عيسي ـ در ـ بيابان - بخشش نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
عيسي ـ در ـ بيابان
حضرت عيسي ع كه بيابانگردي ازكارهاي معمولي اوبود،روزي تنهادربيابان عبورميكرد،باران شديدي باريد، واوراغافلگيركرد،اوبه هرطرف مي دويدومي نگريست ،پناهگاه نمي ديدكه به آنجارود،دراين جست وگريز،ناگهان چشمش به شخصي افتادكه درمكاني مشغول نمازبود،به سوي اوروان شد،وقتي به اورسيد،آنجارامحل امني يافت .پس ازآنكه آن شخص ازنمازفارغشد،عيسي ع بعدازاحوالپرسي ،به اوفرمودبيا باهم دعاكنيم ،بااينكه چهل سال است كه دراينجابه عبادت مشغولم ،تاخدا توبه مراقبول كند،ولي هنوزمعلوم نيست كه توبه ام قبول شده باشد،زيراازخدا خواسته ام ،نشانه قبولي توبه ام اين باشدكه پيامبري ازپيامبرانش س رابه اينجا بفرستد .عيسي ع به اوفرمودمن عيسي پيغمبرم بنابراين معلوم مي شودكه توبه تو قبول شده است .سپس عيسي ع به اوفرمودتوچه گناه كرده اي ؟ .اوگفت روزي تابستان ،بيرون آمدم ،هوابسيارگرم بود،گفتم عجب روزگرمي است كه يكنوع شكايت به خدااست