امام صادق عليهالسلام در مقبوله عمر بن حنظله، راويان و عارفان به احكام دين را به منصب «حاكم» برگزيده است.«من كان منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكما فاني قد جعلته عليكم حاكما»89.وجه استدلال بر تفسير حاكم به معناي عام آن يعني اعم از قضاوت و امور اجتماعي و حكومتي است. بنابر اين عارفان به دين كه همان فقهاء اند از سوي امام صادق عليهالسلام به منصب حكومت مسلمين انتخاب شدهاند. امام خميني در تبيين آن ميگويد:«اين فرمان ـ كه امام عليهالسلام صادر فرموده ـ كلي و عمومي است. تعبير به «حاكما» فرموده، تا خيال نشود كه فقط امور قضايي مطرح است و به ساير امور حكومتي ارتباط ندارد»90ايشان دلالت روايت بر مدعا را از واضحات ذكر ميكند.91فقهاي ديگري مانند: محقق كركي92، نراقي93، نائيني94، صاحب جواهر95، بحرالعلوم96، شيخ انصاري97، گلپايگاني98 از تفسير فوق جانبداري كردهاند.اما مخالفان تأكيد ميكنند كه در عصر امام صادق عليهالسلام واژگان «حاكم» به صورت متعدد در امر قضا و قاضي استعمال ميشد و شاهد آن كاربرد فوق در روايات متعدد است پس قدر متيقن رجوع به عالم دين در مسأله فتوي و امر قضا و امور حسبيه است.آخوند خراساني99، ميرعبدالفتاح حسيني مراغي100، فاضل دربندي101، سيد محسن حكيم102، ميلاني103، سيد احمد خوانساري104، منتظري105، خوئي106، شيخ جواد تبريزي107 و مكارم شيرازي108 از مخالفان استدلال مزبور هستند.از امام علي عليهالسلام نقل شده است كه وي علماء را حكام و حاكمان مردم توصيف كرده است. «العلماء حكام علي الناس» موافقان «حكام» را به معناي حاكم و رهبر اجتماعي مردم تفسير ميكنند.109 دلالت روايت همانطور كه امام ذكر كردهاند.110 واضح است و توجيه بعضي بر اين كه مقصود از «حكام» و حكومت، حاكميت بر قلوب مردم است، خلاف ظاهر ميباشد.111لكن اشكال عمده روايت ـ همانطوري كه امام متذكر شدند ـ اشكال سندي (مرسله بودن) آن است.