دین و علوم تجربی، کدامین وحدت؟! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین و علوم تجربی، کدامین وحدت؟! - نسخه متنی

سیدمحمد سلیمان پناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در هر صورت، به نظر مي‏رسد در سرمشق زباني حداقل نسبت به شرط لازم بودن مشاهده و آزمايش اجماع وجود داشته باشد، ليكن اگر خواسته باشيم شرط ابطال‏پذيري را نيز بپذيريم بسياري از نظريه‏هاي علوم انساني از صلاحيت علمي برخوردار نخواهند بود، و درنتيجه از بحث رابطه دين و علم خارج خواهند شد و حتي شايد بتوان گفت كليه علوم انساني به استثناء علم اقتصاد شرط علمي بودن را دارا نمي‏باشند مگر در پاره‏اي از نظريه‏هاي محدود و قابل اغماض. بحث علمي بودن يا نبودن علوم انساني از لحظه تولدشان تا امروز دامان اين علوم را رها نكرده است. معرفت‏شناسي سرمشق ادراكي كه خود منشاء اين مشكل بوده از عهده حل اين مسأله خودساخته هنوز برنيامده است. گرچه صلاحيت علمي علوم انساني در سرمشق ادراكي به راحتي قابل به رسميت شناخته شدن نيست، اين مقاله آنها را از بحث «دين و علوم تجربي» بيرون نمي‏داند؛ زيرا تلاش اين نوشتار بر آن است كه بيرون از سرمشق ادراكي بحث خود را انجام دهد.

بحث اين مقاله در سنت زباني صورت مي‏گيرد و در اين سرمشق «تمايز معتبري بين آنچه ما رشته‏هاي علمي مي‏ناميم وجود ندارد» (فوكو 303:1998). سرمشق زباني رويكردي كاملاً متفاوت به علم دارد و معرفت‏شناسي و روش‏شناسي را شالوده فعاليتهاي علمي نمي‏داند و خود را سرگرم سؤالات و مسائلي از اين قبيل نمي‏كند كه: معيار صدق و كذب گزاره‏ها چيست؟ فرق اثبات و ثبوت كدام است؟ آيا امكان مطابقت ذهن و عين وجود دارد؟ رابطه علم و ارزش چيست؟ عينيت‏گرايي چگونه امكان دارد؟ و نظاير آن. در اين رويكرد، تلقي زباني از علم مطرح است، لذا از تعابيري نظير «بازيهاي زباني» (language games)، حكايت (Narrative) و مبحث (Discourse) براي علم استفاده مي‏شود. در اين سرمشق علم به عنوان كيفي نفساني، صورتي ذهني، مجموعه‏اي از قضايا، يا نحوه‏اي از وجود كه عالِم با آن متحد مي‏باشد و يا اموري از اين قبيل مدنظر نيست. هر چند اين برداشتها به‏جاي خود ممكن است معنادار و قابل قبول و يا صحيح باشند، متعلق به سرمشق ادراكي مي‏باشند و با تغيير رويكرد اهمّيت خود را از دست مي‏دهند و دليلي ندارد راهبر ما در تمامي بررسي‏هايي باشند كه از علم داريم. چه‏بسا براي مقاصدي خاص و مطالعاتي متفاوت اين مفاهيم و برداشت‏ها گمراه‏كننده باشند.

در سرمشق زباني همان طور كه گذشت اعتنايي به معرفت‏شناسي نمي‏شود. معرفت‏شناسي و روش‏شناسي فرزندان اثبات‏گرايي مي‏باشند و در خدمت علوم تجربي. تحويل علوم به مباحث و سؤالات معرفت‏شناسانه افتادن به دامي است كه پوزيتيويسم براي منتقدان خود گسترده است تا آنها را از شناخت دقيق‏تر ماهيت خود بازدارد.

از ميان عناوين و برداشتهاي مختلفي كه در سرمشق زباني در ارتباط با رشته‏هاي علمي مطرح است عنوان «مبحث» (discourse)و برداشت ميشل فوكو از آن ترجيح دارد. براي آشنايي كامل با اين رويكرد مطالعه دقيق تمامي آثار فوكو ضروري است، اما ذكر كلياتي چند در اين ارتباط مي‏تواند مفيد واقع شود:

1. مبحث (يا يك رشته علمي) يك رويداد مي‏باشد و در سرمشق زباني از اين حيث مطالعه مي‏شود نه به عنوان يك سنت علمي؛ نفوذ و تأثير فكري؛ تكامل اصلي نظري؛ و يا روح علمي عصر (21:1972 فوكو). اين نوع سنتزها و گروه‏بنديهاي پيش‏ساخته نمي‏توانند حقيقت علم را آشكار سازند.

/ 27