معاد و وجود عالم رستاخيز از مسلمات اديان آسماني خصوصا اسلام به شمار ميآيد، اما درباره چگونگي تصوير و تبيين بعضي آموزههاي آن از قبيل روحاني يا جسماني بودن، قبر، صراط، ميزان، ارتباط نفس با بدن دنيوي و اعاده بدن دنيوي و به تبع آن شبهه معروف آكل و مأكول، نظرات مختلفي وجود دارد. ما در اين مختصر به بررسي قرائتهاي عرضه شده در خصوص نوع كيفر اخروي و انقطاع يا خلود آن ميپردازيم.نوع عذاب (اعتباري يا تكويني)هر چند ضرورت اصل كيفر مورد توافق عالمان دين قرار گرفته است اما درباره نوع آن سه قرائت وجود دارد:الف) تكويني: به اين معنا كه عذابهاي قيامت از هنگام فوت تا پايان عذاب، رابطه تكويني و حقيقي با شخص مجرم دارد، كيفر عمل و فعل تكويني شخص گناهكار است كه در قيامت، انسان توسط آن معذب ميشود و رابطه آن دو، رابطه «علت و معلول» و به تعبير دقيقتر «عينيت» است. درباره چگونگي عذاب توسط عمل معصيت دنيوي، طرفداران آن ميكوشند، با قول به «تجسم اعمال» ـ كه ظاهر كتاب و سنت است ـ با دو تقرير مختلف يعني وجود صورت باطني براي اعمال دنيوي انسان و تجسّم و تمثّل انواع عذاب و نعمت توسط نفس انسان، به تبيين آن بپردازند. قرائت فوق متعلق به عالمان معرفت مانند صدرالمتألهين، شيخ بهائي، علامه طباطبايي و شهيد مطهري است.45ب) اعتباري و قراردادي: مدعاي اين قرائت آن است كه انواع عذاب و نعمتهاي آخرت تنها مجازات و تفضل خداوند است كه هيچ رابطه تكويني با شخص گناهكار يا مطيع ندارند، بلكه خداوند در مقابل ثواب و عصيان بندگان خود، بهشت و جهنمي را با مأموران ويژه مهيا كرده است كه هر گروهي به حسب اعمال خود وارد آن خواهند شد.بيشتر متكلمان، مفسران و محدثان از اين تفسير حمايت كرده و دست به تأويل آيات و روايات تجسم اعمال زدهاند كه شيخ مفيد، شيخ طبرسي و طوسي، از آن جمله ميباشند.46علامه مجلسي نظريه تجسم اعمال را ناسازگار با معاد جسماني وصف كرده است.47ج) اعتباري و طبيعي: برخي از معاصران كه مباني هر دو قرائت را ملاحظه كرده و نميتوانستند به طرد يكي و اخذ ديگري دست بزنند، ناچار به جمع هر دو قرائت پرداختند و مدعي شدند ثواب و عقاب آخرت تلفيقي از تكويني و اعتباري است. كه اينجا ميتوان به محقق كمپاني، جوادي آملي، جعفر سبحاني، مصباح يزدي و سيد جلال الدين آشتياني اشاره كرد.48اما قرائت حضرت امام قدسسره با مبناي دوم مطابقت دارد و با قول به وجود صورت باطني براي اعمال مادي انسان، سخن علامه مجلسي را «كلام غريب» ميداند كه تركش اولي است.