بیشترلیست موضوعات ولايت مطلقه فقيه از ديدگاه امام خمينى و قراءتهاى گوناگون در قلمرو ولايت فقيه دو ديدگاه اساسى وجود دارد: فقيهان پيشين و ولايت مطلقه فقيه معيارها و ترازها در به كار بستن ولايت تفسيرهاى نادرست از ولايت مطلقه فقيه علت نگرانيها: نقد و بررسى معناى اولى به تصرف نقد و بررسى مقصود از اين سخنان چيست؟ جمع بندى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
آيا شما توجه داريد با اين سخنان امام خمينى را نيز قشرى خوانده ايد؟5 . اجمال گويى و ابهام آفرينى: گروهى به هنگام طرح ولايت مطلقه فقيه به عنوان دفاع از ولايت با طنز و كنايه گفته اند: (بله ولايت مطلقه كليّه الهيه از آن ائمّه(ع) است و هيچ كس چنين ولايتى ندارد) و يا: (شؤون پيامبر(ص) شؤونى است كه معقول نيست به فقيه منتقل شود و يا شؤونى است كه به ضرورت شرع قابل انتقال نيست).مقصود از اين سخنان چيست؟ آيا مقصود اين است كه نمى شود فقيه را در رديف پيامبر(ص) و يا امامان معصوم(ع) در فضائل و معنويات قرار داد؟ اين سخنى است درست وهيچ شكّى در آن نيست. امام خمينى كه منادى ولايت مطلقه فقيه است به روشنى اظهار مى دارد:(وقتى كه مى گوييم ولايتى را كه رسول اكرم(ص) و ائمه(ع) داشتند بعداز غيبت فقيه عادل دارد براى هيچ كس اين توهّم نبايد پيدا شود كه مقام فقها همان مقام ائمه(ع) و رسول اكرم(ص) است; زيرا اينجا صحبت از مقام نيست بلكه صحبت از وظيفه است. ولايت يعنى حكومت و اداره كشور و اجراى قوانين شرع مقدس.)89از جهت مقام معنوى و فضائل هيچ كس با پيامبر(ص) و امامان معصوم سنجيده نمى شود. حتى براساس پاره اى از روايات امامان(ع) از ملائكه مقرب الهى و پيامبران مرسل بالاترند.90بنابراين اگر امام خمينى از ولايت مطلقه فقيه سخن گفته نمى خواهد بگويدكه مرتبه وليّ فقيه با پيامبر(ص) و امامان(ع) يكى است. امام خمينى براى دفع اين توهم در كتاب البيع ولايت و خلافت را به دو گونه تقسيم مى كند:الف . ولايت و خلافت الهى تكوينى: اين گونه ولايت ويژه اولياء اللّه همانند بپامبران و امامان معصوم(ع) است.ب . ولايت اعتبارى جعلى: مانند: جعل و نصب رسول خدا(ص) على(ع) را به عنوان خليفه مسلمانان. بى گمان ولايت تكوينى چه نسبت به انسان و چه غير آن از شؤون وليّ فقيه نيست91. اطلاق ولايت نيز ناظر به اين معنى نيست. اين گونه ولايت در عالى ترين و كامل ترين مراتب آن تنها براى خداوند ثابت است. امّا پيامبر اسلام(ص) و ديگر پيامبران و امامان معصوم(ع) و حتّى برخى از اولياء اللّه نيز مرتبه اى از ولايت تكوينى را با اجازه خدا دارند. همه معجزات پيامبران و امامان و پاره اى از كرامات اولياءاللّه گونه اى تصرف از سوى آنان در نظام تكوينى با اجازه خداوند است.امّا ولايت به گونه دوّم قابل انتقال است و دليلى ندارد كه اختيارهاى وليّ فقيه در اين بُعد (اداره كشور و اجراى قوانين) كم تر از پيامبر(ص) و يا امامان معصوم(ع) باشد:(فللفقيه العادل جميع ما للرسول والائمه عليهم السلام ممّا يرجع ر الى الحكومة والسياسه ولايعقل الفرق لانّ الوالى ـ ايّ شخص كان ـ هو مجرى احكام الشريعه و المقيم الحدود الالهيه والآخذ للخراج وسائر الماليات والتصرف فيها بما هو صلاح للمسلمين فالنّبي(ص) يضرب الزانى مأة جلده والامام(ع) والفقيه كذلك وياخذون الصدقات بمنوال واحد….)92همه اختيارهايى كه پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در امور حكومت و سياسى دارند فقيه نيز همان اختيارها را دارد. خردمندانه نيست كه معصوم(ع) با فقيه در اين جهت فرق داشته باشند چون حاكم هر كه باشد بايد احكام شريعت را اجرا و حدود الهى را بر پا دارد خراج و ديگر مالياتها را دريافت كند و در راه مصلحت مسلمانان به مصرف برساند. پيامبر(ص) صدتازيانه به شخص زناكار مى زند امام(ع) و فقيه نيز همان اندازه بايد بزنند و مالياتها را نيز به يك اندازه مى گيرند.حضرت امام در كتاب ولايت فقيه هم به روشنى از نبود فرق بين معصوم(ع) و فقيه در امور حكومتى سخن گفته است.936 . تفسيرى ديگر از ولايت مطلقه فقيه: اين روزها گروهها و شخصيتهايى بدون درنظر گرفتن معيارها و ترازهاى اسلامى و ديدگاههاى معمار انقلاب اسلامى در باب ولايت مطلقه فقيه سخنانى گفته و ديدگاههايى عرضه كرده اند كه اگر هشيارانه با آنها برخورد نشود و با دقت نقد نشوند شايد بناى كژى گذارده شود و اين اصل بلند و نقش آفرين از كارآيى و ظلمت زدايى بيفتد و از آن پوسته اى بيش نماند.در مثل يكى از گروههاى سياسى اصل ولايت مطلقه فقيه را به عنوان ميراث گرانبهاى امام خمينى مى پذيرد و پاسدارى از آن را نيز به عنوان يكى از اركان نظام و قانون اساسى بر همه نيروهاى طرفدار نظام و انقلاب بويژه نيروهاى خط امام واجب مى داند ولى تفسيرى كه از آن ارائه مى دهد كدر است و مبهم:(اصل مترقى ولايت مطلقه فقيه جنبه موضوعى دارد و نه شخصى بدين معنى كه دولت اسلامى على اطلاق حقّ دخالت و تصرّف در كليّه موضوعات و امور حكومتى را داراست.)94