2 . بهاءالدين محمد معروف به شيخ بهايى (953 ـ 1030هـ.ق.) - فقیهان جهانگرد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقیهان جهانگرد - نسخه متنی

سیدعباس میری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد در شوال 943هـ.ق. مصر را به قصد حجاز ترك گفت, پس از زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج و سفر به مدينه, به وطن خويش بازگشت.

بيت المقدس:

شهيد, در نيمه ماه ذيحجه الحرام سال 948هـ.ق. همراه شاگردش عازم بيت المقدس شد. در اين سفر با عالم مشهور شهر, شيخ شمس الدين ابن ابى اللطيف مقدِسى, ديدار كرد و بخشى از صحيح بخارى و مسلم را نزد او خواند و از وى اجازه عام براى نقل روايت دريافت.5

با اين كه شهيد عالمى توانا بود, سفرهاى علمى, ديدارهاى گوناگون با دانشوران از او شخصيتى چند بعدى ساخته بود, ولى روح بلند و كاوش گر او به اين مقدار اندوخته و آشنايى با جهان خارج بسنده نكرد, به سيروسفر در سرزمينهاى ديدنى بسيار پرداخت.6

استانبول:

از آن جا كه در شهر قسطنطنيه (استانبول) دانشوران برجسته اى به سر مى بردند, شهيد براى بهره ورى از دانش آنان, در سال 951هـ.ق. وطن خود را به قصد آن ديار ترك گفت, در مسير از شهرهاى دمشق و حلب, ديدار كرد. در شهرهاى (طوقات) (سيّبه), از بناهاى سلطان بايزيد و ديگر چشم اندازهاى ديدنى بسيار شگفت بين راه چنين ياد مى كند.

(از سرزمينى گذشتيم كه نيكوتر از آن نديده بودم, درختان ميوه خداداد بدون صاحب فراوان جلب نظر مى كرد. گونه هاى گلهاى معطّر, گل سفيد, قرمز, زرد. ياسمن زرد و… مشام را مى نواخت. درختان گردو, انار, بندق, انگور, عناب, انواع هلو, امرود و… به چشم مى خورد. درختان بسيار زيبا, بزرگ از گونه هاى, صنوبر, بلوط, دُلَبُ, لوط و… كه در هم تنيده شده بودند وجود داشت. از اين شگفت انگيزتر, از سرزمينى گذر كرديم كه ميوه هاى بسيار خوش طعم و دوست داشتنى داشت, ميوه هايى كه تا آن زمان نه ديده بودم و نه حتى نام آن را شنيده بودم. پس از چند روز سيروسياحت به سرزمينى وارد شديم كه درختان بسياركهن داشت. طول برخى از آنها به صد وجب و عرض (دور) آن به سى وجب يا بيش تر مى رسيد. در مسير از شهرها و روستاهاى بسيار سرسبز, خرّم ,با طراوت و زيبا گذر كرديم. روز دوشنبه 17 ربيع الاول سال 952هـ.ق. به قسطنطنيه وارد شديم, در آن جا رساله اى بسيار ارزشمند در دانشهاى مختلف نگاشتم و تقديم قاضى عسكر شهر, محمد بن قطب الدين, قاضى زاده رومى كردم. پس از آشنايى با قاضى و تبادل بحثهاى علمى, قاضى سمت استادى مدرسه نوريه بعلبك را به من واگذار كرد سپس از دريا گذشتيم به شهر (اسكدار) وارد شديم, شهر بسيار زيبا, دل انگيز, برخوردار از هواى سالم, آب گوارا, ساختمانهاى زيبا, با معماريهاى پسنديده و استوار. هر منزل با خود باغ خرّم , ميوه هاى معطر و خوش طعم داشت. در اين شهر اقامت گزيديم, تا همسفر ما شيخ حسين بن عبدالصمد (پدر شيخ بهايى) از راه برسد. در آن جا با مرد هندى ديدار كردم, اهل فضل و آشنا به فنون بسيار, از جمله: رمل, نجوم و… را خوب مى دانست.)7

عراق:

شهيد و همراهش پس از آن به قصد زيارت عتبات راهى عراق مى شوند. در بازگشت, از راه (سيواس) به سمت عراق حركت مى كنند, پس از چهار روز سيرو سياحت به شهر (مُلطيه) مى رسند, شهرى با آب و هواى بسيار لطيف, با درختان ميوه بسيار كه از فرات مشروب مى شده است, سپس به شهر ديگرى به نام (زغين) در كنار دجله وارد مى شوند و از آن جا به زيارت عسكريين و كاظمين(ع) مى روند. پس از ديدار شهر بغداد, به زيارت سلمان فارسى و حذيفه يمانى در مدائن و زيارت كربلا و ديدار حله مى روند. درحلّه, قاسم فرزند موسى بن جعفر(ع) را زيارت مى كنند. سپس به زيارت على(ع) در نجف اشرف و كوفه مى روند. در اين سفر, شهيد در سال 956هـ.ق قبله عراق را با اجتهاد تعيين مى كند. محراب مسجد كوفه محراب على(ع) را مى نماياند. كه با محراب جامع كوفه قدرى تفاوت داشت. شهيد, با كمى انحراف از محراب مسجد كوفه به نماز مى ايستد, تا با عمل خود قبله واقعى را نشان دهد. درسال 953هـ.ق. به بعلبك بازگشت, مدتى به پنج مذهب در آن جا تدريس مى كرد. ابن عودى مى گويد:

(شهيد در مسير بعلبك به جبل عامل ,به زيارت شيث نبى(ع) رفت و سرانجام در جبل عامل اقامت گزيد. پس از عمرى تلاش و كوشش علمى و فرهنگى و… بر اثر كينه و توطئه دشمنان, در سال 965هـ.ق به شهادت رسيد.)8

2 . بهاءالدين محمد معروف به شيخ بهايى (953 ـ 1030هـ.ق.)

در هفت سالگى همراه پدر به ايران سفر كرد. در قزوين كه پايگاه تشيع بود, براى مدتى به كسب دانش پرداخت, ده سال از اساتيد قزوين بهره برد9, سپس به (هرات) كه مركز تبليغ و تلاشهاى علمى پدرش بود, سفر كرد. پس از رحلت پدر به شيخ الاسلامى آن ديار گمارده شد, تمام امور دينى مردم را كفايت مى كرد. يك باره از سمت خود كناره گيرى كرد, سيرو سياحت در پيش گرفت و بخش زيادى از عمر خود را به سيرو سياحت گذراند.10

به گفته شمارى از شرح حال نگاران, شيخ بهايى سى سال از عمر خود را به جهانگردى و گردشگرى به سر برد11و به كشورهايى چون: مصر, سوريه, حجاز, فلسطين, عراق, آذربايجان شوروى, افغانستان, لبنان و…سفركرد. در اين كشورها با دانشوران برجسته ديدار داشت. از برخى استفاده علمى برد. از جمله: در سفر مصر با استاد محمد ابى الحسن بكرى ديدار داشت و از او بهره علمى برد. در بيت المقدس با ابن ابى اللطيف مقدسى ملاقات كرد.

مقدسى نقل مى كند:

شيخ بهايى از مصر مى آمد, جامه جهانگردى در برداشت, شخصيت خويش را آشكار نمى ساخت, حاضر نبود كسى او را بشناسد, سپس به شام رفت.12 در شام با حافظ حسين كربلائى و حسن بورينى ملاقات داشت. در شهر حلب با شيخ عمر عرضى ديدار كرد.

شيخ ابوالوفاء عرضى مى گويد: در زمان سلطنت مراد بن سليم شيخ بهايى به حلب آمد . در حوزه درس پدرم شيخ عمر عرضى شركت جست. پس از آن سفرى به عتبات داشت. در اين باره, شاگرد و همراهش مى گويد: با او به زيات ائمه(ع) عراق در سامراء, كاظمين, نجف اشرف و كربلا رفتم. از بغداد ديدن نموديم و به ايران بازگشتيم. شيخ در زمانى كه شاه عباس اصفهان را پايتخت برگزيد (1006هـ.ق.) منصب شيخ الاسلامى اصفهان را به عهده گرفت. در سال 1008هـ.ق. با شاه عباس پياده از اصفهان به مشهد مقدس رفت, بعد از مدتى به اصفهان بازگشت.13 از مناصب خود كناره گرفت, از سال 1012هـ.ق. تا 1019هـ.ق به سير و سياحت در حجاز, شام, آذربايجان و… پرداخت. شيخ بهايى برخى آثار خود را در سفر نگاشته است از جمله:

1 . (اربعين) را در شهر هرات نگاشت و بر آن شرح نوشت.

2 . كتاب (الزاهر) صد بيت شعر در وصف (هرات) را در آن شهر سرود.

3 . كتاب (كشكول) را در مصر به رشته تحرير درآورده است.14

شيخ بهايى از سال 1019هـ.ق. جزء رجال مهم مذهبى, سياسى اصفهان بود, امور شرعى, منصب شيخ الاسلامى شهر را به عهده داشت.

در سال 1030هـ.ق. به درود حيات گفت.15

/ 12