طواف پيامبران - حج در اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در اندیشه اسلامی - نسخه متنی

سید علی قاضی عسکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طواف پيامبران

پس از مرگ حضرت آدم ـ ع ـ شيث نيز به همان شيوه حج گزارد.

مجاهد گفته است: هفتاد و پنج پيامبر حج گزاردند و همگان طواف كردند.

[
(1)

1ـ اخبار مكه، ج1، ص39
(2)

2ـ فيض كاشانى، كتاب وافى، ج 8، ص 130، مكتبة الامام اميرالمؤمنين ـ ع ـ اصفهان 1372 هـ . ش.

(3)

3ـ ابوالحسن على بن حسين مسعودى، مروج الذهب، ج 1، ص 619
(4)

4ـ التاريخ القويم، ج 3، ص 14
(5)

5ـ اخبار مكه، ج1، ص69

]
از طواف حضرت نوح نيز در روايات سخن به ميان آمده است.(1) وگرچه در نقلى گفته شده كه از فاصله زمانى حضرت نوح تا حضرت ابراهيمـعليهماالسلام ـ هيچيك از پيامبران حج نگزارده، پيرامون خانه خدا طواف نكردهاند.(2) ليكن يعقوبى مىنويسد:

«خداى متعال هود ]بن عبدالله بن رباح بن[ خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح را مبعوث فرمود(3) و او عاد را به عبادت و اطاعت پروردگار و دورى از محرمات دعوت مىكرد و آنها تكذيبش نمودند تا خدا سه سال باران را از آنان بازگرفت، پس كسانى از خود را به سوى كعبه فرستادند تا براى آنها از خدا باران بخواهند و آنها چهل روز به طواف كعبه و مراسم زيارت آن مشغول بودند...»
سالها مىگذرد و به دوران حضرت ابراهيم خليل ـ ع ـ كعبه وحجگزارى رونقى تازه پيدا مىكند. در تاريخ آمده است:

آنگاه كه هاجر اسماعيل را بزاد، ساره بر او رشك برد و گفت: او وفرزندش را از اينجا ببرد! پس ابراهيم هاجر و اسماعيل را برداشت و به مكه آورد و در نزد خانه كعبه فرود آورد و خود از آن دو جدا گرديد. هاجر به او گفت: «ما را به كه مىسپارى؟» گفت: «به پروردگار اين خانه» و آنگاه گفت: «اللهمّ انى اسكنت من ذريتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرّم...»

[

1ـ وافى، ج 8، ص 159

2ـ التاريخ القويم، ج 3، ص 14

3ـ اعراف:

72ـ 65; هود

60ـ 50 و 89; شعراء

140ـ 123
(4)

4ـ احمدبنابى يعقوب،تاريخيعقوبى، ج1، ص20، تهران، مركزانتشارات علمى وفرهنگى، 1363هـ .ش.

(5)

5ـ سوره 14، آيه 37

]
... سپس خداى متعال ابراهيم را فرمود: «كعبه را بسازد وستونهاى آن را برافرازد و مردم را به حج بخواند و مناسك حج را به آنان بياموزد پس ابراهيم و اسماعيل پايههاى خانه را برافراشتند...»
طواف ابراهيم
محمد بن اسحاق نقل مىكند كه چون ابراهيم خليلالرحمان از ساختن بيتالحرام آسوده شد، جبرائيل پيش او آمد و گفت: «هفت بار بر كعبه طواف كن» و او همراه اسماعيل هفت دور طواف كرد و در هر دور طواف، هر دو به تمام گوشههاى كعبه دست مىكشيدند و چون هفت دور طواف تمام شد هر دو پشت مقام ابراهيم دو ركعت نماز گزاردند.

معلّم ابراهيم ـ ع ـ و فرزندش اسماعيل نيز، چونان حضرت آدم ـ ع ـ جبرائيل بود، آنان را نزد حجرالأسود آورده، ابتدا خود آن را استلام نمود، به ابراهيم و اسماعيل نيز گفت استلام كنند، سپس همراه با هم، هفت مرتبه طواف نمودند.

فرشتگان ضمن طواف، به ابراهيم ـ ع ـ سلام دادند. ابراهيم پرسيد: شما در طواف خود چه مىگوييد؟ گفتند: پيش از روزگار آدم ـ ع ـ «سبحانالله والحمدلله ولااله الا الله والله اكبر» مىگفتيم و چون به آدم گفتيم، فرمود: بر اين كلمات، «و لاحول و لاقوة الاّ بالله» را هم بيفزاييد. ابراهيم فرمود: بر آن
[
(1)

1ـ تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 27
(2)

2ـ التاريخ القويم، ج 3، ص 47; اخبار مكه، ص 55
(3)

3ـ وافى، ج 8، ص 138

]
«العلى العظيم» را هم بيفزاييد و فرشتگان چنين كردند.

پس از حضرت ابراهيم ـ ع ـ موسى ـ ع ـ نيز حج گزارده، هفت مرتبه گرداگرد اين خانه طواف نموده است.

مجاهد نقل كرده كه: موسى بر شترى سرخ به حج آمد و از منطقه روحاء گذشت و دو جامه پنبهاى بر تن داشت، يكى را ازار ساخته و ديگرى را رداء و بر كعبه طواف كرد...

از امام صادق ـ ع ـ سؤال شد: آيا قبل از بعثت نبىاكرم ـ ص ـ حج گزارده مىشد؟ فرمود: آرى و تصديق آن در قرآن گفتار شعيب است كه هنگام ازدواج موسى گفت: «على أن تاجرنى ثمانى حجج»; «(تصميم دارم يكى از دو دخترم را به ازدواج تو درآورم، بر اين مهر كه) هشت «حج» براى من خدمت كنى»و نگفت هشت «سال.» همانا آدم و نوح حج گزاردند. سليمان بن داود همراه با جن و انس و پرنده و باد حج انجام داد. موسى سوار بر شترى سرخ رنگ حج گزارده مىفرمود: «لبيك لبيك...»
پيامبران الهى هر يك بگونهاى تلبيه گفته، حج مىگزاردند، آنگونه كه ازرقى مىگويد: يونس بن مَتى مىگفته است «لبيك فراج الكرب لبيك» وموسى مىگفته است: «لبيك انا عبدك لبيك لبيك» و عيسى مىگفته است:
[
(1)

1ـ اخبار مكه، ج1، ص45
(2)

2ـ اخبار مكه، ج1، ص73
(3)

3ـ اخبار مكه، ج1، ص68
(4)

4ـ قصص: 27
(5)

5ـ تفسير البرهان، ج1، ص155/10; بحار، ج99، ص64/41

]
«لبيك انا عبدك، ابن امتك، بنت عبديك لبيك.»
طواف ايرانيان قديم
كعبه نزد ايرانيان قديم نيز از قداست ويژهاى برخوردار بوده است، برخى از آنان به احترام خانه كعبه و جدّشان ابراهيم ـ ع ـ و هم توسل به هدايت او و رعايت نسب خويش، به زيارت بيتالحرام مىرفتند و بر آن طواف مىبردند و آخرين كس از ايشان كه به حج رفت، ساسان پسر بابك جدّ اردشير بابكان، سرملوك ساسانى بود...

در روايـات اسـلامى راجع به حفر چاه زمزم به وسيله عبدالمطلب آوردهاند كه: وقتى عبدالمطلب زمزم را كشف كرد دو آهوى طلا و چند شمشير و زر بسيار به دست آورد كه ساسان پادشاه ايران به حرم كعبه اهدا كرده بود ... عبدالمطلب باب كعبه را با آنها بساخت(2).

ياقوت حموى هم به نقل از مسعودى(3) آورده است كه «ايرانيان عقيده دارند كه از اولاد ابراهيماند و پيشينيان ايشان براى بزرگداشت جدّ خود ابراهيم خليل به زيارت بيتالله مىرفتند و كعبه را طواف مىكردند تا شعار نياى خويش را بر پاى دارند و انساب خود را حفظ كنند. آخرين پادشاه پارسى كه به حج بيتالله رفت ساسان بن بابك بود... شاعر باستانى تازى در اين باره گفته است:

[
(1)

1ـ اخبار مكه، ج1، ص73

2ـ ازرقى، اخبار مكه، ج1، ص22

3ـ معجمالبلدان، ج3، ص148; مروج الذهب، ج1، ص336

]




  • زمزمت الفرس على زمزم
    و ذلك من سالفها الأقدم



  • و ذلك من سالفها الأقدم
    و ذلك من سالفها الأقدم



ما از زمانهاى پيش خانه خدا را حج مىگزارديم و در اباطح آن ايمن بوديم ـ اَبْطَح يعنى مسيل، جمع آن اباطح است.

و بعد از ظهور اسلام يكى از شاعران ايرانى چنين گفته است:




  • وما زلنا بحج البيت قِدْما
    و نُلْقى بالاَباطح اَميناً



  • و نُلْقى بالاَباطح اَميناً
    و نُلْقى بالاَباطح اَميناً



«ما از زمانهاى پيش خانه خدا را حج مىگزارديم و در اباطح آن ايمن بوديم.»




  • و ساسانُ بنُ بابَك سارَ حَتّى
    أتى البيت العتيق بأصْيَدينا



  • أتى البيت العتيق بأصْيَدينا
    أتى البيت العتيق بأصْيَدينا



«و ساسان پسر بابك همراه با دليران مغرور ما راه پيمود تا به بيتالعتيق رسيد.»




  • وطافَ بِه و زمزم عند بئر
    لاسماعيلَ تَروْى الشّار بينا



  • لاسماعيلَ تَروْى الشّار بينا
    لاسماعيلَ تَروْى الشّار بينا



«و كعبه و زمزم را طواف كرد، آن چاه را كه از اسماعيل است ونوشندگان را سيراب مىكند.»
به موجب اين اخبار، ايرانيان صدر اسلام افتخار مىكردند در عصرى كه مشركان جزيرةالعرب كعبه را با بتهاى خود ملوث كرده زشتترين گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتكب مىشدند، به زيارت حج مىرفتند و هدايايى به كعبه تقديم مىداشتند.

طواف در جاهليت

در دوران قبل از اسلام و در عصر جاهلى نيز، مراسم حج و طواف خانه



خدا، همچنان وجود داشت. قريش و عموم فرزندان معدّ بن عدنان پارهاى از احكام دين ابراهيم را به دست داشتند، خانه كعبه را زيارت مىكردند و مناسك حج را به پا مىداشتند، مهماننواز بودند و ماههاى حرام را بزرگ مىداشتند.

ليكن با گذشت زمان، آگاهان دينساز، بازيگران دنياخواه و كجانديشان جاهل، بگونههاى مختلف به تحريف اين فريضه الهى پرداختند.

يعقوبى مىنويسد:

عمرو بن لحى ـ و نام لحى، ربيعة بن حارثة بن عمرو بن عامر استـ به سرزمين شام رفت و آنجا مردمى از عمالقه بودند كه بت مىپرستيدند، پس به آنها گفت: اين بتهايى كه شما مىپرستيد چيستند؟ گفتند: اينها بتهايى هستند كه آنها را پرستش مىكنيم و از آنها يارى مىخواهيم، پس يارى كرده مىشويم و بوسيله آنها باران مىخواهيم پس سيراب مىشويم، عمر بن لحى گفت: يكى از اين بتها را به من نمىبخشيد تا آن را به زمين عرب برم، همانجا كه عرب براى زيارت خانه خدا مىآيند؟ پس بتى به نام «هبل» به او دادند و آن را به مكه آورد و نزد كعبه نهاد و آن اوّل بتى بود كه در مكه نهاده شد، سپس «اساف» و «نائله» را آوردند و هركدام را بر يكى از اركان كعبه نهادند و طواف كننده، طواف خود را از اساف شروع مىكرد و آن را مىبوسيد و نيز به آن ختم مىكرد.

/ 52