اسلام، قرائت‏ها و امام خميني قدس‏سره - اسلام، قرائت ها و امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام، قرائت ها و امام خمینی - نسخه متنی

محمد حسن قدردان قراملکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسلام، قرائت‏ها و امام خميني قدس‏سره

محمدحسن قدردان قراملكي1

چكيده

اين مقاله به بررسي و گزارش قرائتهاي مختلف عالمان دين و امام خميني از بعضي آموزه‏هاي كلامي ـ فقهي مي‏پردازد. نويسنده مي‏كوشد اين نظر را كه «تنها از اسلام يك قرائت وجود دارد» با ارايه قرائتهاي مختلف و چه بسا متناقض برخي از بزرگان دين از آموزه‏هاي ديني و كلام معصومان مورد تحليل قرار دهد.

در متن مقاله خواهد آمد كه عالمان در تفسير مهم‏ترين آموزه‏هاي ديني (توحيد، نبوت، امامت، معاد) قرائتهاي مختلفي را عرضه داشته‏اند. و در حوزه فقه، مقاله تنها به تحليل و مقايسه حدود ده قرائت متفاوت از «ولايت فقيه» مي‏پردازد و نشان مي‏دهد كه فقها چگونه از روايات، قرائتهاي متكثري عرضه داشته‏اند.

آفريدگار حكيم براي هدايت و سعادت انسان، اديان و پيامهاي آسماني را فروفرستاده است. از آنجا كه دين و اكثر آموزه‏هاي آن، متعلق به عالم الوهي و فراطبيعي است، شناخت و ادراك آن به صورت كمال و تمام، براي انسان، به دليل تعلقش به عالم ماده و تأثر از آن، چندان سهل و ميسور نيست. از اين رو خداوند براي تعليم تعاليم آسماني و ترويج آن، پيامبراني كه واجد صفات لازم براي دريافت وحي و تبليغ آن مانند عصمت و علم و آگاهي كامل بودند، برانگيخته است كه مردم بتوانند با ياري جستن از آنان به عمق معارف ديني نايل آمده و با تخلق به آنها بر ساحل سعادت فرود آيند.

در زمان حضور سفيران الهي كه مفسر و مرجع شريعت و دين بشمار مي‏آمدند بر مردم و خصوصا انديشوران پرسش‏ها و شبهاتي در مقولات ديني مطرح مي‏شد، كه به آساني مي‏توانستند پاسخهاي خودشان را از صاحبان شريعت به صورت شفاف، دريافت كنند. اما بعد از فقدان پيامبران و همچنين بعد از غيبت امام دوازدهم، پرسشها و شبهات جديدي در خصوص آموزه‏هاي ديني براي عالمان پديدار گشت، كه پاسخ بعضي از آنها در متن دين يافت نمي‏شد، زمينه فوق، دين باوران و انديشوران را بر آن داشت كه در جهت حمايت از دين، به تفسير و اعلام پاسخ دين دست بزنند. اما از آن جا كه تفاسير و قرائتهاي عرضه شده، منقطع از وحي و آميخته با كاستيهاي معرفت بشري بودند، احتمال تطابق و عدم تطابق آن با اصل دين را محتمل ساخته است. زايش قرائتهاي مختلف و بعضا متضاد از سوي نحله‏هاي مختلف ديني اعم از كلامي، فلسفي، تفسيري، حديثي و عرفاني، امكان و احتمال مزبور را به جزم تبديل كرد. ما در اين نوشتار، در صدد تبيين و پردازش علل و ادله پروسه فوق نيستيم، بلكه در اين مقال مي‏كوشيم با اعتماد به واقعيتها، قرائتهاي مختلف و متضاد عالمان اسلامي از يك گزاره ديني را نشان دهيم. اما اين كه كدام قرائت سره و كداميك ناسره است، نمي‏توان آن را در اين مقال بل در مقالهاي ديگر، ترسيم و اثبات كرد، چرا كه خود آن نيز، يك قرائت بيش نيست. به قول شاعر: «دست ما كوتاه خرما بر نخيل»

براي تبيين مدعا به اصول و معارف كلي و مهم اشاره مي‏شود و از گزارش معارضه خود عالمان با يكديگر و وارد كردن اتهام‏هايي مانند تكفير، تنجيس، بطلان اعمال عبادي حتي هم مذهبي خود، تأثر از فلاسفه روم و رويگرداني از دين و دهها مورد ديگر كه خود مجال ديگر مي‏طلبد، صرف نظر شد.

/ 17