گرفتار جاذبه هاى دنيايى و تجمّلات زندگى مادّى شدن, از آفات اصلى يى است كه هر كارگزار و مديرى را تهديد مى كند. آنانى از اين مهلكه جان سالم به در مى برند كه نفس سركش را رام كنند و به فرموده اميرالمؤمنين, دنيا را سه طلاقه نمايند. امام خمينى(ره) كه نمونه كاملى از اين گونه مردان بود, خطاب به مسئولان نظام اسلامى مى فرمايد: اگر مى خواهيد بى خوف و هراس, در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاحهاى پيشرفته آنان و شياطين و توطئه هاى آنان, در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند, خود را به ساده زيستنْ عادت دهيد و از تعلّق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كه خدمتهاى بزرگ براى ملّتهاى خود كرده اند, اكثراً ساده زيست و بى علاقه به زخارف دنيا بوده اند؛ چرا كه با زندگانى اشرافى و مصرفى, نمى توان ارزشهاى انسانيِ اسلامى را حفظ كرد.[50] تجارب امام(ره) و اندرزهاى ايشان, همگى نشئت يافته از هشدارهايى است كه ائمه اطهار(ع) گوشزد مى كردند؛ همان گونه كه از نامه امام على(ع) به منذر بن جارود عبدى ـ كه گزارش گرايش او به دنيا و خيانتهايش به امام(ع) رسيده بود ـ همين معانى فهميده مى شود: تَعْمُرُ دُنْياكَ بِخَرابِ آخِرَتِكَ وَ تَصِلُ عَشيرَتَكَ بِقَطيعَةِ دينِكَ! وَلَئِنْ كانَ ما بَلَغَنى عَنْكَ حَقّاً لَجَمَلُ أهْلِكَ وَشِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ وَمَنْ كان بِصِفَتِكَ فَلَيْسَ بِأهْلٍ أنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أوْ يُنْفَذَ بِهِ أثرٌ أوْ يُعْلى لَهْ قَدْرٌ, أوْ يُشْرَكَ فى أمانةٍ, أوْ يُؤْمَنَ عَلى خِيانَةٍ.[51] دنيايت را به بهاى ويرانى آخرت خويش, آبادان مى كنى و با گسستن از دين و ديانت, فقط به خويشاوندان خويش مى رسى! راستى كه اگر اين گزارش صحيح باشد, شتر قبيله تو و ميخ كفشت, نزد من, با ارزش تر از خود توست؛ و كسى كه ويژگى هايى چون تو داشته باشد, شايسته آن نيست كه روزنه هاى نفوذ دشمن, با وجود او سد شود؛ قانونى به اجرا درآورد؛ منزلتى والا بيابد؛ در امانتى شريك شود و يا از ارتكاب هر خيانتى, مصون انگاشته شود. اگر مسئولان نظام اسلامى در زندگى عملى خود, ساده زيستى را به نمايش ننهند, چگونه مى توانند درد و رنج محرومان را درك كنند و به فكر رفع محروميت هاى آنان باشند. از اين روى, امام على(ع), كسانى را كه دندان طمع به دنيا را هنوز از وجود خود خارج نساخته اند, شايسته رسيدن به مناصب مديريت در جامعه نمى داند: إنّما يستَحِقُّ السِّيادَةَ… مَن لاتَفِرُّهُ المَطامِعُ.[52] همانا كسى مستحقّ سرورى[اجتماع] است… كه چيزهاى طمع انگيز, او را فريب ندهد. و رسول اكرم در بيان سادگى مسئولان نظام اسلامى مى فرمايد: أمير الْقُوْمِ, اَضْعَفُهُمْ دابَّةً.[53] آقا و بزرگ اجتماع, كسى است كه از ساده ترين مركبْ استفاده مى كند. از اين رو, مى بينيم حضرت امام(ره) نيز در بيان شرايط كارگزاران نظام اسلامى, بر وجود افرادى كه ساده زيستى را به عنوان يك اصل پذيرفته اند, تأكيد نموده در وصيّتنامه الهى ـ سياسى خود, انتخاب از ميان آنان را لازم مى شمرد: ملّت… توجّه داشته باشند, رئيس جمهور و وكلاى مجلس, از طبقه اى باشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند, نه از سرمايه داران و زمين خواران و صدرنشينان مرفّه و غرق در لذّات و شهوات كه تلخى محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى توانند بفهمند.[54]