موضوع: وظايف فرمانداران و بخشداران در حکومت اسلامى - اهميت انتخابات - صحیفه امام جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 18

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 13 دى 1362 / 29 ربيعالاول 1404

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع: وظايف فرمانداران و بخشداران در حکومت اسلامى - اهميت انتخابات

حضار:

ناطق نورى، على اکبر (وزير کشور) - نورى، عبداللّه (نماينده امام در جهاد سازندگى) -

بسم اللّه الرحمن الرحيم

فرمانداران و بخشداران سراسر کشور - اعضاى شوراهاى اسلامى روستاييان رفتار حکومتهاى قاجار و پهلوى با مردم به همه آقايانى که در اينجا تشريف دارند خوشامد عرض مى کنم و توفيق همه آقايان را از خداى تبارک و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمين و خدمت به کشور خودشان خواهانم.شايد ميان شماها کسى نباشد که زمان قاجار را درک کرده باشد، اگر هم باشد بسيار کم است.

و همين طور اوايل سلطنت پهلوى، اواخرش را که بسيار تغيير کرده بود با آن اوايل ملاحظه کرديد.بافت حکومت درآن وقت و بافت کسانى که در دستگاه دولتى کارى به دستشان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه ديگران، يک بافت خاصى بود که مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى.ممکن نبود که يک نفر بخشدار حتى در يک مجمعى که مردم عادى هستند، کشاورزان هستند، بازاريها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشيند.يک بافت خاصى بود که هر يک از آنهايى که در آن وقت حتى فرماندار يک جاى کوچکى بودند اگر مقايسه کنيم با رئيس جمهور امروز ما و نخست وزير نمى توانيد بدانيد که آنها چه وضعى داشتند و اينها چه وضعى.در رفت و آمدهايشان، در نشست و برخاستهايشان، در معاشرتشان يک وضع عجيبى بود.

وقتى که يک حکومتى ولو جاى کوچکى وارد مى شد فراشها و آنهايى که اطراف او بودند مردم را کنار مى زدند که اين آقا مى خواهد عبور کند از اينجا، چه برسد به اينکه يک وزير باشد که ديگر او بالاتر از همه ، يايک نخست وزير باشد و آنهاهمه درپيش خودشان آن طور يال و کوپال داشتند لکن در مقابل کشورهاى ديگر ضعيف و ناتوان بودند.با رعيت آن رفتار غيرانسانى را مى کردند و رعيت را از هر طرف تحقير مى کردند، توهين مى کردند، اذيت و آزار مى کردند، از آنها استفاده هاى مادى مى کردند، ولى در مقابل يک سفير همه شان خاضع بودند. مردمى بودن مسئولان در نظام اسلامى امروز ما مى بينيم که فرماندارهاى سرتاسر کشور، به طورى که آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از کشاورزها و بعضى از مردم عادى در يک جا نشستند.اگر نخست وزير و وزير کشور هم که اينجا تشريف دارند و رئيس جمهور و اينها هم بودند اينها هم در بين اينها همان طور نشسته بودند که اگر کسى از خارج بيايد تشخيص نمى دهد که کدام وزيرند و کدام فرماندارند و کدام بخشدارند و کدام از مردم عادى کشاورز است.اين همان بود که در روايات ما هست که اگر کسى وارد مى شد در مسجد رسول اللّه و ايشان با اصحاب نشسته بودند تميز نمى داد، مى گفت کدام يکى تان هستيد.سابق معلوم بود هر که مى آمد در مجلسى، در يک جايى وارد مى شد معلوم بود که حکومت کى هست.براى اينکه آن در آن بالا نشسته بود با يک يال و کوپال و يک طور وضع خاص، مردم مى فهميدند که اين است که بايد چه باشد.اما رسول خدا در مدينه که مرکز حکومت ايشان بود وسعه حکومتش هم آن وقت زياد بود، عرب مى آمد مى ديد که چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مى کنند، او نمى توانست بفهمد که کدام يکى اينها در راس واقع است و حاکم است و کدام يکى از اينها پائينتر هستند.

وضع زندگى اين بود که تعليم بدهد به ما که بايد اينجور باشيد که ما بفهميم تکليفمان چى است.من اميدوارم که همين طورى که وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حکومت اسلامى ، امروز همان طور که وضع ظاهريشان يک وضع بى آلايشى است، وضع روحى و معنويتان هم همان طور باشد.همان طورى که حضرت امير - سلام اللّه عليه - مى فرمايد که وقتى به او اطلاع داده بودند که يک خلخالى را از پاى يک زن - حالا يا يهودى بوده يا نصارى - کشيدند، مى فرمايد که - به حسب نقل - که انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست.(1) اين طور در مقابل ظلم ناراحت مى شدند.شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد.قلبهاى شما در محضر خداست، بازوهاى شما، چشمهاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. الگو قرار دادن پيشوايان دين در رفتار با مردم کوشش کنيد که با بندگان خدا جورى رفتار کنيد که امامان شما رفتار مى کردند، پيغمبر شما رفتار مى کرد و ساير انبيا رفتار مى کردند.گمان نکنيد که حالا فلان نخست وزير است، فلان وزير کشور است، فلان رئيس جمهور است، - فلان رئيس مجلس است- فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است، گمان نکنيد که اينها يک چيزى است.آن که همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست، و آن به اين است که رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد.با مردم که شما سرو کار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد.همين مردم کوچه و بازار و کشاورزهاى بسيار عزيز و کارمندان و کسانى که در کارخانه ها زحمت مى کشند اينها هستند که مايه افتخار يک ملت و مايه پيروزى يک ملت است.پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولى نعمت ما هستند.

و ما بايد اين معنا را در قلبمان احساس کنيم که با اين ولىنعمتهاى خودمان رفتارى بکنيم که خدا از آن رفتار راضى باشد.گمان نکند آن کسى که فرماندار يک جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يک وقت خداى نخواسته يک بالاترى بفروشد، آن طورى که ساخت فرمانداران زمان سابق بود.فرق ما بين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است که جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى کشور است، و شاهنشاهى مى گفت نه ، من اين طور نيست که به مردم کار داشته باشم، ما خودمان بايد کارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آن طور مى کردند.با بندگان خدا رفتار خوب بکنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است. دشوارتر بودن حفظ پيروزى از اصل آن و بدانيد که حفظ يک پيروزى مشکلتر است از پيروزى به دست آوردن، کشور گشايى از حفظ کشور آسانتر است.الان ما در مشکل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستيم، يعنى آن مرحله اول که پيروزى ابتدايى بود گذشت و پيروز شديد بحمداللّه، لکن بقاى اين پيروزى و بقاى اين دستاوردهايى که شما به دستتان آمد امروز مشکل تر از خود آن پيروزى است که به دستتان آمد، نگهداريش مشکل است.بايد همه کوشش کنيد که اين چيزى که به دست آورديد نگه داريد.اين ارزان به دست شما نيامده است، بسيار سنگين به دست شما آمده است و کم چيزى هم نيست که به دست شما آمده است.از جهات معنوى من و امثال من نمى توانيم حسابش را بکنيم که آن جهات معنوى اى که به دست اين ملت آمده است چى هست، آن حسابش با خداى تبارک و تعالى است.از حيث ظاهرى وقتى که ملاحظه مى کنيد آن چيزى که امروز به دست کشور اسلام و ملت ايران آمده است آن چيزى است که در طول تاريخ براى ايران پيش نيامده بود.ايران قلدرهاى زياد داشت، لکن آنها از ضعفايى بودند که در مقابل دولتهاى ديگر تعظيم مى کردند، خصوصا در اين قرنهاى آخر.هر چه بر اين زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زياد شد، تا آنجايى که يک سفير از انگلستان در آن وقت، از امريکا در حالا وقتى که در يک جايى بود مقدرات يک کشور دست او بود، مقدرات کشور ما دست ديگران بود.آن چيزى که شما به دست آورديد اين است که شما مقدراتتان را به دست خودتان آورديد.دست امريکا و شوروى و انگلستان و ساير کشورهاى ديگر را قطع کرديد، بيرونشان کرديد.اين يک چيز کمى نيست که دست شما آمده است، اين يک چيز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است.آنهايى که از شما شکست خوردند آرام نمى نشينند.آنها در صدد اين هستند که جبران کنند شکست خودشان را، و شکست خودشان را بخواهند جبران کنند، به حسب آن طورى که وضع آنها و سيره آنهاست، به دست خود شما مى خواهند جبران کنند.مى خواهند شکست شما به دست خودتان باشد، و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود.اگر مردم را در کارخانه ها، در کشاورزى وادار کنند به اينکه - با ايادى خودشان، وادار کنند به اينکه - سستى کنند در امر کشاورزى که در راس امور يک کشور امثال کشور ماست، و آنهايى که در کارخانه ها کار مى کنند وادار کنند به کمکارى، و کارهاى ديگر، از آنجا نقطه شکست ما شروع مى شود. تکليف شرعى در انتخابات و چون امروز روزى است که بايد راجع به تکليف خودمان در انتخابات عرض کنم،بايد عرض کنم که يکى از امورى که مطمح نظر آنهايى است که مى خواهند اين انقلاب را به شکست برسانند قضيه مجلس است.مجلس يک چيز سهلى نيست کارش.مجلس يک چيزى است که در راس همه امورى که در کشور است واقع است.يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مى کند و مجلس بد همه چيز را بد مى کند.

ولهذا آنهايى که قبلا در اين کشور حکومت داشتند سعيشان اين بود که مجلس را نگه دارند.آنوقتى که ديگر مجلس تحقق پيدا کرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مى کردند که مجلس را به دست بياورند.آن وقت که نمى توانستند با فشار مردم را الزام کنند بايد کيک را چيز بکنيد، آن وقت با حيله ها مى کردند،ايادى خودشان، در بلاد، و مردم بيچاره را يا اغفال مى کردند يا خانها وادار مى کردند و وقتى که رضاخان آمد درکار، ديگرقضيه ، قضيه اين بود که دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود.البته اين آخر هم همين جور بود.فرماندارها هر جا بودند مامور بودند که در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند. بتوانند مردم را وادار کنند به اين کار، نتوانستند صندوقها را عوض بکنند، نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و همه چيز هم دست خودشان بود.مردم هم چون مايوس شده بودند کنار رفته بودند، راه ديگر باز بود.يکى از امور بسيار مهم که آنها کارهاى خودشان را با آن انجام مى دهند مايوس کردن قشرهاى مختلف کشور است.مايوسشان بکنند از اينکه ما کار ازمان مى آيد.کوشش داشتند در رژيم سابق به اينکه مردم را از همه چيز مايوس کنند، ما نمى توانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه کذا داريم.کوشش مى کردند در اين معنا و کسانى که در مجلس پيدا مى شد احيانا که مقابل بايستد، آنها يا همان ايادى خود آنها در مجلس مى کوبيدند آنها را، و يا اگر نمى شد آنها را از بين مى بردند.مايوس مى کردند مردم را از اينکه بتوانند خودشان يک کارى انجام بدهند، طبيب بتواند آپانديس را معالجه کند.اين دردآور بود هر وقت من فکرش را مى کنم متاثر مى شوم از اينکه در زمان محمدرضا براى يک آپانديس از خارج طبيب آوردند، و اين سرکوبى اطبا محترم ما بود. کارشناس از خارج مى آوردند، ارتش حتما بايد کارشناس اش از امريکا بيايد.يا اگر آن وقت بود از جاى ديگر بيايد.براى ما کارشناس مى آوردند.براى کارخانه هاى ما کارشناس مى آمد.مى آمد که نگذارد خود شما بفهميد.کارشناس ارتشى مى آمد که نگذارد ارتش چيز بفهمند.نه اين که مى آمد به آنها تعليم کند، مى آمد که جلوى تعلم را بگيرد. مردم، تعيين کننده سرنوشت انتخابات امروز که کشور دست خود شما افتاده است و ديگر يک آقا بالا سر نداريد که بيايد بگويد اين کار را بکن، آن کار را بکن.از خارج ما هيچ کس را الحمدللّه نداريم ديگر.هيچ قدرتى الان در ايران نمى تواند يک کارى را تحميل کند به ما.امروز بايد خود شما بنشينيد کارتان را انجام بدهيد. انتخابات مثل سابق نباشد که از مرکز دستور داده مى شد که اين بايد وکيل بشود، ديگر کسى هم حق ندارد حرفى بزند.انتخابات دست مردم است، رئيس جمهور و نخست وزير با آن رعيتى که در کشاورزى کار مى کند و آن بازارى اى که در بازار کار مى کند، راجع به انتخابات يک جور هستند، على السواء هستند.يعنى رئيس جمهور يک راى دارد، نخست وزير هم يک راى دارد و آن کشاورزى که در دوردست افتاده ترين اين کشور است، آن هم يک راى دارد.رايشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسئول هستند.در تشخيص خوب و بد، اتکال به قول غير نکنيد مگر اشخاصى باشند که مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد.اين را به مردم دارم مى گويم و به شما آقايانى که در آتيه متصدى اجراى انتخابات هستيد توجه مى دهم که اگر يک انحرافى در يکى از شما پيدا بشود، و اين بعد موجب اين بشود که در اين جمهورى يک لطمه اى وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمه اى وارد بشود به گردن شماست.

و اگر در اينجا هم کشف بشود معذور نيستيد و مورد تعقيب وارد مى شويد.بايد شماها بدون توجه به اينکه دستور کسى داده ، دستور کسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبى اجرا بله ، وزير کشور دستور مى دهد که اجرا خوب بشود، اجرا اسلامى باشد.اما يک بالايى بخواهد به شما دستور بدهد که کيک بايد وکيل بشود، کيک مى خواهد وکيل بشود اين امر نيست در اسلام، در ايران هم نيست.اينکه من عرض مى کنم براى اين است که بعدها کسانى که در ايران بعدها و نسلهاى بعد مى آيند بدانند که بايد اين طور باشند والاامروز ما کسى را نداريم که دستور بدهد، پيشنهاد مى کند و مردم مختارند.فرض بکنيد که اگر همه کسانى که در راس هستند بروند پيشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکيل کنيد لکن شما به نظرتان درست نباشد جايز نيست برشما تبعيت کنيد.بايد خودتان تشخيص بدهيد که آدم صحيحى است تا اينکه بتوانيد راى بدهيد. نياز مجلس و کميسيونها به کارشناسان و صاحبنظران و مجرد اينکه اين آدم يک آدم خوبى است خيلى، اول وقت نمازش را مى خواند و نماز شب مى خواند.اين براى مجلس کفايت نمى کند.مجلس اشخاص سياسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سياستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. بايد تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لکن اين مسائل هم باشد.در يک مجلس بايد همه چيز باشد در اين کميسيونهاى مجلس از امور ارتشى و کشاورزى و اقتصاد و همه چيز بحث مى شود،بايد مطلع باشند اينها. آنهايى که در اين کميسيونها هستند بايد اشخاصى باشد در بينشان که عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور کشاورزى باشد، عالم به امورادارى باشد، عالم به مسائل جهانى باشد.مجلس مى خواهد ايران را در مقابل جهان اداره کند، مجلس يک چيزى نيست که بخواهد ايران را در مقابل خودش درست بکند.ايران در مقابل جهان است امروز، آن هم يک جهان امروزى و يک ايران امروزى.ايران امروزى که تک است در دنيا و جهان امروزى که همه مهاجماند، همه مهاجم به شما هستند.شما مى خواهيد که يک مجلسى داشته باشيد که در مقابل اين مهاجماتى که از خارج مى شود پايدار باشد.يک دولتى را او تعيين کند که درمقابل تهاجماتى که در دنيا واقع مى شود، فشارهايى که واقع مى شود در دنيا اين بتواند دفاع کند، و اين از مجلس سرچشمه مى گيرد، از مجلس دولت درست مى شود و شما يک همچو مجلسى لازم داريد.شما براى حفظ کشور خودتان، براى حفظ اسلام عزيز، که اين همه خون در راهش ريختيد بايد پايدارى کنيد و توجه بکنيد که حفظ کنيد اين را، و حفظش نسبت به شماها که مامورين هستيد به اين است که - اجرايش را بدون اينکه به کسى اعتنا کنيد اجرايش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح کشور اجرا کنيد.

و مردم هم همه آزادند.عرض کردم از رئيس جمهور و نخست وزير و وزيرکشور و همه اينها گرفته تا آن کسى که در آخر اين کشور مشغول کشاورزى است فرقى ندارند در اينکه مکلفاند آدمى را که بايد به درد مملکت بخورد انتخاب کنند و خودشان تشخيص بدهند. آزادى در تشخيص و انتخاب نماينده بازار بايد خودش تشخيص بدهد.کارخانه ها بايد خودشان تشخيص بدهند، هيچ کس تحت تاثير ديگرى نيست.بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند که آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آن وقت مانعى ندارد که کسى به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينکه اين صحيح است راى هم به آنها بدهد.اما اين طور نيست که کورکورانه انسان دنبال اين باشد که ببيند کيک چه گفته ، اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهورى اسلامى هم نبايد باشد.شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى که اين انجمنهاى اسلامى را در سرتاسر کشور دارند، همه تان موظفيد به اينکه در اين امر دقت کنيد که خوب انجام بگيرد، نبادا يک وقت خداى نخواسته ، يک تقلبى در کار بيايد، نبادا خداى نخواسته يک اشخاص نابابى خودشان را عوضى جا بزنند که از اين معانى بسيار خواهد بود.اينها تکليف شماست که بکنيد.مردم هم خودشان مکلفند به اينکه هم شرکت کنند در انتخابات.نروند کنار، تکليف است، حفظ اسلام است، رفتن کنار خلاف تکليف است، خلاف مصالح اسلام است. آن مقدسى که خيال مى کند کنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمى کند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مى کند، اگر خداى نخواسته يک همچو آدمى باشد.آن آدمى که به واسطه اينکه مثلا يک چيز اعوجاجى از يک نفر مى بيند يا از يک گروهى مى بيند کنار برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مى کند.اين معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است.خوب، همه اينها بوده لکن آنها کنارگرفتند، آنها مشغول فعاليت خودشان بودند.به مردم عرض مى کنم شرکت کنيد در اين انتخابات و تميز بدهيد اشخاصى را که لايقاند براى اين مقام.مقدرات کشورتان را به دست کسانى بدهيد که براى کشور شما مفيدند از حيث سياست، از حيث اقتصاد، از حيث همه چيز.اگر مسامحه بکنيد و امروز هم کسى نفهمد، خدا هست، خدا مى داند و مى بيند.شما در محضر خدا هستيد هر جا هستيد.همه خلق اللّه در محضر خدا هستند هر جا هستند.بر فرض اينکه من يک کار خلاف کردم اسلام که خلاف نکرده است، شما براى اسلام کار بکنيد، چکار داريد که فلان آدم بد کرده .خوب، بد کرد، بد بکند شما خوب بکنيد براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءاللّه خوب بشود. کنار نرويد، آقايان علما کنار نرويد.

و البته بايد از هر طايفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند که همه جهاتشان خوب باشد.

و در هر صورت من دعا مى کنم که انشاءاللّه موفق باشيد و مؤيد باشيد و اين مطلبى که جزء فرايض بايد حسابش کرد به طور شايسته شما عمل بکنيد و به طور شايسته اجرا بکنيد و مردم هم به طور شايسته حضور داشته باشند.مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته ، لطمه اى به اسلام وارد بشود، مسئول هستند.انشاءاللّه خداوند همه شما را موفق کند.

/ 194