسلم فقه اصحاب سنت و جماعت است در «باب فى الحوض» از قول رجال و وراث حديث خود مى نويسد: 1 - قال النبى «ص» انا فرطكم على الحوض و ليرفعن رجال منكم ثم ليختلجن دونى فاقول يا رب اصحابى فيقال انك لاتذرى ما احدثوا بعدك. رسول اللَّه به اصحاب خود چنين فرمود: - من پيش از شما به حوض كوثر خواهم رسيد. از شما مردانى به دنبال من خواهند آمد ولى در كنار حوض كوثر از من جدا خواهند شد مى گويم: خداى من! اين قوم اصحاب من هستند. گفته مى شود: درست است ولى نمى دانم كه اين قوم پس از تو چه كرده اند. 2 - قال النبى «ص» انى فرطكم على الحوض من مرعلى شرب و من شرب لم يظماء ابدا ليردن على اقوام اعرافهم و يعرفونى ثم يحال بينى و بينهم. فاقول انهم منى فقال انك لا تدرى ما احدثوا بعدك فاقول سحقا سحقا لمن غير بعدى...