رهـبرى پـيامبران يـك رهـبرى بـه عنوان روشنگرى راه ماست نه يك رهـبرى جـبرى. يـعنى: راه است و چاه و ديده بيناتا هر كسى نگاه كند پيش پاى خويش دستورهاى پيامبران مثل زنجير به گردن ما نيست كـه مـا را مـجبور كـنند بـه راهى ببرند بلكه مثل اين تابلوهاى راهـنمايى در جـاده هاست. مى گويد اگر از اين طرف بروى به بن بست مى رسى, اينجا خطر است , اينجا جاده لغزنده است , از اين طرف به فـلان شهر مى رسد. بعنى فقط راهنماست و راه را نشان مى دهد. ماشين هـم در اخـتيار شـماست , شـما بـه هـر طرف كه خواستيد مى رويد و آزاديد كه انتخاب كنيد. اما اگر شعور داشته باشيم و انديشمند و روشـن بـين باشيم با آزادى راه اصلاح را تشخيص مى دهيم و راهى را انـتـخاب مـى كنيم كـه بـه خـطر دچـار نـشويم و بـه مـقصد صـحيح بـرسيم.بنابراين , آيـا ما در انتخاب دين مجبوريم ؟ خير , وقتى قرآن آمد , دين اسلام آمد , آيا ما را مجبور كرد ؟ نه: