قحطى شيراز - بخشش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بخشش - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قحطى شيراز

:/گذشت وفداكاري همان شيرازي درقحطي معروف سال ‚پقمري ،معروف وزيانزدفرزانگان است .

استادهمايي دراين درباره مي گويد .

"درواقعه قحطومجاعه گرسنگي تاريخي سنه ‚پقمري كه ازشرح وتفصيلش موي براندام آدمي راست مي شودوكارازاكل ميته و مردارگذشته مردم گرسنه گاه اطفال شيرخوارخودرامي خوردند،هماراكه عهدپيري وشكستگي واواخرعمرخودرامي گذرانيدازمشاهده اوضاع واحوال مردم فقيربي بضاعت كه ازگرسنگي جان مي سپردندوكوچه هاومعابرشهرانباشته ازمردگان بي غسل وكفن بود،حالت آشفتگي وپريشاني عجيب دست دادكه شبيه احوال جذبه واختلاسات روحاني ايام رياضت اوبود،بااين تفاوت كه آنجاروبه كمال مي رفت واينجابه طرف ضعف وانحلال..

ازفداكاريهاي وي درآن واقعه وروح فقيرنوازي وخوي كريمانه و بذل واحسان وايثاراودرباره عموم فقراومستمندان ،اعم ازيهودي وارمني وگبر ومسلمان ،حكاياتي ازبازماندن آن عهدبه تواترروايت شده است .

يكي آنكه بعد ازچندروزكه خوداووخانواده اش دررنج مجاعه بسربرده ورنگ نان نديده بودند يكي ازارادتمندان وي بوسيله كيسه حنامقداري آردازيزدبراي اوفرستاد .

زوجه او درتنورخانه اي كه هم اكنون درتملك اعقابش باقي است مقداري نان پخت كه براي ذخيره ده پانزده روزعائله سنگين ده بيست نفري اوكافي باشد .

دراواسطشب كه همه اهل منزل درخواب راحت غنوده بودندوتنهادل مردعارف شب زنده داربيدار بود،بطوريكه اهل خانه متوجه ومانع كاراونشوند،تمام آن نانهارابه فقراو همسايگان قحطزده رسانيدوبعدازآن باخاطرآسوده وقلب راحت بخفت .

بامداد آن شب كه زوجه اش براي ناشتايي صبحانه به سراغنانهارفت اثري ازآن باقي نديد .

چون نظايراين كارهاراازشوهرخودسراغداشت ومكررديده بودكه باجبه وقبا ورداي مجلل ازخانه بيرون رفته وهمه رابه فقراودرويشان بذل كرده ويكتاپيراهن برگشته بود،دانست كه اين عمل هم ازوي صادرشده است .

البته اوراقلق بي آرامي واضطراب فراگرفته .

هماي شيرازي باديدن نگراني واضطراب همسرش بدوگفت: من نمي توانستم اين بي مروتي رابرخودهمواركنم كه مايه حيات وجان گروهي از مردم مستمندرادرگوشه مطبخ وگنجه خانه خودبينم وسربربالين آسايش بگذارم .

تونيزاگرمي خواهي كه فرزندانت ازاين مصيبت جان بسلامت ببرندباقيمانده آردرا كه براي فرزندانت ذخيره كرده اي همچنان نان بپزواگرفقراوگرسنگان رابراولاد خودمقدم نمي داري باري همه رابه يك چشم نگاه كن .

لحن بيان وطرزنصيحت وي چندان مؤثربودكه زوجه اش همان دستوررابكاربست .

عجب است كه درآن حادثه هايل كه ازمردم اصفهان غني وفقيرحدوددوثلث تلف شده انددرخانواده هماهيچ ضايعه اي روي نداد،سهل است كه شنيدم ازاهل آن خانه كه باخدم وحواشي حدود بيست تن بوده انددرآن سال احدي مريض هم نشدوبعدازآن امتحان ،گشايشي دركار ايشان حاصل شدكه ديگرروي سختي وتنگي معيشت نديدند .

/ 30