سپس در جايى كه در گذشته كوى عطاران بوده و هم اينك با چراغى سبز رنگ مشخص شده است، هروله را قطع كند، و با آرامش وجود و وقار گام بردارد و بگويد:«ياذا المنِّ و الطَّوْلِ والْكَرَمِ والنَّعْماءِ والْجُودِ صَلِّ عَلى مُحَمَّد و آل مُحمَّد واغْفِرلى ذُنُوبى اِنَّهُ لايَغفرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ يا كَريمُ.به مروه كه رسيد، از آن بالا رفته، روبروى كعبه بايستد و همان دعا را كه بر فراز صفا خوانده اينجا نيز بخواند، و حاجات خود را از خداوند بخواهد ودر دعاى خود بگويد:«يا مَنْ اَمَرَ بِالعَفْو، يا مَنْ زيَّنَ العَفْوَ، يا مَنْ يُثْيبُ عَلَى العَفْوِ، يا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ، يا مَنْ يُعْطى عَلَى الْعَفْوِ، يا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ، يا رَبَّ الْعَفْوِ الْعَفْوَ، الْعَفْوَ، الْعَفْوَ.»
و به درگاه خداوند ـ عزّوجلّ ـ گريه و لابه كند، و اگر نتواند گريه كند، حالت گريه بخود بگيرد و بكوشد تا اشك هر چند به اندازه سر مگسى از چشمانش جارى شود، و در دعا كوشش كند، و آن گاه از مروه فرود آمده به
[
1ـ هم اينك با رنگ سبز مشخص و علامتگذارى شده است.]
سوى صفا حركت كند و در هر مكان همان را كه در شوط اوّل انجام داده تكرار نمايد.برخى از مستحبات سعى كه بدان اشارت رفت را اهل سنت نيز آوردهاند، ليكن شافعىها معتقدند: خواندن قرآن ميان صفا و مروه از ادعيه افضل و برتر است.
[
(1)1ـ من لايحضره الفقيه، باب سياق مناسك الحج، الخروج الى الصفا، ج 2، ص 318 و 319
(2)2ـ هداية السالك، ج 2، ص 882
]
سرزمين عرفات
در فاصله حدود 21 كيلومترى شهر مكّه، سرزمين مقدّسى است با پيشينه تاريخى ديرينه كه نامش عرفات است. حاجيان پس از پوشيدن لباس احرام، براى انجام حج تمتع، راهى آنجا شده و از ظهر روز نهم ذيحجه تا غروب آفتاب، در اين سرزمين وقوف مىكنند و به دعا و نيايش مىپردازند تا خداى رحمان، به آنها رحمت آورده بار ديگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نمايد.تشنگان معرفت، وعارفان عاشق، براى حضور در عرفات، شور وشوق فراوان از خود نشان داده، براى همنشينى با حضرت صاحب الأمر ـارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ كه همه ساله در اين موقف حضور دارند، سر از پاى نمىشناسند.نوشتارى كه در پيش روى داريد، عرفات را در ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار داده است:عرفات در لغتعَرَفاتْ، از ريشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بيانگر شناخت آثار اشياء همراه با تفكّر و تدبّر است.(1) اين كلمه اسمى مفرد است كه در لفظ به صورت جمع آمده، ليكن جمع بسته نمىشود. و شايد دليل آن تفكيكناپذيرى اماكن بوده، و با اين استعمال گوئى هر جزئى از اين سرزمين را عرفه دانستهاند.فرّاء گفته است: عرفات اگر چه به صورت جمع آمده، ليكن معرفه است و دليل معرفه بودناش نيز آن است كه الف و لام بر آن داخل نشود.(3)اخفش نيز گفته است: عرفات بدانجهت منصرف است كه تاء را به منزله ياء و واو در مُسْلِمين و مُسلِمُون، و تنوين را به منزله «نون» قرار دادهاند و آنگاه كه به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقى مىماند.(4)جوهرى همچنين گفته است: اين گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه بصورت مفرد آمده، اين استعمال همچون «مُوَلَّد» است و عربى خالص ومحض نمىباشد.نامگذارى عرفات
در اين كه چرا عرفات را بدين اسم خواندهاند، اختلاف نظر وجود دارد:[
1ـ تاج العروس، ج24، ص133
(2)2 و3 و4ـ همان، ص138
(5)5ـ لسان العرب، ج9، ص157
]
1ـ برخى گفتهاند: آدم و حوا پس از رانده شدن از بهشت و فرود آمدن بر زمين، در اين سرزمين يكديگر را ملاقات نموده، همديگر را شناختند; از اين رو آنجا را عرفات ناميدهاند.2ـ گروهى ديگر عقيده دارند: از آن رو اين سرزمين را عرفات گويند كه مردم در آن به گناهان خود اعتراف مىكنند.(2)3ـ امام صادق ـ عليهالسلام ـ (در روايتى طولانى) پس از بيان ماجراى فرود آمدن آدمـعـ در عرفات و همراهى نمودن جبرئيل با ايشان، فرمودند:«جبرئيل به آدم گفت: هنگامى كه خورشيد غروب كرد، هفت مرتبه به گناه خود اعتراف كن و هفت مرتبه نيز توبه و طلب آمرزش نما. و آدم چنين كرد، پس آنجا عرفات ناميده شد; زيرا آدم در آن، به گناه خود اعتراف نمود وبراى فرزندان او نيز سنت شد كه ]در اين سرزمين[ به گناهان خود اعتراف كرده، از خداوند آمرزش بخواهند، همانگونه كه آدم چنان كرد ...»
در روايتى ديگر، معاوية بن عمار گفته است: از امام صادقـعـ پرسيدم: چرا عرفات را عرفات ناميدهاند؟ فرمود: جبرائيل همراه با ابراهيم روز عرفه بيرون شد، پس به هنگام غروب آفتاب، به ابراهيم گفت: اى ابراهيم به گناهت اعتراف كن و مناسك خود را بشناس، پس عرفات ناميده شد بخاطر گفته جبرئيل كه گفت: «اعتراف كن» و او اعتراف كرد.
[
(1)1 و2ـ معجم البلدان، ج4، ص117
(3)3ـ مستدرك، ج10، باب14
(4)4ـ مستدرك، ج10، باب14، ص26، روايت1372
]
4ـ ديگرى گفته است: از آن جهت كه حاجيان در اين سرزمين با يكديگر آشنا مىشوند، اين روز را روز «عرفه» و اين سرزمين را «عرفات» نام نهادهاند.5ـ و نيز گفتهاند: چون عرفات سرزمينى مقدس و با عظمت است، آن سان كه گويى با بوى خوش آنجا را عطرآگين نمودهاند، لذا عرفاتش ناميدهاند.6ـ برخى را نيز عقيده بر آن است كه: چون يكى از معانى «عِرْف» صبر و بردبارى است و حاجيان براى رسيدن به عرفات و وقوف در آن رنج وزحمت فراوانى را متحمّل مىشوند، بدين جهت اين مكان را عرفات ناميدهاند و در تأييد اين نظر، شعرى را نقل كردهاند كه:قُل لابن قيس أخى الرقيات ما أحسن العِرْفَ فى المصيبات!7ـ و سرانجام گفتهاند: چون جبرئيل مناسك حج را به ابراهيم خليل الرحمان آموخت و وى را نسبت به عرفه آگاه ساخت، آن گاه به او گفت: أَعَرفت؟ و ابراهيم پاسخ داد: آرى. از اين رو آنجا را عرفات ناميدهاند.(4) از مجموع آنچه گفته شد شايد بتوان گفت اعتراف به گناه كه در وجه تسميه دوّم و سوّم آمده و امام صادقـعـ نيز مهر تأييد بر آن نهادهاند، بهترين دليل نامگذارى اين سرزمين مقدّس به «عرفات» است.[
(1)1ـ احكام حج و اسرار آن، ص237
(2)2ـ لسان العرب، ج24، ص137
(3)3ـ معجم البلدان، ج4، ص117
4ـ همان.]