جايگاه «حج» در انديشه اسلامى - حج در اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در اندیشه اسلامی - نسخه متنی

سید علی قاضی عسکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حج، يكى از مهمترين و شكوهمندترين عبادتهاى اسلامى است. پيامبر گرامى خدا ـ ص ـ حج را پايه و ركن دين دانسته، قرآن تارك آن را كافر شمرده، و ابراهيم خليل ـعـ از خداوند خواستار گرايش دلها به اين خانه گرديده است.

اعمال و مناسك آن، گذران دوره آموزشى سير و سلوك انسان به سوى خداوند است و حاجى در آن ديار انسان فرشتهخويى است كه همپاى فرشتگان در بيتالمعمور به طواف خانه حق مىپردازد و پروانهاى است كه در عشق معبود، لبيكگو، پر مىسوزاند تا به وصال معشوق نائل آيد، آلودگان وناخالصان با گام نهادن در اين راه جز به قصد توبه و جبران خطا، طرفى نمىبندند، حرمتشكنان اين حريم را خداوند مىشكند و به پويندگان موفق



اين راه بهشت جايزه مىدهد. سوختهجانان در اين حرم، خريدار دارند. عارفان در اين ديار بر بال فرشتگان گام مىنهند و با ديدن جاى پاى ابراهيم، راه صحيح زندگى كردن مىآموزند، التجا كنندگان و متوسّلانِ پرده كعبه، در زير ناودان طلا به انتظار نزول رحمت، اشك مىريزند و اسماعيل و هاجر ونزديك به هفتاد پيامبر را در حجر اسماعيل بر صدق خويش گواه مىگيرند و ...

بديهى است پيمودن چنين مسيرى نياز به معرفت دارد و مقدّمه آن دانايى و آموختن اسرار و معارف درياوار حج و آگاهى يافتن نسبت به اماكن وويژگيهاى سرزمين وحى است.

مجموعه حاضر، كه پيشتر به صورت چند مقاله در فصلنامه «ميقات حج» به چاپ رسيده، تا حدودى سالك اين طريق را راهنماست. گرچه دوست داشتم آنها را بازنگرى كرده، مطالبى بر آن بيافزايم ليكن به دليل كثرت مشاغل، اين امكان فراهم نيامد. اميد است در فرصتى ديگر، اين توفيق رفيق گردد.

از خوانندگان محترم خواهشمندم كاستىها را بخشوده، و عيوب هر يك از نوشتهها را به من هديه كنند.

مؤلف









جايگاه «حج» در انديشه اسلامى

حج از ديرباز تاكنون از اهميّت ويژهاى در بين مسلمانان برخوردار بوده است، همه ساله صدها هزار مسلمان مشتاق از گوشه و كنار جهان، بسوى سرزمين مقدس مكه و مدينه حركت كرده، با تمامى سختيها و مشقتها خود را به ميقات مىرسانند و لبيكگويان آماده انجام فريضه حج مىشوند.

از امام صادقـعـ نقل شده كه فرمود:

«... ما من مَلِك ولاسُوقَة يصل الى الحج الاّ بمشقّة فى تغيير مطعم أو مشرب أو ريح او شمس لا يستطيع ردّها و ذلك قوله عزّوجلّ: وتحمل اثقالكم الى بَلَد لَمْ تكوُنوُا بالغيه الاّ بِشِقِّ الأَ نْفُسِ اِنَّ ربّكم لرؤوف رحيم.»

[
(1)

1ـ نورالثقلين، ج 3 ، ص 41، ح 15

]
«هيچ پادشاه و هيچ رعيتى به خانه خدا نمىرسد جز با مشقت وناگوارى در آب و غذا و تحمل باد و توفان و تابش خورشيد و اين است معناى كلام خداوند عزّوجل كه فرمود: چارپايان بارهاى شما را بر پشت كشيده، به شهر مىرسانند كه اگر آنها نبودند شما جز با مشقت و جان كندن به مقصد نمىرسيديد همانا پروردگار شما رؤوف و رحيم است.»
و نيز هشام بن حكم از امام صادقـعـ نقل مىكند كه فرمود:

«... و ما أحد يبلغه حتى تناله المشقّة»; «هيچكس بدون زحمت ومشقت به مكه نمىرسد.»
در گذشته، طولانى بودن راه، نداشتن وسيله نقليه مناسب و مطمئن، نبود امكانات رفاهى و درمانى، ناامنى و وجود سارقين مسلّح ... همه و همه عواملى بودند كه حجاج را با خطر مواجه مىكردند. بسيارى از آنها در بين راه مىمردند و هرگز به وطن باز نمىگشتند.

حوادث تلخ
در سال 402 هـ.ق. گروهى از حجاج گرفتار توفان شدند، باد سياهى بر آنها وزيدن گرفت، در نتيجه راه آب را گم كرده، عدّه زيادى از آنها مردند. در سال 403 هـ.ق. سارقين بيابانگرد، قبل از رسيدن كاروان به محلّ آب، در آنجا فرود آمده برخى از آبگيرها را پر كردند و در برخى حنظل ريخته، در كمين حجاج نشستند و پس از ورود، از آنان پول گزافى مطالبه كردند. عطش، زندگى
[
(1)

1ـ وسائل، ج 11، ص 112

]
را بر حاجيان تنگ نمود و نزديك به 15 هزار نفر از آنان مردند و تنها تعداد كمى نجات پيدا كردند.

برخى «بنى خفاجه» را از حاجى آزارترين قبايل عرب در اين دوران دانسته، درباره آنها مىگويند: تعدادى از حجاج را اسير و آنان را وادار به چوپانى كردند. پس از گذشت دو سال، مأموران دولتى توانستند حاجيان را از دست دزدان آزاد كنند.

در سال 405 از بيست هزار حاجى، تنها شش هزار نفر زنده ماندند و بر افراد باقيمانده نيز بحدى شرايط سخت شد كه شتران سوارى و مورد نياز خود را كشته از گوشت آنها براى رفع گرسنگى استفاده كردند. گاهى اوقات حاجيان، گرفتار سيل و خشم طبيعت مىشدند چنانكه در سال 349 وقتى حجاج مصر به كشورشان بازمىگشتند، شب هنگام سيل عظيمى آمد و بسيارى از آنان غرق شدند، آب جنازهها و اثاثيهشان را به دريا برد.

(3)با توجه به دورى راه و خطرات گوناگونى كه بر سر راه حاجيان وجود داشت، آنان كه جان سالم بدر برده و به سلامت بازمىگشتند، با عزت و تكريم فراوان به شهر و روستاى خويش وارد مىشدند، و مردم از آنها تجليل فراوان مىكردند.

درباره حاجيان بغدادى نوشتهاند كه هنگام ورود در «ياسريه» (حومه بغداد) شب را مىخوابيدند و صبح هنگام وارد شهر مىشدند تا مردم بتوانند از آنها بخوبى استقبال كنند.

[
(1)

1ـ تمدن اسلامى، ج 2، ص 357
(2)2 و

3ـ همان.

]
حجاج شرق نيز كه از بغداد به وطن خود بازمىگشتند در اين شهر از طرف شخص خليفه مورد استقبال قرار مىگرفتند.

نقش عظيم حج
ليكن در برابر اين همه ارزش و عظمت، معاندين با اسلام و عناصر نادان و متحجر، با تبليغات مسموم خود در طول تاريخ، تلاش كردهاند تا از اهميّت و نقش عظيم حج بكاهند و مردم را نسبت به اين فريضه مهم بىرغبت كنند.

[
(1)

1ـ تمدن اسلامى، ج 2، ص 357

]
ابراهيم بن ميمون براى امام صادقـعـ نقل كرده و مىگويد: در حضور ابوحنيفه نشسته بودم مردى آمد و از او پرسيد: كسى كه حج واجب را انجام داده، آيا باز هم بهتر است به حج برود، يا آن كه با هزينه حج، بندهاى خريده او را در راه خدا آزاد كند؟ ابوحنيفه پاسخ داد: آزاد كردن بنده بهتر است!

امام صادقـعـ پس از نقل اين مطلب فرمود: به خدا سوگند كه ابوحنيفه دروغ گفته و فتواى ناحق داده است، به خدا سوگند، حج خانه خدا بهتر است از خريدن و آزاد كردن يك بنده و بنده ديگر تا برسد به ده بنده، سپس فرمود واى بر ابوحنيفه، آزاد كردن كدام بنده به طواف كعبه و سعى صفا و مروه و فيض عرفه و سرتراشيدن و رمى جمرات خواهد رسيد؟ اگر آنگونه باشد كه ابو حنيفه گفته (و اين مطلب شهرت پيدا كند) مردم حج خانه خدا را تعطيل خواهند كرد.

/ 52