نسب‏شناسي علم تحصّلي - دین و علوم تجربی، کدامین وحدت؟! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین و علوم تجربی، کدامین وحدت؟! - نسخه متنی

سیدمحمد سلیمان پناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاسخ اين سؤال را كه دين و علم چه نوع ارتباطي با يكديگر مي‏توانند داشته باشند ـ از ديدگاهي باستان‏شناسانه ـ بايد در اين نقش دوگانه علم در جامعه مدرن جستجو كرد. از يك طرف، علم تحصّلي به نوعي از تفكر انتقادي پيوند مي‏خورد و از طرف ديگر، از آن نوع روحيه انتقادي كه با روشنگري نسبت داشت و داراي جنبه عملي بود فاصله مي‏گيرد. درصدد «تعقلي» كردن تمامي حوزه‏هاي حيات اجتماعي به ويژه حكومت و اقتصاد برآمده، آنها را به عنوان تنها حوزه معرفتي قابل اعتنا مطرح كرده و تمامي صور معرفتي ديگر را نقد مي‏كند. اعتمادي بيش از حد به خود دارد با اينكه «نسبت به هر يك از نتايج خود با دقت انتقادي باقي مي‏ماند» (همان منبع، ص37). در حالي كه بررسي اين مطلب در پرتوي تلاش انسان براي حاكميت به سرنوشت خود امكان‏پذير است. مبحثهاي علمي و غيرعلمي با قدرت پيوند دارد و انسانها از اعمال قدرت آنها با خبر مي‏باشند. اين ائتلاف سياسي انسان با قدرتها و توانايي مبحثها در اعمال نفوذ و قدرت بر انسانهاست كه مشخص مي‏كند چه مبحثي سكّه رايج جامعه‏اي خاص خواهد شد نه اعتبار معرفت‏شناسانه آنها. انسانها براي ترجيح مبحثي خاص بر مبحثي ديگر، ملاكهايي غير از ملاكهاي معرفت‏شناسانه نيز دارند. بايد ديد كه كدام مبحث اميد توانمندي فاعل اخلاقي را بيشتر مي‏كند و در اين مبارزه سياسي از حمايت خود فاعل اخلاقي برخوردار مي‏شود.

نسب‏شناسي علم تحصّلي

در اين بخش سعي خواهد شد نه به شيوه تاريخيِ رايج، بلكه به شيوه نسب‏شناسي كه به اهمّيت فعلي امور اعتنا دارد و مي‏كوشد آن را با توجه به جزئيات ظاهرا قابل اغماض تبيين نمايد، علل استقبال جامعه مدرن به علم تحصّلي بررسي شود. براي اين مقصد آگوست كنت را انتخاب كرده‏ام نه به خاطر آنكه بنيانگذار جامعه‏شناسي و يا قاعده‏مند كننده فلسفه تحصّلي است، بلكه به دليل آنكه همان طور كه لنزر xiv) :1975(Lenzer , مي‏گويد شناخت عصر مدرن بدون شناخت كنت ممكن نيست. بدين منظور مقدمه‏اي را كه كنت بر «فلسفه تحصّلي» خود نگاشته است، مناسب يافتم.

كنت علي‏رغم آنچه معمولاً تصور مي‏رود؛ از فعّالان اجتماعي زمان خود بود، نه شخصي محافظه‏كار؛ پروژه فكري كنت دوگانه بود. در ابتدا كوشش نمود فلسفه تحصّلي را قاعده‏مند نمايد و وجوه تمايز آن از متافيزيك و كلام (دين) را مشخص نمايد. در مرحله دوّم كوشيد تا پيامدهاي اين انقلاب معرفتي را براي تمدّن بشري بيان كند. پيامدهايي كه عمدتا سياسي و مذهبي بودند. از اين نظر، كنت به خوبي، به نقش انديشه و علم در شكل‏دهي شخصيت فردي و سازمان‏دهي اجتماعي ـ سياسي واقف مي‏باشد. كتب تاريخ جامعه‏شناسي عموما از علاقه كنت به اختراع «مذهب انساني» به عنوان نكته، در پاورقي، گذشته‏اند. اما در نسب‏شناسي علم تحصّلي شايد كمتر نكته‏اي در آثار كنت بدين پايه اهمّيت داشته باشد. چرا بايد اينچنين ايده‏اي براي او بدان اهمّيت باشد كه به جاي تقويم مذهبي مسيحي، تقويمي از قهرمانان علمي معرفي و پيشنهاد كند و خود ايّامي از سال را به بزرگداشت نام و ياد قهرمانان و شخصيتهاي علوم تحصّلي اختصاص داده و همان گونه كه مؤمنان مسيحي به ياد قديسهاي مسيحي ايامي را بزرگ مي‏دارند، او نيز شخصا نسبت به دانشمندان علوم تحصّلي چنين رسمي را رعايت نمايد؟ (رجوع شود به مقدمه فردريك فِر در x :1988 كنت).

اصولاً اين علم تحصّلي چيست كه كنت مي‏كوشد بر اساس آن «ديني» جديد تأسيس كند؛ در ابتدا شايد گمان شود همان كه كنت خود مي‏گويد، در معرفي علم تحصّلي كافي باشد. كنت علم تحصّلي را از نظر سلبي غير از كلام (Theology) و متافيزيك دانسته و به صورت ايجابي آن را علمي بر پايه استدلال و تجربه معرفي مي‏كند (2ـ1:1988 كنت). اما اين كه پديده جديدي نيست، همان طور كه خود كنت مي‏گويد:

تعيين تاريخ دقيقي براي اين انقلاب علمي محال است؛ ما فقط اينقدر مي‏توانيم بگوييم كه امري مستمر و فزاينده بوده است، به ويژه از عصر ارسطو و كوششهاي وي و مكتب اسكندريه، و پس از معرفي علم تجربي در اروپاي غربي توسط عرب‏ها (11:1988 كنت).

/ 27