طالبوف و ملكمخان به تمجيد وى پرداخته، در نامهاى به سعدالدوله نوشتند: امين السلطان، آن امين السّلطان نيست. با تجاربى كه حاصل كرده، به وجود او خوشبختى ايران را بايد تبريك گفت.(7) اما او نيز با مخالفتها مردم و علما كنار رفت و عرصه را به عينالدوله واگذار نمود. سرانجام پشتكار عالمان و تحصّن در صحن عبدالعظيم عليهالسلام در سال 1323 قمرى و مهاجرت عالمان بزرگ به قم در سال بعد باعث شد تا مظفّرالدّين شاه، اندكى پيش از مرگ خود، فرمان تشكيل مجلس شوراى ملّى را در سال 1324 قمرى صادر كند. مخالفان دولت از گروههاى گوناگونى تشكيل شده بودند كه عبارتند از: 1. عالمان دينى؛ 2. روشنفكران؛ 3. بازرگانان.(8) روشنفكران و بازرگانان قدرت بسيج توده مردم را نداشتند و به عالمان متّكى بودند.(9) منوّرالفكران و بازرگانان در نفى استبداد با عالمان موافق بودند؛ امّا منوّرالفكران از عالمان به صورت ابزار پيشرفت مقاصد خودشان بهره بردند و در نفى قرارداد استقراض و استبداد ناصرالدّين شاهى كوشيدند؛ چرا كه منوّرالفكران مىدانستند پيش از مشروطه در ايران، دو قلب قدرت وجود داشته است: يكى قدرت شاه كه در قالب دولت بود، و ديگرى، قدرت عالمان كه با نام شريعت مطرح مىشد.(10)