چگونگى نماز اهل سنت - حج در اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در اندیشه اسلامی - نسخه متنی

سید علی قاضی عسکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن اثير نيز مىگويد: «حَجون كوهى است در مكّه مُشرف بر شِعب جَزّارين (قصّابان).»
ابن مسعود در روايتى گفته است:

«روزى پيامبر ـ ص ـ در كنار اين قبرستان توقف نموده و فرمود: خداوند از اين بقعه، يا از اين حرم هفتاد هزار نفر را برمىانگيزد و بدون حساب به بهشت وارد مىكند، هر يك از آنان هفتاد هزار نفر را شفاعت مىكنند، چهرههايشان همچون ماه شب چهارده درخشان است.

آنگاه ابابكر پرسيد: اى رسول خدا ـ ص ـ اينان كيانند؟ فرمود: ايشان غريبانند.

محمد حسين هيكل در توصيف گورستان معلاة مىنويسد:

«قبرستان معلاة در شمال شرقى مكه قرار گرفته، و از شمال و غرب ميان دو كوه محصور است. در فاصله بين قبرستان و كوهها از سمت شرق، مساجد و خانههايى وجود دارد. پيشينه اين گورستان به قبل از اسلام برمىگردد و از آن زمان تاكنون پيوسته قبرستان مردم مكّه بوده است. شايد علّت آن كه اين قبرستان تاكنون باقى مانده، قداستى است كه مردم مكه براى قبور قديمى آن قائلند.»
فاصله گورستان معلاة تا باب بنى شيبه در مسجدالحرام 2127 ذراع يعنى حدود 1042 متر است.

مدفونان در قبرستان ابوطالب
در قبرستان معلاّه بسيارى از چهرههاى سرشناس تاريخ اسلام مدفونند كه اسامى برخى از آنان بدين شرح است:

1ـ قصى بن كلاب.

وى در شمار اولين كسانى است كه در حجون مدفون شد، او در مكه بمرد و بدنبال دفن وى در حجون، مردم نيز مردههاى خويش را در اين مكان به خاك سپردند.

2ـ عبد مناف.

3ـ عبدالمطلب.

4ـ هاشم.

(131)

5ـ ابوطالب(132) وى در سن هشتاد و چند سالگى و در سال دهم بعثت وفات يافت و در قبرستان حجون مدفون شد.

6ـ حضرت خديجه بنت خويلد(س) همسر باوفاى رسول خدا ـ ص ـ و امّ المؤمنين. ايشان پس از خروج از شعب ابى طالب و پايان يافتن تحريم اقتصادى دشمن، در سنّ 65 سالگى بدرود حيات گفت و در حجون دفن گرديد.(134) مرگ خديجه براى پيامبر ـ ص ـ سنگين بود و آن حضرت را بشدّت غمگين و متأثر ساخت.

7ـ قاسم فرزند رسول خدا ـ ص ـ .

8ـ طيّب (عبدالله) فرزند رسول خدا ـ ص ـ .

(136)رسول خدا ـ ص ـ در مكه داراى فرزندانى شد به نامهاى:

1ـ قاسم

2ـ طيب (عبدالله)

3ـ طاهر

4ـ زينب

5ـ رقيه

6ـ ام كلثوم

7ـ فاطمه (سلام الله عليها)
ابن هشام مىگويد: «قاسم از همه بزرگتر بود و پس از او طيّب و طاهر بودند.»
قاسم قبل از بعثت بدنيا آمد، ليكن عبدالله كه نام ديگرش طيّب است و نيز طاهر در دوران اسلام و پس از بعثت متولد شدند.

9ـ سميّهمادرعمّاراوّلينزنشهيدهاسلام،ناموىسميّهدخترخباطاست.

10ـ عبدالله فرزند ياسر و برادر عمّار.

11ـ حذامه بنت خويلد خواهر حضرت خديجه كبرى ـ عليها سلام ـ

12ـ اسماء دختر ابابكر.

13ـ زينببنتمظعونخواهرعثمان بنمظعون وهمسر عمربنخطاب.

14ـ عبدالله فرزند شهاب بن عبدالحرث جدّ محمد بن شهاب زهرى.

15ـ عبدالله فرزند عمر بن خطاب، مادر وى زينب بنت مظعون بود، وى در سال 74 هجرى در 84 سالگى در مكه درگذشت، چون مرگش فرارسيد به عبدالله بن خالد وصيت كرد كه حجاج بن يوسف ثقفى ـ كه پس از كشتن عبدالله بن زبير امير مكه بود ـ بر او نماز نگزارد، عبدالله بن خالد شبانه بر جسد عبدالله بن عمر نمازگزارد واو را درهمينمكان كهاينك مدفون است دفن كرد.

16ـ عبدالله فرزند زبير بن عوام.

مجدالدين ابى الطاهر محمد بن يعقوب حافظ فيروزآبادى(141) و محمد بن علوى مالكى هر يك در رابطه با دفن شدگان در حجون تأليفاتى داشته وبه تفصيل اسامى برخى از صحابه، تابعين، دانشمندان و عرفاى مدفون در اين گورستان را ذكر كردهاند.

يك اشتباه
برخى از مورّخان گمان كردهاند قبر آمنة بنت وَهَب بن عبد مناف، مادر پيامبر ـ ص ـ نيز در اين قبرستان قرار دارد، ليكن ابن هشام در سيره، و محمد بن سعد در طبقات گفتهاند: «مرگ آمنه ـ سلامالله عليها ـ در ابواء; از منازل ميان مكه و مدينه اتفاق افتاد، و در همان مكان نيز به خاك سپرده شد.»
ابواء در ناحيه شرقى شهر ـ مستوره ـ واقع شده و از رابغ تا ابواء حدود 43 كيلومتر است.

گورستان حجون تا قبل از سلطه وهابىها مورد توجه خاصّ مكّيان وزائران بيتالله الحرام بوده، و مردم براى زيارت قبور به آنجا مىآمدند. محمد حسين هيكل در اين زمينه مىنويسد: «قبور قبرستان معلاة، هم اينك صاف وبا زمين برابراست ليكن قبل از سلطه وهابىها بر حجاز اينچنين نبوده است.

بر بالاى قبور آثارى وجود دارد كه بر روى آن با خط كوفى، و يا خط ثلث زيبا، آيات قرآن و در برخى موارد اسامى صاحبان قبور نوشته شده است. وى كه به همراه دوستش شيخ عبدالحميد به زيارت اين قبرستان رفته در ادامه مىنويسد:

نگهبان گورستان ما را كمى دورتر از قبرها نگهداشت و با اشاره دست، صاحبان آنها را معرفى مىكرد و مىگفت: اين قبر عبدالله بن زبير است، اين قبر اسماء دختر ابابكر است...

در طرف كوه و شمال گورستان ديوار بلندى وجود داشت كه به دليل بلندى آن، قبور مشخص نبـود، حميدى به من گفت: وهابىها اين ديوار را كشيدهاند تا قبر مادر مؤمنان خديجه ]عليهاسلام[ و قبور بنىهاشم و اجداد رسول خدا ـ ص ـ از ديدگان مخفى بماند و حاجيان و زائران براى تبرك جويى به آنها نزديك نشوند.

نگهبان قبرستان گفت: روى قبر خديجه ]عليهاسلام[ گنبدى بلند وزيبا بود كه طبق عقيده مورّخان در سال 950 هجرى و در دوره حكومت داودپاشا بوسيله «محمد بن سلميان جركسى» رئيس دفتر وى بناگرديد و پس از سلطه وهابيان و ورود آنان به شهر مكّه به دست آنان ويران شد.

قبور عبدالمطلب، عبدمناف اجداد رسول خدا ـ ص ـ و نيز ابوطالب عموى آن حضرت نيز گنبدهايى داشته كه همه را تخريب كردهاند.

«پاشا» هنگام ورود به مكه در قبرستان معلاة، قبّههاى قبور حضرت خديجه ـعليهاسلام ـ عبدمناف، عبدالمطّلب، هاشم، و ابىطالب را ديده وتصاوير آن را در پايان كتاب خود به چاپ رسانده است.

منطقه حجون علاوه بر اهميتى كه بخاطر مدفون شدگان در اين گورستان دارد، از قداست خاصى نيز نزد مسلمانان ـ خصوصاً اهل سنت ـ برخوردار است; زيرا پيامبر ـ ص ـ هنگام مراجعت از مدينه و ورود به مكّه، از همين منطقه وارد شهر شده و در همان مكان سكونت داشتند.

استقرار پيامبر ـصـ در حجون
محمد بن جبير بن مطعم از پدربزرگش نقل مىكند كه: «پيامبر ـ ص ـ در فتح مكّه در حجون داخل خيمهاى زندگى مىكرد و براى هر نماز به مسجد مىآمد.»
ازرقى نيز مىنويسد: «پيامبر ـ ص ـ پس از هجرت به مدينه، در سفر به مكه به خانههاى مكه پاى نگذاشت و هرگاه طواف ايشان تمام مىشد به منطقه بالاى مكّه ـ در حجون ـ مىرفت و در خيمههايى كه براى آن حضرت سرپا كرده بودند اقامت داشت و از همان جا به مسجدالحرام مىآمد وبرمىگشت.»
ابوموسى اشعرى نيز پس از مراجعت از صفّين در درّه ابىدب ساكن شد. وى مىگفت: «مىخواهم همسايه قومى باشم كه مكر و نيرنگ نمىكنند.» و مقصودش مردگان بود.

در تاريخ آمده است: هنگام ولاديت رسول خدا ـ ص ـ شنيده شد: گويندهاى بر بالاى حَجون مىگويد:




  • فأقسم ما أنثى من الناس أنجبت
    ولا ولدت أنثى من الناس واحده



  • ولا ولدت أنثى من الناس واحده
    ولا ولدت أنثى من الناس واحده



«سوگند مىخورم كه هيچ زنى از مردم نزاييده، و هيچ مادرى نوزادى به دنيا نياورده است.»




  • كما ولدت زهرِيَّةِ ذات مفخر
    مجنبة لؤم القبائل ماجده



  • مجنبة لؤم القبائل ماجده
    مجنبة لؤم القبائل ماجده



«چنانكه اين مادر سپيد روى بالنده، و پيراسته از پستى قبايل وگرانمايه، نوزاد به دنيا آورده است.»
همچنين ابى سلمه مىگويد: «پيامبر به هنگام فتح مكه بر حَجُون ايستاده و ـ خطاب به شهر مكه ـ فرمودند:

«به خدا سوگند كه تو بهترين و محبوبترين سرزمينها در نظر خداوندى و اگر مرا از تو بيرون نكرده بودند هرگز از تو بيرون نمىرفتم، جنگ و خونريزى در اين سرزمين براى هيچكس پيش از من روا نبوده و براى هيچكس پس از من نيز روا نيست.»
فرزند اباذر نيز در دامنه حجون خانهاى داشته و در آن زندگى مىكرده است.

برخى گمان مىكنند پيامبر ـ ص ـ و برخى از خاندان و يارانش نزديك به سه سال در همين منطقه به محاصره قريشيان درآمده، و اينجا را شعب ابىطالب معرفى مىكنند، ليكن اين گمان نادرست بوده و شعب ابى طالب در نزديكى مسجدالحرام و در كنار كوه ابوقبيس واقع شده است.







چگونگى نماز اهل سنت

بسيارى از حاجيان تمايل دارند از شيوه نمازگزارى اهل سنت و اذكارى كه در نمازهاى يوميه مىخوانند، آگاهى يابند. براى پاسخگويى به اين خواسته و توجيه شدن زائران در اين مورد، بيان چند نكته ضرورى است.

اهل سنت نيز مانند شيعه مسأله طهارت; يعنى داشتن غسل، وضو و يا تيمّم را شرط صحّت نماز مىدانند و پس از تحصيل آن رو به قبله ايستاده، نيت كرده و نماز را با تكبيرةالاحرام (الله اكبر) آغاز مىكنند و با الهام از احاديث (كه مىگويد: رسول خدا ـصـ با صداى بلند تكبيرةالاحرام مىگفت تا آنان كه به آن حضرت اقتدا كردهاند، بشنوند) با صداى بلند تكبيرةالاحرام مىگويند.

تكبيرة الاحرام
به هنگام گفتن تكبيرةالاحرام و يا قبل و بعد از آن، دستها را تا مقابل شانه و يا برابر گوش بالا آورده، و پس از گفتن الله اكبر، دست راست خود را روى مچ و پشت دست چپ قرار داده، آن را به سينه مىگذارند.

پس از آن مستحب است نمازگزار نگاه خود را به محلّ سجده دوخته، و با حالت خضوع و توجّه دعاهايى را بخواند. براى اين قسمت دعاى خاصّى در نظر گرفته نشده بلكه هر يك از ادعيه را، كه به نمونههايى از آن اشاره مىشود، مىتوان خواند:

1ـ «اللّهمّ باعِدْ بَيْنى وبين خطاياى كما باعَدْتَ بينَ المَشْرِقِ وَالْمَغْرب، اللّهمّ نقنى بين خطاياى كما ينقى الثّوب الأبيض من الدَّنَس، اللّهمّ اغسِلْنى من خطاياى بالماء والثّلج والبرد.»
ويا بخواند:

2ـ «وَجّهتُ وجهى للّذى فَطَرَ السّموات حنيفاً مسلماً وما أنا مِنَ المشركين إنَّ صلاتى ونُسُكى ومحياىَ ومماتى للهِ ربّ العالمين، لا شريك له وبذلك اُمرتُ وأنا أوّل المسلمين، اللّهمّ أنت الملك، لا إله الاّ أنت سبحانك وبحمدك أنت ربّى وأنا عبدك، ظلمتُ نفسى، واعترفتُ بذنبى، فاغفرْ لى ذنبى جميعاً، إنّه لا يغفر الذّنوب إلاّ أنت، واهدنى لأحسن الأخلاق، لا يهدى لأحسنها إلاّ أنت، واصرف عنّى سيّئها، لا يصرف عنّى سيّئها إلاّ أنت. لبيك وسعديك، والخير كلّه فى يديك، والشرّ ليس إليك، أنا بك واليك، تباركت وتعالَيْت، أستغفرك وأتوب اليك.»

3ـ و يا آن كه همين ذكر را تا «أنا أوّل المسلمين» گفته سپس اضافه كند: «اللّهمّ اهدنى لأحسن الأخلاق وأحسن الأعمال، لا يهدى لأحسنها إلاّ أنت، وقنى سيّئ الأخلاق والأعمال، لا يقى سيّئها إلاّ أنت.»

4ـ آن كه بگويد: «سبحانك اللّهمّ وبحمدك، وتبارك اسمك وتعالى جدك، ولا إله غيرك.»

5ـ و يا بگويد: «الله اكبر كبيراً، والحمد لله كثيراً، وسبحان الله بكرةً وأصيلا.»

6ـ «اللّهمّ لك الحمد، أنت نور السّموات والأرض ومن فيهنّ، ولك الحمد، أنت الحقّ، ووعدك حقّ، وقولك حقّ ولقاؤك حقّ، والجنّة حقّ، والنار حقّ والساعة حقّ، والنبيّون حقّ، ومحمد حقّ، اللّهمّ لك أسلمت وعليك توكّلت، وبك آمنت، واليك أنبت، وبك خاصمت، واليك حاكمت، أنت المقدّم وأنت المؤخّر، لا إله إلاّ أنت.»
پس از گفتن تكبيرةالاحرام و خواندن يكى از اين دعاها از شيطان به خداوند پناه برده بگويد: «أعوذ بالله من الشيطان الرّجيم مِن همزه ونفخه ونفثه.»
آنگاه سوره حمد (فاتحه) را قرائت كند و پس از هر آيه مقدارى مكث كرده سپس آيه بعد را مىخواند.

امّين پس از حمد

/ 52