موضوع: انگيزه حضور مردم در انقلاب - لزوم خدمت مسئولان به مردم - صحیفه امام جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 18

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 7 شهريور 1362 / 20 ذى القعده 1403

مکان:

تهران، جماران

موضوع: انگيزه حضور مردم در انقلاب - لزوم خدمت مسئولان به مردم

مناسبت:

هفته دولت

بسم اللّه الرحمن الرحيم

حضار:

خامنه اى، سيدعلى (رئيس جمهور) - موسوى، ميرحسين (نخستوزير) اعضاى دولت موقعيت جمهورى اسلامى در دنيا در اين هفته دولت، ما تلخىها و شيرينىها داشتيم.تلخىها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از هفته ، مرحوم عراقى(1) بود که من مرحوم عراقى را از آن اولى که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، مى شناختم و انصافا مردى بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد.

و در اين هفته هم که مرحوم آقاى رجايى (2) که همه مى دانيد چقدر مرد متعهدى و خدمتگزارى بود، و واقعا معلم اخلاق بود به اعمال خودش.

و همين طور آقاى باهنر(3) که مرد دانشمند متعهد و معلمى بود.اين اسباب تاسف و تاثر ماست و شما.

و اين تلخى است که خوب، غير از اين هم ما در اين طول مدت داشتيم.

و شيرينى و شيرينىها آنچه بحمداللّه در اين هفته که هفته دولت است و واقعا بايد هفته دولت حساب کرد.دولت و هرچه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اينها جاى خودشان را در دنيا باز کرده اند.يعنى، دنيا امروز روى اين جمهورى و روى دولت جمهورى و روى رئيس جمهور اين کشور و روى مجلس و همه ارگانهاى ديگر حساب باز کرده است.آنهايى که تاکنون در کمين بودند که اين دولت در بين خودشان يک چيزهايى واقع مى شود و مردم هم اينها را قبول ندارند و بعد از يکى دوماه قضيه تمام است، و صدام هم روى همين زمينه بازى اش دادند، الان چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته اند و منتظرند به اينکه کسانى برايشان کار بکنند و آنها بيايند بهره بردارى کنند.

و بحمداللّه الان دولت استقرار پيدا کرده است و کشور ما يک کشور مستقر مستقلى، آزادى است.

و من اميدوارم که بيشتر از اين،رو به استقلال و آزادى و جهات ديگر برود. اسلاميت انقلاب، انگيزه حضور مردم در صحنه ها و مهم همين معناست که کرارا من عرض کرده ام، اين است که جمهورى چون اسلامى است و ملت اسلامى هستند، مسلم هستند، مادامى که دولت و رئيس جمهور و رئيس مجلس و مجلس و قواى قضائيه و ارتش و پاسدار و همه ، رو به اسلام باشند اين کشور اسلامى رو به آنهاست، و اساس همين است که براى خاطر اسلامى بودن از اول پيروزى حاصل شد.شما گمان نکنيد که اگر يک انگيزه ديگرى عرضه شده بود به اين ملت، ملت مجتمع مى شدند.براى اينکه ملت، ملت مسلمان است.

وقتى که اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانيون، اکثر روحانيون، اکثر کسانى که در کار بودند تبليغ کردند و مردم را به صحنه آوردند، و مردم هم خودشان با روى گشاده آمدند، و تا امروز هم تمام اين فداکاريها، فداکاريهاى روى اسلام است نه اينکه حساب ديگرى دارد.مسئله مليت هست، اما نه آن طورى که آقايان خيال مى کنند که ما مليت را بگيريم و کارى به اسلام نداشته باشيم، اول ملى باشيم و بعد اسلامى باشيم، نخير، مسئله اسلامى بودن است که مردم را وادار کرد به اينکه جوانهايشان را بدهند و فرياد بزنند باز جنگ، اين غير از اين چيزى نيست. همراه نبودن مردم با حکومتهاى ديکتاتور و من کرارا به آقايان عرض کرده ام و حالا هم باز تکرار مى کنم که خدمتگزار باشيد به اين ملتى که آن دستهاى خيانتکار را قطع کرد و اين امانت را به شما سپرد.شما الان امانت بزرگى از دست اين ملت تحويل گرفتيد و مقتضاى امانتدارى اين است که آن را به طور شايسته حفظ کنيد و به طور شايسته به نسل آينده و دولتهاى آينده تحويل بدهيد، و مادامى که اينطور باشيد ملت پشت شماست، و مادامى که ملت همراه شما باشد هيچ آسيبى به شما و به کشور نمى رسد. يکى از انگيزه هايى که ديکتاتورى پيش مى آورد اين است که ديکتاتورها مى بينند ملت همراهشان نيست، اعمال ديکتاتورى مى کنند.يکى از انگيزه هاست البته ، انگيزه هاى ديگر هم دارد.چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهى پيدا نمى کند که ديکتاتورى بکنند با ملت خودشان، مجهز مى شوند براى کسانى که به آنها حمله مى کنند.

وقتى که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، ديکتاتورى پيش مى آيد.در اين رژيم هاى سابق شاهنشاهى وضع اينطور بود که مردم حال گريز داشتند، و اينها مى خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از اين جهت ديکتاتورى پيدا مى شد.شاهش ديکتاتور بود و - عرض مى کنم که - استاندارهايشان هم همين طور، و فرماندارهايش هم همينطور، و شهربانى اش هم همين طور، و همه شان، ارتش هم همين معنا بود.براى اينکه ، اينها مى ديدند که مردم با آنها همراه نيستند، آنها هم که مى خواهند استفاده بکنند، مسئله هم استفاده بود، نه مسئله براى انگيزه انسانى بود، براى استفاده بود، از اين جهت،اين انگيزه ديکتاتورى مى شد، تو سر مردم زدن مى شد. آن روزى که شما احساس کرديد که مى خواهيد فشار به مردم بياوريد بدانيد که ديکتاتور داريد مى شويد.بدانيد که مردم معلوم مى شود از شما روبرگردانده اند.مادامى که مردم هستند و کمک دارند به شما مى کنند، شما اگر مردم نبودند نمى توانستيد اين جنگ را اداره بکنيد، اين شک ندارد.مردم اداره کردند، يعنى اين سپاه مردمند، اين بسيجىها مردمند، ارتش هم امروز مردم است.اگر ارتش سابق بود همان طورى که خيال کرده بود صدام، خيالش به واقعيت مى پيوست. براى اينکه ، يک ارتشى بود که انگيزه اسلامى نداشت و انگيزه منافع شخصى داشت و به مجرد اينکه وارد مى شدند آنها هم دست بر مى داشتند.خوب، ما سابق ديديم که وقتى که جنگ عمومى پيش آمد بدون اينکه با ما کار داشته باشند، آنها مى خواستند از اينجا عبور کنند، هيچ هم کار به ما نداشتند، به مجرد اينکه اينها در سرحد وارد شدند، تمام ارتشىها و ژاندارمرى همه فرار کردند.

و در تهران هم من خودم شاهد بودم که تهران هم چمدانها را همين ارتشبدها و امثال اينها مى بستند و از تهران فرار مى کردند.کجا مى خواستند بروند نمى دانم.

و من ديدم که اين سربازهايى که از توى سربازخانه ها آمده اند بيرون مى گردند دنبال اينکه يک چيزى پيدا کنند بخورند.اين براى اين بود که ، مردم همراه نبودند.مردم شکر مى کردند که آمدند اينجا و رضاخان رفت.اين يک واقعيت بود که ما شاهد بوديم اين معنا را که شکر مى کردند که خدا به آنها يک منتى گذاشته است که اجنبى ها، آنى که اجنبى بودند، از روسيه بود، از امريکا بود، از انگلستان بود، اينها آمدند و پهلوى رفت.

وضع اينطورى بود، چنانچه ديديد وقتى که محمدرضا هم رفت مردم ريختند و آن طور جشن بپا کردند، گويى که الان سلطنت طلبها در خارج همين ديشب هم مى گفتند که همه ايران سلطنت طلبند، و اعليحضرت رضاى دوم(4) الان محبوبيتى دارد که مردم همه با او هستند! خوب، اينها بگويند.

و من اعتقادم اين است که اين رندها جمع شده اند دنبال اين بچه که پولهايش را از جيبش درآورند.اينها مى خواهند اين را، پولهايى که پدر کذايش از مردم گرفته و حالا در بانکها دست اين است با اين بهانه ها از او در آورند وبعد هم رهايش کنند برود سراغ کارش.

و من صلاحش را مى دانم برود سراغ تحصيل و برود سراغ يک کاسبى . بداند که ديگر اين کارها گذشته است.مردم اگر چنانچه جمهورى اسلامى هم نباشد، ديگر سلطنت طلب نيستند، اين شکى در کار نيست. پشتوانه مردمى نتيجه خدمت به آنان در هر صورت آنى که براى شما مهم است خدمت کردن به همه طبقات خصوصا مستضعفها، خصوصا محرومينى که در طول تاريخ محروم بوده اند اين بيچاره ها.بايد خدمت کنيد و خدمتتان را بگوييد به آنها، و وقتى گفته مى شود، عمل دنبالش باشد.

و انشاءاللّه اميدوارم که اگر انگيزه اينطور باشد و شما موفق بشويد و انشاءاللّه و موفق مى شويد انشاءاللّه به اينکه خدمت کنيد به اين ملت، اين ملت هم همراه شماست، و نه انگيزه ديکتاتورى پيش مى آيد، و نه هم شما سود جو هستيد که بخواهيد نمى دانم پارک داشته باشيد و ده داشته باشيد و ده را اگر دادند شما، شما اينطورى نيستيد، نمى توانيد هم باشيد.با اينکه يک کدامتان اگر يک خانه زايد بر مقدار خودتان درست کنيد همه به شما اشکال مى کنند، تحت فشار اشکال مردم واقع مى شويد.نيستيد اينطور و نمى توانيد هم باشيد.و مادامى که اينطوراست، مردمى هستيد،مردمى که هستيد همراه شماهستند، و وقتى مردم همراه شما هستند ديگرآسيبى درکار نيست. همدلى و برادرى مسئولين در رفع مشکلات و سفارش دوم اين است که بين خودتان، بين وزرايى که هستند، بين دولتىها که هستند برادرى باشد.شما براى اسلام مى خواهيد خدمت کنيد، نمى خواهيد که براى خودتان کارى بکنيد. شما مى خواهيد براى اين ملت محروم درطول تاريخ خدمت بکنيد، نمى خواهيد که جيب خودتان را پرکنيد.شما اينجور نيستيد هيچ گاه .

وقتى اينطور شد داعيه بر اينکه با هم مبارزه و معارضه بکنيد نيست و انشاءاللّه نمى کنيد.نمى گويم مى کنيد که حالا فردا بگويند معلوم شد که اينها ريخته اند به هم که فلانى اين حرف را مى زند.نه ، اينطور نيست.نصيحت است من مى کنم ولو مى دانم که شما هيچ کدام اين وضع را نداريد.

و من اميدوارم که انشاءاللّه خداوند شما را حفظ کند و موفق باشيد و هرکدام در کارخودتان موفق باشيد.

و من اين چند نفر وزيرى که استعفا کردند خوب بعضى شان را خيلى مى شناسم مثل آقاى عسکراولادى(5)، که ايشان هم نظير آقاى مرحوم عراقى از اول نهضت همراه بود و زحمت کشيد، و من او را مرد بسيار صالحى، بسيار فداکارى مى دانم.

و بعضى آقايان هم در طول اين جمهورى شناختم مثل وزير کار که آن هم در طول اين مدت که آشنا شدم مى دانم که مرد صالح خوبى است.

و مقتضاى صلاح هم همين است. که وقتى ديدند که مثلا بين دولت و آنها خيلى هماهنگى نيست، خوب، اين پست را رها کنند يک پست ديگرى بگيرند، و دولت را بگذارند که آن طورى که مى خواهد عمل بکند.

و بحمداللّه دولت هم رو به اين است که انشاءاللّه مطالب را اصلاح بکند، گرانى را رفع بکند، ارزاق مردم خصوصا، ارزاق مردم که موجب گرفتارى مردم است و ناراحتى بسيارى هم هست.البته ناراحتى در طبقه بالاست، آنهايى که گرانى برايشان چيزى نيست آنهاست که هى به مردم تزريق مى کنند که ارزانى نيست و چه و کذا.در هر صورت اميدواريم که انشاءاللّه اين مسئله هم حل بشود، اين مشکل هم حل بشود، و ساير مشکلات هم انشاءاللّه حل بشود.

و مشکل جنگ هم حل است تقريبا، انشاءاللّه بهتر از اين بشود.

و اميدوارم که انشاءاللّه در همه جهات موفق و پيروز باشيد، و توجه خودتان را به خدا هميشه داشته باشيد، و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست و ناظر.علاوه بر اينکه ملائکة اللّه ناظر شما هستند، من ورائهم(6) خداى تبارک و تعالى است که آن چيزهايى که بر ملائکة اللّه هم مخفى هست اسرار غيبى شما پيش اوست و همه چيز در نظر اوست و همه چيز پيش اوست، و شما فردا بايد حساب پس بدهيد از همه چيز.

و من اميدوارم که در اين حساب، خوش حساب باشيد و نامه اعمال همه ما يک نامه اعمالى باشد که به دست راست ما بدهند.

و اميدوارم همه موفق و مؤيد باشيد.


1- آقاى مهدى عراقى از ياران قديمى اسلام، انقلاب و امام خمينى است که به اتفاق پسرش (حسام) توسط گروهک فرقان به شهادت رسيد.او هنگام شهادت، مسئوليت امور مالى مؤسسه کيهان را برعهده داشت.در حادثه ترور شهيد عراقى، يکى از دوستانش به نام حسين مهديان که سرپرستى مؤسسه کيهان را داشت مجروح شد.

2- شهيد محمد على رجايى دومين رئيس جمهور ايران.

3- شهيد محمدجواد باهنر، نخست وزير.

4- رضاپهلوى فرزند محمدرضاپهلوى، که خيالبافانه و در آوارگى عنوان رضا شاه دوم را براى خود برگزيد!

5- آقاى حبيباللّه عسکراولادى مسلمان که پس از پيروزى انقلاب به سمت وزير امور بازرگانى منصوب شد.


/ 194