آزادی در اندیشه اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
پس تنها محدوديتى كه در برابر آزادى وجود دارد اين است كه از آن نفى آزادى ديگران پيش بيايد، زيرا اگر هر انسانى بخواهد خواسته هاى خودش را در زندگى اجتماعى بطور نامحدود اعمال كند، زندگى اجتماعى به هرج و مرج كشيده مى شود و با هرج و مرج اولين چيزى كه قربانى مى شود، خود آزادى است. پس ما مجبوريم به خاطر خود آزادى دست از آزادى برداريم و اين كار معقول و كاملا قابل پذيرش است. ما بايد به آزادى ديگران احترام بگذاريم به اين دليل كه اگر به آزادى ديگران احترام نگذاريم، آزادى خودمان هم از بين خواهد رفت. پس به خاطر حفظ آزادى خود، مجبوريم آزادى ديگران را هم محترم بشماريم. برخى از فيلسوفان ليبرال گفته اند حتى هدف هم نبايد آزادى را محدود كند. آزادى نبايد معطوف به هدف باشد. آزادى اگر بخواهد معطوف به هدف باشد و در جهت رسيدن به يك هدف بكار گرفته شود اين خودش موجب نفى آزادى مى شود، زيرا در اين صورت آزادى را وسيله اى مى دانيم تا ما را به آن هدف برساند. يعني ما آزاد نيستيم در مسيرى جز در مسير رسيدن به آن هدف حركت كنيم. اين به معني محدوديت آزادى و امري خطرناك است.