ج- منطق ابليس به حس‌گرايي و ماده‌گرايي - روش فهم احادیث اعتقادی در آثار علامه شعرانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روش فهم احادیث اعتقادی در آثار علامه شعرانی - نسخه متنی

سعید رحیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ج- منطق ابليس به حس‌گرايي و ماده‌گرايي

در حديث هجدهم از باب البدع و الرأي و المقاييس، امام(ع) فرموده است: «ان ابليس قاس نفسه بآدم، فقال: خلقتني من نار…» (يعني شيطان خود را با آدم قياس نمود [به خدا] گفت مرا از آتش خلق نمودي و آدم را از گل…).

علامه شعراني مي‌فرمايد: در واقع ابليس از ماديين بود، به نحوي كه خيال مي‌كرد شيئيت اشياء به ماده آنها و ارزش آنها به همان است. و حديث دلالت بر مذهب اهل حق مي‌كند كه شيئيت شيء به صورت، (و مجموع فعليتها و كمال و خير آن) است، چرا كه در موارد بسياري شيء ماده‌اش تغيير مي‌كند، اما صورتش محفوظ است، مثل بدن انسان كه در طول عمرش به دفعات متبدل مي‌شود، و آن انسان همان است كه بود. اما اگر صورت شيء تغيير كرد ديگر او همان نخواهد بود، چنانكه اگر جسد انسان تجزيه شد و به جسد كرم رفت، ديگر ان كرم همان انسان نخواهد بود. پس انسانيت به صورت (يعني فعليت) و نفس اوست، نه به ماده گلي (و بدن) او، چنانكه خواص داروها به صورت تركيبيه آنهاست نه به مواد و عناصر اصلي سازنده آنها به نحوي كه اگر تجزيه شوند آن اثر را نخواهند داد.

و از اينجا قسمت دوم حديث واضح مي‌شود كه «اگر ابليس جوهري را كه آدم(ع) از آن خلق شده بود، با آتش مقايسه مي‌كرد مي‌ديد كه نوراني‌تر از آتش است». و مي‌توان گفت اين مقايسه و قول ابليس الهام‌بخش، ماديين است. (ج2، ص 325)

3- نقد اخباري‌گري

اخباري‌گري كه عكس‌العملي افراطي در برابر جريان اجتهاد اصوليين بود در قرن يازدهم نضج گرفته و به مدت يك قرن تا ظهور وحيد بهبهاني كه استاد اصوليان متأخر است دوام آورده اين مكتب شاخصه‌هاي زير را از حيث روش برداشت از منابع دين در بردارد:

1- تمسك به ظاهر روايات و تكيه بر حفظ و نقل با پرهيز از فكر و عقل.

2- قول به تشابه قرآن و عدم استدلال به آن.

3- پذيرفتن صحت جميع احاديث كتب اربعه.

4- بدعت دانستن ورود اصطلاحات جديد و استفاده از علوم در معرفت دين.

5- عدم پذيرش حجيت عقل.

6- انتقاد از وجود اختلافات بين اصوليين.

(سه وجه اخير بيشتر به عنوان انتقاد از اصوليان مطرح شده).

/ 14