وداع با پوزيتيويسم
در جستجوي محور اشتراكي براي علم و دين، به هدف انسانسازي، به عنوان نقطه اشتراك اين دو رسيديم. هدفي كه در پوششي معرفتي از ناحيه علم تعقيب ميشود، اما شناخت ماهيت علم روشن ساخت كه علم نوعي مبحث است و با قدرت پيوندي ذاتي دارد. علم كه در ابتدا در برابر تكنيكهاي سلطه بيشتر به عنوان تكنيك خودسازي و با وعده رهاسازي انسان و حاكم ساختن انسان بر سرنوشت خود به ميدان آمده بود خاصيت انتقادي ـ روشنگري خود را به تدريج از دست داد و به سرمشقي معرفتي براي بياعتبار ساختن دين و فلسفه تمسك جست و تماميتخواه گرديد و فعالانه به دين و فلسفه حمله كرد و جايي براي آنان در سرمشق ادراكي تحصّلي باقي نگذاشت. اما اين حملهها و ضدحملهها، سياسي بودند و سياسي هستند و به منظور جذب و جلب انسان صورت ميگيرند.انسان در اين نزاع منفعل محض نيست. گاه با علم عليه دين و فلسفه ائتلاف ميكند و گاه با يكي از آن دو يا هر دو عليه علم ائتلاف ميكند. امروز كليه جوامع شاهد كشمكشهاي سياسياي هستند كه در پوشش مبحثهاي مختلف صورت ميگيرد. پيشنهاد اين مقاله آن است كه به جاي تلاش ناموفق براي ائتلاف با علم، دينداران بايد با انسان ائتلاف كنند، همان استراتژي قرآن مجيد كه رشد را از غي به وضوح جدا ميسازد و انسان را دعوت به انتخاب ميكند و درصدد تسلط بر وي برنميآيد. بدين ترتيب انسان سرخورده از پوزيتيويسم به جايگزيني رهاييبخش براي علم دست خواهد يافت، جانشيني در حوزه انسانسازي و احيانا در حوزه طبيعت. به عبارت ديگر به جاي وحدت با علمي كه به هيچ وجه زمينه وحدت با غير خود را ندارد، پتانسيلهاي رهاييبخشي، توانمندي و عزتبخشي به انسان در دين مطرح و معرفي شوند تا انسانها خود، بين رشد (دين) و غي (غير دين) انتخاب كنند. استراتژي سياسي انبيا و شاگردان برجسته آنها هميشه مشوّق چنين امري بوده است:
مؤمنان را زانبياء آزادي است
همچو سرو و سوسن آزادي كنيد
اي گروه مؤمنان شادي كنيد
چون به آزادي نبوّت هادي است
اي گروه مؤمنان شادي كنيد
اي گروه مؤمنان شادي كنيد