مثلاً براي توضيح يک ويژگي سبكي متن «نقض» ، بعد از توضيحات سبكي و ساختاري چند شاهد از خود متن، حدود بيست شاهد از 12 مأخذ ديگر ياد كردهاند. (ص 5-1، تعليقات نقض)
ب) كثرت ارجاعات به منابع و مآخذ متعدد براي تقويت سخن مؤلف يا در نقد و تصحيح آن:
مثلاً درباره اينكه «آيا سينه پيغمبر را شكافتهاند و دل او را شستهاند، يا نه؟» به يک منبع موافق، يک منبع متوقف در نفي يا اثبات و پنج منبع مخالف، استناد ميكند. در پانوشتها و تعليقات الرسالة العليه، مجموعاً به دويست مآخذ مراجعه شده است.
ج) ارجاع به آثار ديگر مؤلف در پاورقيها و تعليقات.
مثلاً استاد فرزانه در پاورقيها و تعليقات «الرسالة العليه» حدود 8 بار به اخلاق محسني، 3 بار به انوار سهيلي، 6 بار به روضة الشهداء و 25 بار به تفسير مواهب علّيه از مؤلف كتاب ارجاع داده است كه بر ميزان تسلط و اشراف او به آثار صاحب متن، دليلي بيِّن است.
د) بيان مطلب به صورت كامل و مستوفي:
شيوه استاد در بيان هر مطلبي، مبتني بر استقصاي كامل در جوانب بحث و اداي حق آن است. ايشان در هر بحثي وارد شده اند تا قانع نشدهاند و از جهت اقناع خواننده خيالشان آسوده نشده است، بحث را خاتمه ندادهاند؛ در مقدمه تفسير شريف لاهيجي بعد از بحثي كوتاه در ردّ تعدد اشخاص «قطب الدين» و «بهاء الدين» ـ كه دو هر از القاب شريف لاهيجي بوده است ـ احساس كردهاند كه ممكن است آن اندازه بحث براي اثبات ادعايشان كافي نيست. از اين جهت در حدود چهل صفحه ديگر، همان بحث را با استنادات و دلايل قوي ادامه داده و جايي براي ترديد باقي نگذاشتهاند. نگاهي به جامعيت و مشروحيت بحثهاي ايشان، بهتر ميتواند اين موضوع را ثابت كند. هر كدام از بحثهايي كه در ذيل بدان اشاره شده است، مقاله جامع و كاملي درباره موضوع مورد بحث است. ـ نقد آداب عاشورا در تعليقات الرسالة العليه، 70 صفحه. ـ ايمان ابوطالب در تعليقات نقض، 12 صفحه. ـ درباره قيراط خانه در تعليقات نقض، 15 صفحه. ـ در مورد معناي تركيب «پاي خوانان» در 13 صفحه، تمام شقوق محتمل را طرح و بررسي كرده، در نهايت حدس خود را مبني بر احتمال تحريف و تصحيف آن مطرح كردهاند. (تعليقات نقض) ـ تنزيه انبيا ـ عليهم السلام ـ از نسبتهاي ناشايست، حدود 15 صفحه. ـ درباره شخصي به نام «سرهنگ ساوتگين» حدود 6 صفحه. ـ شرح كتب شيعه در فقه و شريعت به ترتيب ذكر مصنف كتاب، حدود 23 صفحه. ـ ترجمه علماي مذكور در صفحات 40 و 41 متن، حدود 40 صفحه.