3. شيوه مقدمه نويسي استاد - محدث ارموی و تصحیح متون نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محدث ارموی و تصحیح متون - نسخه متنی

رحمان مشتاق مهر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3. شيوه مقدمه نويسي استاد

استاد، مقدمه‌هايي را كه بر متون مصحح خود نوشته‌اند، به اقتضاي حال و مقام و موضوع و محتواي علمي كتاب، در بخش‌هاي جداگانه‌اي تنظيم و تدوين كرده‌اند؛ مثلا مقدمه ايشان بر كتاب «الرسالة العلميه» از كمال‌الدين كاشفي، شامل اين بخش‌هاست:

ـ گفتار اول در ترجمه مولف

ـ گفتار دوم در معرفي كتاب

ـ گفتار سوم در ترجمه مولف له، يعني كسي كه كتاب به نام او نوشته شده است.

ـ گفتار چهارم در اظهار نظر درباره مطالب كتاب و ارزيابي آنها.

ـ گفتار پنجم در معرفي نسخي كه اساس طبع كتاب بر آنهاست.

در مقدمه بر تفسير شريف لاهيجي، علاوه بر شرح حال مفسر و مؤلف كتاب، بيان اوصاف و مزايا و خصائص تفسير و مذاق و مشرب مفسر در تفسير خود، بخشي از مقدمه را به خود اختصاص داده است. در مقدمه «النقض» ، به نحوه آشنايي خود با كتاب و چگونگي مبادرت به چاپ آن سخن گفته و به مناسبت، از استادان، علامه قزويني و عباس اقبال به نيكي ياد، و حق تقدم آنها را در اقدام ناتمام به تصحيح كتاب ادا كرده است. در مقدمه «شرح خوانساري بر غرر الحكم آمدي »، به مناسبت درباره شخصيت قائل و جامع و شارح كلمات مورد شرح، به تحقيق پرداخته و شروحي را كه بر غررالحكم آمدي نوشته‌اند، به تفصيل معرفي نموده و درباره نسخه اساس و نحوه تصحيح كتاب، توضيح داده است.

در مقدمه «آثار الوزراء» از احوال و سوانح زندگي مؤلف كتاب اظهار بي‌اطلاعي نموده و بخش اصلي مقدمه را به نقد كتاب و بيان محاسن و معايب آن اختصاص داده است.

در مقدمه كوتاه «زاد السالک» از فيض كاشاني، به سب شهرت مؤلف و در دست بودن آثار ديگر او و گزارش‌هايي كه ديگران در مقدمه آن آثار در بيان احوال وي نوشته‌اند، به «تنبيه بر عظمت اين رساله و اشاره به علو مقام آن» بسنده كرده است.

استاد در اغلب مواردي كه به شرح حال كسي پرداخته‌اند، عين مطالبي را كه در منابع و مآخذ معتبر متقدم درباره موضوع تحقيق ايشان آمده است، نقل كرده و از خود چيزي بدان نيفزوده‌اند؛ جز اينكه عبارت‌هاي عربي را به فارسي ترجمه كرده و درباره نكات مبهم مآخذ خود توضيح داده و يا مطالب مندرج در آنها را به طور جداگانه نقد و احياناً نقض كرده‌اند. مثلاً ترجمه مؤلف «الرسالة العلّيه» را عيناً از «مجالس المومنين» قاضي نورالله شوشتري، «حبيب السير» خواندمير، «كشف الظنون» حاجي خليفه و «ايضاح المكنون، ذيل كشف الظنون» و «الذريعه» شيخ آقا بزرگ تهراني نقل كرده‌اند.

ترجمه مولف «النقض» را از «فهرست» منتجب‌الدين، «مجالس المومنين»، «رياض العلماء» افندي، «تدوين» رافعي، «ضيافة الاخوان» رضي الدين قزويني و «تذكرةالمتبحرين» شيخ حر عاملي نقل كرده‌اند.

همچنين در آغاز مقدمه «شرح خوانساري بر غررالحكم آمدي»، بخشي از مقدمه ابن ابي الحديد را بر شرح نهج‌البلاغه نقل و ترجمه نموده و نظر به تفصيل و عربي بودن آن، نقل ترجمه ملخص آن را از «حق اليقين» مرحوم علامه مجلسي كافي ديده‌اند.[2]

بعد از آن يكي از هفت قصيده ابن ابي الحديد را در مدح و منقبت آن حضرت نقل و ترجمه كرده‌اند.

در بيان شخصيت جامع كتاب (آمدي) و ارزش كتاب او (غررالحكم و دررالكلم) نيز به آنچه محدث نوري (ره) در «مستدرك‌الوسائل» ، سيد محمد باقر خوانساري در «روضات الجنات»، محدث قمي در «الفوائد الرضويه» و «سفينة البحار» و «الكُني و الالقاب» ، مدرس تبريزي در «ريحانة الادب» و ابن يوسف شيرازي در «فهرست كتابخانه مدرسه عالي سپهسالار» گفته‌اند، اكتفا كرده‌اند.

آنچه ايشان راجع به شارح اين كتاب، يعني آقا جمال خوانساري و خدمات و آثار وي آورده‌اند نيز از اين قاعده مستثنا نيست و اين مطلب نيز به همين عبارت از ديگران نقل شده است. ايشان در ترجيح اين شيوه ـ نقل عين گفته‌هاي ديگران ــ چنين مي‌گويند:

بهتر آن است كه كلمات ارباب تراجم و بيانات علماي رجال را درباره وي نقل كنيم و آنچه نيز به نظر نگارنده مي‌رسد، در ذيل بيانات ايشان بنگاريم؛ زيرا اين روش، اوقَع در نفوس و جايگيرتر در اذهان است.[3]

فرزند دانشمند ايشان نيز در پيشگفتاري كه بعد از درگذشت استاد بر جلد نخستين تعليقات «النقض» ، نگاشته‌اند، بر اين نكته تصريح كرده‌اند:

/ 18