ب) مخالفت با علم كلام - روش فهم احادیث اعتقادی در آثار علامه شعرانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روش فهم احادیث اعتقادی در آثار علامه شعرانی - نسخه متنی

سعید رحیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب) مخالفت با علم كلام

علامه شعراني در جواب تمسك ظاهريان به ذم علم كلام در برخي احاديث مي‌فرمايد: با توجه به احاديث مدح عقل كه معصومين آن را از حجتهاي حق تعالي دانسته‌اند، پس مذمت علم كلام به جهت آن نيست كه مأخذ آن عقل است- چنانكه اهل حديث پنداشته‌اند و نيز جهت و دليل آن، كفايت اعتماد به ظن در اعتقادات نيست، چرا كه يقين در عقايد از ظن حاصل نمي‌شود بلكه نهي از كلام و مذمت آن متوجه به آن كساني بوده كه تحت عنوان اين علم به مذاهب باطلي (مانند مجسمه، كراميه، اشاعره و معتزله) تمسك مي‌جستند و در آن زمان رواج داشته و نيز متوجه تكلفي بوده كه آنها در تطبيق دين بر نظريات خود انجام داده‌اند، چنانكه اشاعره براي توجيه قول به جبر و نيز قدم قرآن به ادله ظاهر الصلاحي (نزد عوام) مانند اراده غالبه حق و احترام كلام الهي، تمسك نموده‌اند. (ج 3، ص 348)

ج- نقد اكتفا به حفظ و روايت به جاي درايت

در حديث آمده است كه رسول خدا(ص) فرمود: فضل عالم بر عابد مانند فضل قمر در شب بدر است نسبت به ساير نجوم (حديث 1 باب ثواب العلم) ايشان ذيل اين حديث مي‌فرمايد: «علم آن نيست كه انسان اقوال علما و. احاديث را بدون ملكه استخراج و استنباط حكم از آنها حفظ كند و به علاوه وظيفه علماء دين در هر عصري پاسخ به سئوالات و دفع شبهات است كه اين با مجرد حفظ حديث و نقل آن ممكن نيست.» (ج 2، ص 58)

نقد ساير اركان اين مكتب در ضمن نقد اخباري‌گري (نقد عقيده به صحت هر حديث و نيز عدم اعتماد به عقل)، و نيز نقد حسي‌گري خواهد آمد.

د- حسي گرايي مبدأ ظاهر گرايي و تقدس خشك

علامه شعراني در ذيل حديث چهارم از كتاب عقل و جهل مي‌فرمايد: جماعتي از مردم هستند كه در ظلمات طبيعت محبوسند و اعترافي به موجود غير جسماني ندارند و نيز آنها غير از جسم، واقعيتي نيست و ادراك جسم نيز تنها به حواس است و لذا به غير حس اعتمادي ندارند، اينان تمامي سعادتهاي حقيقي و لذات روحاني را هم بر جسمانيات تأويل مي‌كنند اينها منحصر به لامذهبها نيستند، بلكه در مذهبي‌ها نيز چنين گرايشاتي هست، چنانكه اهل ظاهر و اهل حديث چنين‌اند، آنها اگر به دنبال علوم هم بروند علومي را اختيار مي‌كنند كه به گوش و چشم درك شود، نه به عقل. لذا فقه و اصول و كلام و قواعد عقلي (رياضي و فلسفه و…) بر آنها دشوار است، چرا كه متوقف است بر مقدماتي كه غير از راه چشم و گوش درك مي‌شود، مثل قوانين عقلي منطقي و تواتر يا اجماع و… كه برخي جهت استفاده معنا از لفظ استعمال مي‌شود.

آنچه بر آنها آسان است، حفظ و ضبط است، چرا كه نقش و كتابت و اصوات و كلمات را با چشم و گوش درك مي‌كنند و همين حفظ نزد آنها فضيلتي است. به علاوه همت آنها در ناحيه تهذيب نفس و تحصيل كمالات هم نيست، بلكه در ناحيه عمل ديني نيز امور محسوسه را انتخاب مي كنند، همانند اسباغ و وضوء (با آب پر و فراوان وضو گرفتن) و نيز طول ركوع و كثرت ذكر و تكلف و زحمت در اخراج حروف از مقاطع آن كه همه از امور محسوسند. اما به اموري مانند نيت و حضور قلب و تخليص قلب از عجب و ريا از آن جهت كه اموري غيرمحسوس است، توجه و اهتمامي ندارند. (ج 1، ص 323)

/ 14