اينجا بنا نيست كه بحث را خيلى از جنبه فلسفى تعقيب شود. در اسـلام , قـرآن و مـبانى دينى ما چنين بيان شده است كه انسان داراى اراده و قـدرت تـشخيص آفـريده شـده اسـت. يعنى خداوند يك مـوجود اسـتثنايى در بين تمام موجوداتى كه آفريده به نام انسان خـلق كـرده است. جهت عمده استثنايى بودن انسان اين است كه حامل امـانت الـهى اسـت.(1) امـانت الـهى چـيست ؟ همان مسئوليت است. مـسئوليت از قـدرت آگاهى و قدرت اراده و تصميم گيرى انسان پيدا مى شود. يـعنى هـمين كـه انـسان مـى تواند خود تصميم بگيرد , مى تواند در طـبيعت تصرف كند , مى تواند تاريخ را بسازد , مى تواند دگرگونى به وجـود آورد , مـى تواند اول تـشخيص دهـد و بعد بر اساس آن تصميم بـگيرد; ايـن احـساس مـسئوليت و بـار امانت الهى است و شايد آن تـصميم بـگيرد; اين احساس مسئوليت و بار امانت الهى است و شايد آن نـفخه الـهى و تجلى جنبه ملكوتى براى انسان ايناست كه اراده مى كند و تصميم مى گيرد.