آزادی در اندیشه اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اين يك نوع آزادى است. آزادى ديگر انسان از سلطه انسانهاى ديگر است.آيه شريفه قرآن در سوره آل عمران آيه 64مى فرمايد: قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لانشرك به شيئا و لايتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله؛ يعني اى پيامبر به اهل كتاب بگو، بيائيد به دو اصل اساسى باور داشته باشيد . در اين صورت ما با شما همراه هستيم، و با شما اختلاف نداريم، اين دو اصل با كتاب آسمانى خودتان تعارضى ندارد. اين دو اصل را بپذيريد ما با هم مشكلى نداريم. بيائيد باور كنيد كلمه اي را و باورى را كه هر دو در مقابل آن همسان هستيم. هر دو آن را مى پذيريم. يكى عبوديت خداوند و پذيرش حاكميت مطلقه خداوند و دوم اينكه هيچكدام از ما، انسانى را به عنوان رب و صاحب اختيار مطلق نپذيرد، در مقابل انسان تواضع مملوكانه نكند. يعني آزادى انسان از اسارت انسانهاى ديگر. پس آزادي انسان در برابر انسانهاي ديگر يكى از اصول محكم انديشة اسلامى است. ما اين اصل را در انديشه غربى نمى بينيم، در انديشه غربى با آن توضيحاتى كه داديم، انسان بايد آزاد باشد در رسيدن به خواسته ها و تمنيات نفسانى خويش. حالا اگر رسيدن انسان به اين تمنيات نفسانى نياز داشت انسان برود برده يك پولدار و اربابى بشود!! و بندگى مطلق كند، آزادى غربى اين بندگى را به هيچ وجه نفى نمى كند، پس تفاوت اساسى اينجااست. در آزادى غرب، نفى سلطه ديگران، نه تنها مورد مذمت قرار نمى گيرد بلكه گاهى انسان براى رسيدن به خواسته هاى نفسانى خودش بزرگترين ذلتها و اسارتها را مى پذيرد و عيبى هم ندارد.