پيامبرص -و-حسنين عليهماالسلام - بخشش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بخشش - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيامبرص -و-حسنين عليهماالسلام

ميد درمحضررسول خداص بودم ،شخصي مقداري انگوردرغيرفصلش براي آنحضرت به هديه آورد،پيامبرص به من فرمودبرودوفرزندم حسن وحسين ع رابه اينجابياورتا ازاين انگوربخورند،من براي پيداكردن آنهابه تكاپوپرداختم ،به خانه مادرشان حضرت زهراس رفتم ،آنجانبودند،به خانه خواهرشان ام كلثوم رفتم ، آنجانيزنبودند،به حضوررسول خداص آمدم وعرض كردم آنهاراپيدانكردم .

پيامبرص سخت نگران شدوبرخاست وباصداي بلندميفرمودآه پسرانم ،ونو چشمانم كجائيد؟هركس مرابه مكان آنهاراهنمائي كند،جايگاه اوبهشت است .

هماندم جبرئيل نازل شد،به رسول خداص عرض كردچرااين گونه نگران هستي ؟رسول خداص فرموددرموردحسن وحسين ع نگرانم زيراترس آن دارم كه ازجانب يهوديان به آنهانيرنگ وگزندي برسد .

جبرئيل گفت اي محمدص درموردآنهااز نيرنگ منافقين بترس ،زيراكه نيرنگ منافقين زيانبارتروبيشترازنيرنگ يهوداست ،اكنون بدان كه حسن وحسين درراغابودحداح خوابيده اند .

پيامبرص هماندم به طرف آن باغروانه شدومن نيزهمراهش بودم ،وواردباغشديم ، ديديم كه حسن وحسين دست درگردن هم انداخته وخوابيده اند،وماربزرگي ،شاخه گلي به دهان گرفته ،وبه صورت آنهانزديك ميكندوبوي خوش آن گل رابه مشام آنهاميرساند .

تاآن مار،رسول خداص راديد،شاخه گل رابه زمين انداخت و سلام كردوعرض كردمن مارنيستم بلكه فرشته اي ازفرشتگان كروبي ميباشم ،به اندازه يكچشم بهم زدن ازيادخداغفلت كردم ،خداوندبرمن غضب كردومرابه اين صورت ماربرزگ كه مي بيني مسخ نمودوازآسمان به زمين راند،ومن چندسال است درجستجوي شخص بزرگواري هستم ،تابه من لطف كندودرپيشگاه خداازمن شفاعت نمايد،ومرابه صورت اول به صف فرشتگان برگرداند،كه خداوندبرهر چيزي قادراست .

پيامبرص خم شدوحسن وحسين ع رابوسيد،تااينكه بيدار شدندوروي زانوان پيامبرص نشستند،پيامبرص به آنهافرمودبه اين مسكين ماربزرگ بنگريد .

حسن وحسين ع عرض كردنداين كيست ،كه ازچهره زشتش هراسناك هستيم .

پيامبرص فرموداين يكي ازفرشتگان كروبي خدااست ،براثر يك لحظه غفلت ازيادخدا،موردخشم خداواقع شده وبه اين صورت مسخ گرديده و براي طلب شفاعت نزدشماآمده است ،من درپيشگاه خداازشمابراياوطلب شفاعت ميكنم ،ازاوشفاعت كنيد .

حسن وحسين ع بي درنگ برخاستندووضوگرفتند ودوركعت نمازخواندند،وبعدازنمازگفتندخدايابه حق جدبزرگوارمان حبيب خدامحمدمصطفي ص وبه حق مقام درمان علي ع وبه حق مادرمان زهراس ،از فرشته بگذرواورابه حال اولش برگردان .

هنوزدعايشان تمام نشده بودكه جبرئيل به گروهي ازفرشتگان فرودآمدند،وجبرئيل خشنودي خدارابه آن فرشته بشارت دادواوبهب صورت اولش بازگشت وباهم به سوي آسمان به پروازدر آمدنددرحالي كه تسبيح خداميگفتند:بعدازچندلحظه جبرئيل بازگشت وبه حضور رسول خداص رسيد،درحالي كه ازشادي ميخنديد،عرض كرداي رسول خدااين فرشته برفرشتگان هفت آسمان افتخارميكندوبه آنهاميگويدمن مثلي وانافي شفاعه السيدين السندين السبطين الحسن والحسين .

كيست مانندمن كه من مشمول شفاعت دو آقاودوتكيه گاه اطمينان بخش ،دوسبطپيامبرص ،حسن وحسين عليهماالسلام هستم ؟

/ منتخب التواريخ طريحي مجلس هفتم باب اول نفس الرحمان ص 112 .

/ 30