9. وطن دوستى و حفظ منافع كشور - معیارهای انتخاب کارگزاران در اندیشه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معیارهای انتخاب کارگزاران در اندیشه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

حمید رسایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

9. وطن دوستى و حفظ منافع كشور

يكى ديگر از شرايط مسئولان نظام اسلامى از ديدگاه امام خمينى(ره), وجود حسّ وطن دوستى در آنان است. ايشان در مقاطع مختلف, به اين نكته اشاره نموده است:

افراد سالم, افراد وطنخواه, افراد وطن دوست, افرادى كه نه شرقى باشند و نه غربى؛ بلكه در صراط مستقيم اسلاميّت و انسانيت باشند, انتخاب كنيد و به آنها رأى بدهيد.[67]

اشخاصى كه صحيح اند؛ اشخاصى كه متديّن اند؛ اشخاصى كه ملّى هستند؛ اشخاصى كه چپى و راستى نيستند؛ اينها را تعيين بكنند؛ در رئيس جمهور همان طور, در وكلايشان هم همين طور.[68]

امّا اينكه چنين سخنانى با ديدگاه رهبرى كه به وجود مرز جغرافيايى ميان ملل مسلمان, اعتقادى نداشت و مسلمانان را داراى يك مرز, آن هم مرز اعتقادى اسلام مى دانست و از طرفى, اسلام را سيلى خورده از طرف ملّى گراها مى دانست, چگونه قابل جمع است, نكته اى است كه با كاوش در روايات ائمه اطهار(ع) و سخنان ديگر آن رهبر فقيد, قابل حلّ است. همان طور كه از سخنان امام(ره) آشكار است, ايشان, آن گاه كه وطن دوستى را به عنوان يكى از شرايط كارگزاران نظام اسلامى مطرح مى سازد, آن را با قيدهاى «نه شرقى, نه غربى» و «نه چپى و نه راستى», و «صراط مستقيم اسلاميتْ» مقيّد مى نمايد و با اضافه نمودن اين قيود, جنبه هاى منفى و خطرناك وطن گرايى را نفى مى كند.

نكته قابل توجّه اين است كه اساساً در اسلام, تمام رابطه هاى فردى و اجتماعى, براساس معيارهاى دينى نقش مى بندد و نه معيارهاى قومى و قبيله اى, و بر اين اساس, در مسئله ازدواج و ارث, منزل واحد و يا وطن مطرح نيست.

چگونه مى توان وطن دوستى را به طور مطلق پذيرفت, در حالى كه رسول خدا فرموده است:

مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنادى يالَلْمُسْلِمينَ, فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.[69]

هر كه بشنود كسى ندا مى دهد: «اى مسلمانان!» و او را جواب نگويد, پس مسلمان نيست.

على(ع) نيز حفظ مرزهاى مسلمانان را از وظايف كارگزاران خود دانسته, مى فرمايد:

ذُدْ عَنْ شَرائِعِ الدِّينِ وَحَطَّ ثُغُورَ المسلمين.[70]

شريعت را[از خطرها و شبهات] نگه دار و مرزهاى مسلمانان را حفظ كن.

امام(ره) نيز مانند رسول خدا(ص) و على بن ابى طالب(ع), قائل به مرزهاى جغرافيايى نبود و مى فرمود:

ملّى گرايى, ملّت ايران را در مقابل ساير ملّتهاى مسلمين قرار مى دهد.[71]

اين ملّى گرايى, اساس بدبختى مسلمين است.[72]

نهضت ما اسلامى است, قبل از آنكه ايرانى باشد.[73]

و امّا اينكه حضرت امام(ره), وطن دوستى را (با تمام خطرهاى آن) از شرطهاى يك كارگزار در نظام جمهورى اسلامى مى داند نيز برخاسته از درس آموزى ايشان در مكتب اهل بيت(ع) است؛ چرا كه على(ع) يكى از اسباب آبادانى شهرها را حبّ وطن برشمرده است:

عُمرَتِ الْبُلْدانُ بِحُبِّ الأوْطانِ.[74]

آبادانى شهرها به واسطه علاقه به وطن هاست.

وجود چنين صفتى در انسان, باعث مى شود تا در عين حالى كه به فكر ديگر مسلمانان و در انديشه رهايى آنان از مشكلات است, به فكر مردم وطن خود نيز باشد و براى رفع مشكلات آنان, اقدام نمايد.

از ديگر شرايط ذكر شده در كلام امام(ره) براى كارگزاران, «مقدّم نمودن مصالح امّت اسلامى بر مصلحت خود» است:

اميد است ملّت مبارزِ متعهّد, با مطالعه دقيق در سوابق اشخاص و گروهها, آراى خود را به اشخاصى دهند كه… به خيرخواهى امّت, معروف و موصوف باشند. بايد ملّت شريف بداند كه انحراف از اين امر مهم اسلامى, خيانت به اسلام و كشور است و موجب مسئوليت عظيم.[75]

من متواضعانه از شما مى خواهم كه حتّى الامكان در انتخاب اشخاص, با هم موافقت نماييد… و سرنوشت اسلام و كشور را به دست كسانى دهيد كه منفعت خود را بر مصلحت كشور, مقدّم ندارند.[76]

چرا كه چنين انتخابى, به فرموده على(ع), باعث استوارى سخن و دلائل گوينده مى شود و براى زيردستانْ بهتر است:

أَحِبَّ لِعامَّةِ رَعيَّتك ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ أهْلِ بَيْتِكَ و اكْرهْ لَهُمْ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِك وأهل بَيْتِكَ؛ فَاِنَّ ذَلِكَ أوْجَبُ لِلْحُجَّةِ وأصْلَحُ لِلرّعيَّةَ.[77]

آنچه براى خود و خانواده ات مى پسندى, براى مردم نيز دوست بدار و آنچه براى خود نمى خواهى, براى آنان نيز مخواه. در حقيقت, اين صفت, سخن تو را پايدارتر مى سازد و براى زيردستانْ بهتر خواهد بود.

و در روايت ديگرى, اين امر را از حقوق مردم بر والى بيان كرده است:

مِنْ حَقِّ الرّاعى أن يَخْتارَ لِرَعيّتِهِ يَخْتارُهُ لِنَفْسِهِ.[78]

از حقوق مردم كه برعهده والى است, اين است كه هر چه براى خودش برمى گزيند, براى مردم نيز بخواهد.

/ 13