متن: «بلكه صحابه اين معني نگفتهاند و روا ندارند كه در شجاعت، كسي را با علما برابر كنند. اين تزوير و دروغ از اختلاق او باشد كه نو مسلمان است … » پانوشت: همه نسخ «اختلاف» دارند و تصحيح از علامه قزويني (ره) است.
ده. تصحيح قياسي
متن: «الحق دعوي سره و بياني روشن است كه آن رافضيان علي زعمه، بوبكر صديق را با سبقت و هجرت و بذل مال و وصلت رسول و بيعت مهاجر و انصار و … چون نص و معصوم ندانند، به امامت قبول نميكنند، با چنين «خصومت» ندانم تا به مدعيان و ملحدان مصر و مغرب و امامان زيديان چگونه التفات كنند؟!» پانوشت: كذا در همه نسخ، ليكن به نظر درست نميآيد؛ زيرا خصومت،اسم است از «خاصَمَه مخاصمة اي جادَلَه و نازعَهَ» و اين را همه لغويان عرب ذكر كردهاند و محتمل است كه مصحف و محرف «صلابت» يا «خصوصيت» باشد. در آنند راج از غياثاللغات نقل كرده كه : «خَصوصيّت» به فتح اول و تشديد ياي تحتاني، خاص كردن و خاص شدن چيزي را. چرا كه خصوص به فتح صفت مشبهه است و ياي تحتاني و تاي فوقاني، براي مصدريت و در قاموس و منتخب به ضم و فتح هر دو نوشته. (ص 101، النقض)
6. تعليقات
تعليقات متون مصحّح، عرضهگاه انديشه، هنر و ذوق محقِّق و حاصل پژوهشهاي او در زمينه موضوع و محتواي متن است. آري محقق به لحاظ وفاداري و پايبندي به اصول علمي تحقيق، نميتواند كمترين تصرفي در متن اثر بكند؛ از اين رو در حين تصحيح بايد كاملاً مراقب باشد تا ناخواسته، در اثر غلبه عواطف و احساسات و سلايق شخصي، متن را مطابق پسند و ذوق خود تغيير ندهد. ولي اين، بدان معني نيست كه او همانند يک ماشين دقيق، فقط به رونويسي از نسخههاي كهن و تبديل كردن دستنويس به حروف چاپي بپردازد و درباره محتواي كتاب و صحت و سقم، ضعف و قوت و محاسن و معايب آن سكوت كند و تنها به مثابه واسطهاي خنثي و مجرايي تهي براي انتقال افكار و معتقدات مؤلف عمل كند و راه هر گونه اظهار نظر و نقدي را بر خود ببندد. مصحح، به عنوان صاحبنظر و متخصص در موضوع اثري كه به تصحيح و تحقيق آن ميپردازد، وظيفه دارد مشكلات زباني، بياني و سبكي اثر را توضيح دهد و هرگونه ابهامي را كه مانع فهم متن است، برطرف سازد؛ مآخذ و منابع افكار و معتقدات مؤلف و سرچشمههاي مضامين، اشارات، اقتباسات و منقولات اثر او را پيدا كند و درباره موضوعات مطرح شده در متن، اطلاعات جامعتر و دقيقتري در اختيار خواننده بگذارد؛ خطاهاي صاحب اثر را گوشزد كند؛ وجوه علمي، هنري و اعتقادي اثر را تحليل و نقد كند و خلاصه موضع خود را در برابر آن نشان دهد. بدين لحاظ، ارزش تعليقاتي كه استادان فرزانهاي همچون علامه قزويني، عباس اقبال، جلال همايي، مجتبي مينوي، بديع الزمان فروزانفر، ذبيحالله صفا، اميرحسن يزدگردي، سيد جعفر شهيدي، محمد امين رياحي، عباس زرياب خويي، غلامحسين يوسفي، محمدرضا شفيعي كدكني، سيد محمد دبير سياقي، بر متون مصحح خود نوشتهاند، از تأليفات مستقل كمتر نيست و گاهي حتي ممكن است كه خود اثر تحت الشعاع تعليقات، و نام صاحب اثر زير نفوذ نام مصحح و محقق اثر قرار گرفته، فراموش شود. استاد فقيد، محدث ارموي نيز از زمره محققاني است كه در جاودانگي اثر به اندازه پديد آورنده آن دخيل و موثر است. تعليقات بينظيري كه ايشان بر آثاري همانند «النقص»، «الرسالة العلّيه» و «الغارات» نوشتهاند، هر كدام به منزله گوشهاي از دايرة المعارف عظيم علوم اسلامي ، پر از فوايد علمي مستند و متكي به اسناد و مدارك معتبرند و مطالعه آنها بر هر پژوهنده علوم انساني و اسلامي لازم است.