در روايات ائمه اطهار(ع), برخوردارى زمامداران از شعور و آگاهى سياسى, به عنوان يكى از شرايط مهم و نگهدارنده عمود حكومت ياد شده است و على(ع), آن را باعث استوارى جامعه و استمرار حكومت دانسته است: حُسْنُ السِّياسَةِ قِوامُ الرَعيَّة.[14] سياست نيكو, استوارى جامعه است. مَن حَسُنَتْ سِياسَتُهُ دامَتْ رئاسَتُهُ.[15] آنكه سياستش نيكو باشد, رياستش طولانى شود. زمامدارى كه قدرت تشخيص خير و صلاح مسلمانان را ندارد و از استقلال لازم براى حفظ عزّت مسلمانان برخوردار نيست, نمى تواند به درستى رياست نمايد و حتّى موجب ضررهاى جبران ناپذير خواهد بود؛ چنانكه امام على(ع) مى فرمايد: سُوءُ التَّدْبيرِ, سَبَبُ التَّدْمير.[16] سياست نادرست, موجب نابودى [جامعه] است. آفَةُ الزُّعَماءِ, ضَعْفُ السِّياسَةِ.[17] آفت زمامداران, ناتوانى در بينش سياسى است. مَن قَصُرَ عَنِ السِّياسَةِ, صَغُرَ فى الرئاسَةِ.[18] كسى كه در سياستْ كوتاه بين باشد, رياستش كوچك شود. امام خمينى(ره) نيز در بيان شرايط مسئولان نظام اسلامى, شرط بينش سياسى را به جهت مقابله با دشمنان و حلّ و عقد امور, لازم و ضرورى انگاشته است: رأى خود را به شخصى كه… داراى بصيرت در امر دين و دنيا و منزّه از گرايش به شرق و غرب و مكتبهاى انحرافى و داراى ديد سياسى است, بدهيد.[19] مجلس, اشخاص سياسى لازم دارد؛ اشخاص اقتصاددان لازم دارد؛ اشخاص سياستمدار لازم دارد؛ اشخاص مطّلع بر اوضاع جهانْ لازم دارد.[20] انتخاب اصلح براى مسلمين, يعنى انتخاب فردى كه تعهّد به اسلام و حيثيّت آن داشته باشد و همه چيز را بفهمد؛ چون در مجلس, اسلام تنها كافى نيست؛ بلكه بايد مسلمانى باشد كه احتياجات مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد.[21] نكته قابل توجّه در اين بحث, اشاره به اخلاق سياسى رايج در ميان كارگزاران حكومتها در دنياست. سياست در عرف امروز, رسيدن به هدف است, با هر وسيله ممكن و به عبارت ديگر, تن دادن به قواعد و ملازمات بازيِ سياسى است. چنين سيره اى, اختصاص به سياست بازان امروز ندارد؛ بلكه سابقه آن به دوره زعامت اهل بيت(ع) نيز مى رسد. دشمنان اهل بيت(ع) از هر نيرنگ و وسيله اى براى دستيابى به اهداف خود, بهره مى جستند و در مقابل آنها, سياستمداران تكليف گرايى چون اهل بيت(ع), همواره خطّ بطلان بر اين نگرش كشيده, آن را مردود و مطرود مى دانستند. آنان به مفهوم رسميِ سياست, سياستمدار نبودند؛ ولى فاقد بينش سياسى نيز نبودند؛ بلكه مقيّدات به اخلاق اسلامى, آنان را از اين راهكارها باز مى داشت؛ به طورى كه على(ع) مى فرمايد: لَوْلا أنَّ الْمَكْرَ وَالْخَديعَةَ فِى النارِ لَكُنْتُ أمْكَرُ الناسِ.[22] اگر جايگاه فريب و نيرنگ در آتش دوزخ نبود, من فريبكارترينِ مردم بودم. و در جاى ديگر مى فرمايد: هَيْهات! لَوْلا التُقى, لَكُنْتُ أدْهَى الْعَرَبِ.[23] هيهات كه اگر پرهيزگارى نبود, من زيرك ترينِ عرب بودم. بر اين اساس, امام خمينى(ره) نيز كه هشدارها و اندرزهايش برگرفته از سياستهاى معصومان(ع) است, استفاده از روشهاى ناپسند و غير اسلامى را در پيشبرد اهداف سياسى, جايز نمى شمارد, هرچند هدفْ اسلامى باشد: از آقايان كانديداها و دوستان آنان, انتظار دارم كه اخلاق اسلامى ـ انسانى را در تبليغ براى خود و كانديداهاى خويش, مراعات و از هرگونه انتقاد از طرف مقابل كه موجب اختلاف و هتك حرمت باشد, خوددارى نمايند كه براى پيشبرد مقصود, ولو اسلامى باشد, ارتكاب خلاف اخلاق و فرهنگ, مطرود و از انگيزه هاى غير اسلامى است.[24]